اخبار

امانی: اوضاع را به‌دوران‌ قبل‌از روحاني برنگردانيد

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

احسان انصاری: در شرایطی که مردم کشور با چالش‌های مهم اقتصادی و اجتماعی مواجه هستند اما در یک رویکرد سوال برانگیز هیچ‌گونه استراتژی و اراده‌ای برای تغییر وضعیت موجود در دولت حسن روحانی وجود ندارد. به نظر می‌رسد دولت حسن روحانی در شرایط کنونی که باید خلاقیت و آلترناتیو‌های جدیدی برای عبور کشور از بحران‌های داخلی داشته باشد در لاک دفاعی فرو رفته و به یک تماشاگر منفعل تبدیل شده است. روحانی در دولت دوم خود با علم به اینکه برخی مدیران با وی همراه نیستند و یا از انگیزه لازم برای همراهی با دولت برخوردار نیستند اجازه داد این مدیران همچنان در دولت باقی بمانند. باقی ماندن این مدیران بی‌انگیزه نیز سبب ناکارآمدی بخش‌هایی از دولت شده که پیامدهای منفی برای مردم و جامعه به همراه داشته است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان» با شهربانو امانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، عضو شورای شهر تهران و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی گفت‌وگو کرده است. عضو شورای شهر تهران معتقد است:«طبقه متوسط در هر جامعه‌ای مانند موتور محرک آن جامعه است. در شرایط کنونی طبقه متوسط در ایران بیشترین ضربه را از شرایط اقتصادی کشور خورده و زیر چرخ دنده‌های تورم و رکود استخوان‌های آنها خرد شده است. این در حالی است که کسانی که باید در این زمینه پاسخگو باشند از پاسخگویی طفره می‌روند. این وضعیت هم شامل کسانی می‌شود که در دولت رسمی حضور دارند و هم کسانی که در دولت پنهان در اقتصاد کشور تأثیرگذار هستند». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

‌‌‌‌چرا در شرایطی که کشور با مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی مواجه شده دولت هیچ استراتژی برای تغییر وضعیت موجود ندارد؟

شرایط دولت آقای روحانی در چهار سال دوم با چهار سال اول تفاوت پیدا کرده است. شرایط دولت یازدهم از برخی جهات نسبت به دولت دوازدهم بهتر بوده است. در دولت دوازدهم آقای روحانی از برخی مدیران استفاده کردند که نسبت به دولت وابستگی و تعهد لازم را نداشتند. این افراد کسانی بودند که اگر در معرض آرای مردم قرار می‌گرفتند کمتر از20 درصد مردم با حضور آنها در دولت موافق بودند. در نتیجه این مدیران تعهد و دلسوزی لازم را نسبت به دولت نداشته‌اند. در نتیجه فرایند دولت یازدهم در دولت جدید ادامه پیدا نکرده و مدیران جدید دولت رویکرد متفاوتی نسبت به دولت پیدا کرده‌اند. از سوی دیگر باید این مسئله را بپذیریم که همه قدرت اجرایی کشور در اختیار دولت نیست و در برخی از زمینه‌ها در خارج از دولت تصمیم‌گیری می‌شود. این وضعیت به خصوص در زمینه اقتصادی وجود داشته است. به نظر می‌رسد در حوزه اقتصادی دولت تنها مسئول ابلاغ تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم سازی‌ها است و از اختیارات کامل در این زمینه برخوردار نیست. به همین دلیل نیز کسانی که باید پاسخگوی وضعیت موجود باشند پاسخگو نیستند. در چنین شرایطی و درمقاطع مختلف فساد اقتصادی مانند کوه یخ از زیر آب بیرون می‌آید و خود را نشان می‌دهد. همه این مسائل نیز در نهایت در کارنامه آقای روحانی به عنوان رئیس‌جمهور کشور نوشته می‌شود. در شرایط کنونی مردم با چالش‌های مهم اقتصادی مواجه شده‌اند و بسیاری از خانواده‌ها توانایی تأمین مالی زندگی خود را یا از دست داده‌اند یا وضعیت آنها نسبت به گذشته بدتر شده است. این وضعیت به خصوص طبقه متوسط جامعه را تهدید می‌کند که نقش مهمی در صندوق‌های رأی دارد. طبقه متوسط در هر جامعه‌های مانند موتور محرک آن جامعه است. در شرایط کنونی طبقه متوسط در ایران بیشترین ضربه را از شرایط اقتصادی کشور خورده و زیر چرخ دنده‌های تورم و رکود استخوان‌های آنها خرد شده است. این در حالی است که کسانی که باید در این زمینه پاسخگو باشند از پاسخگویی طفره می‌روند. این وضعیت هم شامل کسانی می‌شود که در دولت رسمی حضور دارند و هم کسانی که در دولت پنهان در اقتصاد کشور تأثیرگذار هستند. نکته مهم در این زمینه این است که آقای روحانی باید به جای مدیرانی که پاسخگو نیستند به مردم پاسخ بدهد که در دولت خود هم غریب است.

