اخبار

حسین مرعشی: جمهوری اسلامی روی اتوپایلوت است

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

ویدا ربانی
مدت‌ها است که به نظر می‌رسد اساسا در کشور امر سیاسی بر زمین مانده است؛ دولت به‌ویژه پس از دی ماه ۹۶ منفعل شده و انگیزه‌ای برای کار ندارد و حتی تصمیمی مانند افزایش قیمت بنزین را هم نمی‌خواهد به تنهایی انجام دهد و از این‌رو برای تصمیم‌گیری به سراغ شورای هماهنگی سران سه قوه رفته است. حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی می‌گوید در این شرایط که هیچ‌کس در کشور حاضر نیست تصمیمی بگیرد و روحانی کشور را معطل نگه داشته است، اصلاح‌طلبان هم درگیر بحث‌های انتزاعی هستند. آنها درگیر مباحثی هستند که به گفته او بیست سال است که دیگر تکراری و ملال‌آور شده است. به اعتقاد مرعشی اصلاح‌طلبان باید یک‌بار برای همیشه این واقعیت را بپذیرند که در جمهوری اسلامی بخش انتصابی و انتخابی وجود ندارد، بخش انتصابی در واقع بخشی انتخابی اما با انتخاب غیر‌مستقیم است و آنچه از آن با عنوان بخش انتخابی هم یاد می‌کنند، در واقع انتخابی مدیریت شده است و اصلاح‌طلبان باید تصمیم بگیرند می‌خواهند در این سیستم کار کنند یا خیر.

چه مساله‌ای موجب شده است نیاز باشد نهادهایی مانند شورای هماهنگی سه قوه شکل بگیرد و در مورد مسائل تصمیم‌سازی کند، آن هم در حالی که نهادهای قانونی بسیاری برای تصمیم‌سازی در کشور وجود دارد؟

در واقع شورای هماهنگی سران سه قوه چیز جدیدی نیست، همیشه وجود داشته و در قانون اساسی نیز پیش‌بینی شده است. در شرایط عادی هم نیاز به این هماهنگی وجود دارد. در قانون اساسی قبل از بازنگری، هماهنگی قوای سه‌گانه به عهده رئیس‌جمهوری بود و در قانون اساسی جدید هماهنگی قوای سه‌گانه به عهده رهبری گذاشته شد. قانون اساسی نیز هیچ‌گاه به جزئیات ورود نمی‌کند و مشخص نمی‌کند که این هماهنگی چگونه باید انجام شود. در واقع رهبری در شرایط امروز ایران این هماهنگی قوای سه‌گانه