‌‌‌‌چرا هیچ اراده‌ای برای تغییر این مدیران در دولت وجود ندارد؟ به نظر می‌رسد آقای روحانی به صورت نامحسوس همچنان علاقه به حفظ این مدیران دارد و به‌رغم تذکر کارشناسان تصمیم قاطع در این زمینه اتخاذ نمی‌کند. چرا آقای روحانی دچار چنین وضعیتی شده است؟

مهم‌ترین دلیل این مسئله قطع ارتباط آقای روحانی با حامیان انتخاباتی خود است. آقای روحانی دو حامی بزرگ داشت. نخست آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که مهم‌ترین حامی دولت بود و حمایت ایشان سبب شده بود که جریان‌های اعتدال‌گرای کشور حول محور آقای روحانی قرار بگیرند و از دولت حمایت کنند. با این وجود با درگذشت آیت‌ا... هاشمی مهم‌ترین حامی دولت از دنیا رفت که نقصان بزرگی برای دولت به شمار می‌رود. دومین حامی مهم دولت آقای روحانی جریان اصلاحات است که در دو انتخابات ریاست جمهوری سال92و96 همه سرمایه‌های مادی و معنوی خود را در اختیار آقای روحانی قرار داد تا آقای روحانی در انتخابات به پیروزی دست پیدا کند. این در حالی است که در دولت دوم آقای روحانی بین دولت و ایشان فاصله افتاده و در شرایط کنونی نیز ارتباط دولت و اصلاح‌طلبان تا حدودی قطع شده است. ازسوی دیگر مدیرانی در دولت به کار گرفته شده‌اند که نسبت به عملکرد خود پاسخگو نیستند و این پاسخگو نبودن مردم و هواداران دولت را ناامید می‌کند. آقای روحانی نیز یا نخواست و یا نگذاشتند که سیاست‌هایی که در راستای مطالبات مردم بود را محقق کند. در شرایط کنونی مدیران زیادی در هرم دولت وجود دارند که در کشتی دولت نشسته‌اند و در عین حال در حال سوراخ کردن کشتی دولت هستند. بدون شک این وضعیت حامیان دولت را ناامید‌تر می‌کند. برخی مدیرانی که دیروز تلاش می‌کردند مردم را ناامید کنند تا در پای صندوق‌های رأی حاضر نشوند، امروز در دولت حضور دارند و به شکلی رفتار می‌کنند که مردم را نسبت به عملکرد دولت ناامید کنند. هدف این افراد نیز این است که جابه‌جایی در قدرت در کشور توسط صندوق‌های رأی صورت نگیرد.

‌‌‌‌چرا چنین هدفی را دنبال می‌کنند؟

برخی تلاش می‌کنند علاوه براینکه مردم را نسبت به انقلاب ناامید کنند نسبت به عملکرد دولت هم ناامید کنند. این در حالی است که انقلاب اسلامی در آستانه چهل سالگی قرار دارد و امروز در نقطه‌ای قرار گرفته که باید با نگاهی به گذشته کارنامه خود را بررسی کند. متأسفانه برخی با ناامید کردن مردم به دنبال این هستند که کشور را به عقب و وضعیتی که قبل از دولت روحانی داشت برگردانند. هدف اصلی این افراد و گروه‌ها نیز انتخابات آينده کشور است. این گروه‌ها تلاش خواهند کرد در انتخابات آینده گزینه‌هایی معرفی کنند که دوباره همان گفتمان رادیکال را در کشور حکمفرما کنند و دستاوردهای دولت آقای روحانی را نادیده بگیرند. هنگامی که مردم نسبت به وضعیت آینده کشور ناامید شوند در پای صندوق‌های رأی حضور پیدا نخواهند کرد و در نتیجه کسانی به قدرت می‌رسند که اجازه ندادند دولت آقای روحانی به اهداف خود دست پیدا کند. این افراد در طول دولت روحانی به صورت غیر مستقیم به حامیان دولت این نکته را القا کردند که اگر از افرادی مانند آقای روحانی حمایت کردند ما اجازه نخواهیم داد دولت در مسیری که حامیانش علاقه دارند حرکت کند. این روش نخ‌نما شده‌ای است که در چهاردهه گذشته برخی نسبت به رویکرد اصلاح‌طلبی در کشور اجرا کرده‌اند و اجازه نداده‌اند جریان اصلاحات به همه اهداف خود دست پیدا کند. امروز ما در آستانه ورود به پنجمین دهه انقلاب اسلامی هستیم و متأسفانه هنوز شاخص‌های لازم برای استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را به دست نیاورده‌ایم. در طول این سال ها تلاش‌های زیادی صورت گرفته که حرکتی که از عصر مشروطیت در ایران شکل گرفت تا مردم تعیین کننده سرنوشت خود باشند به نتیجه برسد. با این وجود برخی با اقدامات نسنجیده خود اجازه نمی‌دهند این اهداف محقق شود. به عنوان مثال در شرایطی که شبکه‌های اجتماعی به یکی از مهم‌ترین پدیده‌های عصر جدید تبدیل شده اما در ایران برخی تلاش می‌کنند با فیلترینگ با این پدیده جدید مقابله کنند. در چنین شرایطی آقای روحانی نیز رویکرد نه چندان موثری گرفته و تلاش جدی برای پافشاری روی مطالبات مردم از خود نشان نمی‌دهد.

‌‌‌‌با توجه به اینکه برخی واکنش‌ها و حتی اعتراض‌هایی با منشأ اقتصادی در کشورهایی مانند فرانسه و ونزوئلا رخ داده و به احتمال زیاد فشارهای اقتصادی در سال آینده در ایران بیشتر خواهد شد، آیا احتمال بروز چنین اتفاقاتی در کشورهایی مانند ایران وجود دارد؟

اتفاقات مهمی در جهان در حال رخ دادن است. اغلب این جنبش‌های اجتماعی نیز توسط فضای مجازی مدیریت می‌شود و مردم با استفاده از شبکه‌های مجازی مطالبات خود را دنبال می‌کنند. همه مردم به‌خصوص تحصیلکرده‌ها شرایط امروز را با چهل سال قبل مقایسه می‌کنند و به تفاوت‌های بسیار مهمی که در طول این چهل سال رخ داده آگاه می‌شوند. متأسفانه برنامه‌های صداوسیما به شکلی پخش می‌شود که گویی صداوسیما هوشمندی مردم را باور ندارد و برنامه‌های همه‌جانبه‌ای نمایش نمی‌دهد. اگر میزان تحصیلکردگان امروز جامعه را با چهل سال قبل مقایسه کنیم، باید بتوان دستاوردهای انقلاب را بهتر و در مواردی حتی آسان‌تر به مردم نشان داد. در طول چهل سال گذشته مشکلات جامعه ایران تنها اقتصادی نبوده و امروز هم تنها اقتصادی نیست. مردم به دنبال حکمرانی خوب و شرایطی هستند، به این معنا که مسئولان باید بتوانند در زندگی آنها تغییرات مثبتی ایجاد کرده و شرایط زندگی آنها را بهتر کنند. این در حالی است که فساد اقتصادی در ایران از وضعیت عادی خارج و گسترش پیدا کرده است. برخی گمان می‌کنند اگر برخی مفسدین اقتصادی را اعدام کنند افکار عمومی قانع می‌شود. این در حالی است که افکار عمومی با اعدام قانع نمی‌شود و اعدام راه حل موثری برای این فسادها نیست. شرایط کشور به شکلی جلو می رود که همه مسئولان باید در ماه‌های آینده در عمل و گفتار با مردم صداقت کامل داشته باشند. اعتماد عمومی مانند آب است که در جوی روان است و برگشت آن به نقطه اول اگر نگوییم غیرممکن اما به راحتی باز نمی‌گردد. با این حال باید یادآوری کرد که شرایط جامعه فرانسه و ونزوئلا با ایران متفاوت است اما در کل به نظر می‌رسد جابه‌جایی در قدرت در جهان شکل پیچیده‌ای به خود گرفته و به احتمال زیاد در آینده با آرایش جدیدی از قدرت‌های جهانی مواجه خواهیم بود. در شرایط کنونی دو ماه از جنبشی که در فرانسه رخ داده می‌گذرد و همچنان نیز این جنبش ادامه دارد. با این وجود حکومت فرانسه به هیچ عنوان با معترضان برخورد تند و خشن نکرده و تلاش نکرده یک‌شبه همه آنها را دستگیر کند و به زندان بیندازد. در نهایت نیز قدرت مردم فرانسه بر قدرت مسئولان خواهد چربید و مسئولان کشور فرانسه خود را موظف می‌دانند که به مطالبات مردم این کشور پاسخ بدهند.

‌‌‌‌آیا تجربه تاریخی حمایت اصلاح‌طلبان از حسن روحانی در دو انتخابات سال 92 و 96 برای اصلاح‌طلبان خوشایند بوده و اصلاح‌طلبان با این تجربه می‌توانند به آینده خوشبین باشند و یا خیر؟

هنوز یک سال و شش ماه بیشتر از عمر دولت دوم آقای روحانی نگذشته و به همین دلیل نمی‌توان درباره کلیت دولت از هم اکنون قضاوت کرد. با این وجود آقای روحانی باید بدون واسطه و با شفافیت کامل با مردم سخن بگوید و به مردم اعلام کند که چه موانعی در سر راه تحقق مطالبات آنها وجود دارد. بدون شک اگر این اتفاق رخ بدهد شرایط برای امیدوار نگه داشتن مردم بهتر از گذشته خواهد شد. از سوی دیگر اصلاح‌طلبان وجود دارند که در گذشته فرصت‌های مغتنم تاریخی را به شکل‌های مختلف از دست داده‌اند. «تئوری عبور از رئیس دولت اصلاحات» یکی از همین استراتژی‌های اشتباهی بود که فرصت‌های زیادی را از اصلاح‌طلبان گرفت. فقدان تحزب و روحیه تشکل گرایی نیز یکی دیگر از چالش‌های جدی جریان اصلاحات بوده که در شرایط کنونی نیز به شکل‌های دیگری وجود دارد. بنده معتقدم اصلاح‌طلبان نیز مانند آقای روحانی باید با مردم به صورت صادقانه صحبت کنند و چالش‌های پیش روی کشور را برای آنها تشریح کنند. اصلاح‌طلبان باید از گذشته درس بگیرند و به سمتی حرکت کنند که دیگر اشتباهات گذشته تکرار نشود. مردم ایران دارای درک و شعور سیاسی لازم هستند و به خوبی سره را از ناسره جدا می‌کنند. در سال‌های گذشته مردم به این نتیجه رسیده‌اند که سیستم صندوق رأی در ایران به دلیل مقابله‌ای که در نهایت با منتخب مردم صورت می‌گیرد به نتیجه نرسیده و به همین دلیل باید تغییرات جدی در ساختار‌های تصمیم‌گیری کشور در این زمینه به وجود بیاید. از سال 84 تاکنون همه جریان‌های سیاسی و مردم تجربه‌های سختی را تجربه کرده‌اند و در شرایط کنونی نیز این تجربه‌ها ادامه داشته است. در نتیجه زمان آن فرارسیده که تندروها از مواضع گذشته و پرهزینه خود عدول کنند و به فرایند تصمیم‌گیری به صورت خرد جمعی پایبند باشند.

‌‌‌‌با توجه به شرایط موجود جامعه آیا اصلاح‌طلبان می‌توانند دوباره امید را به مردم بازگردانند و انتظار داشته باشند مردم دوباره در انتخابات آینده از آنها حمایت کنند؟

اصلاح‌طلبان دارای سرمایه اجتماعی و سیاسی بزرگی در جامعه ایران هستند و به همین دلیل اگر بتوانند از این سرمایه به بهترین نحو استفاده کنند می‌توانند نسبت به آینده امیدوار باشند. در موضوع حمایت از آقای روحانی نیز اصلاح‌طلبان تنها برای برون رفت کشور از چالش‌های داخلی و خارجی به یک اجماع کلی رسیدند و تصمیم گرفتند از ایشان حمایت کنند. در سال92 عقلا و بزرگان جریان اعتدال‌گرا و اصلاحات مانند مرحوم آیت‌ا... هاشمی و رئیس دولت اصلاحات با یک اجماع عقلایی و مدبرانه از آقای روحانی حمایت کردند تا کشور پس از دورانی که شاهد تندروی‌های زیادی در عرصه‌های داخلی و خارجی بود توسط یک رئیس‌جمهور معتدل و آگاه به مسائل جهانی مدیریت شود. این وضعیت در سال84 نیز وجود داشت و اصلاح‌طلبان تصمیم داشتند در انتخابات از آقای ناطق‌نوری به عنوان یک شخصیت سیاسی معتدل حمایت کنند. در انتخابات ریاست جمهوری سال1400 نیز اصلاح‌طلبان به یک اجماع نیاز دارند تا در شرایطی که گزینه نهایی اصلاح‌طلبان به دلیل موانع نظارتی موفق نشد در انتخابات حضور پیدا کند شرایط برای برگزاری یک انتخابات رقابتی فراهم شود. اگر شرایط برای انتخابات رقابتی فراهم شود دیگر مردم مانند گذشته مجبور نمی‌شوند بین گزینه بد و بدتر یکی را انتخاب کنند و بلکه بین گزینه خوب و خوب‌تر یک گزینه را انتخاب خواهند کرد. اصلاح‌طلبان در شرایطی می‌توانند به پیروزی در انتخابات آینده امیدوار باشند که به یک اجماع نهایی و کلیدی دست پیدا کنند. آقای روحانی نیز باید زمینه این اجماع را برای اصلاح‌طلبان فراهم کند.

منبع: روزنامه آرمان امروز

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی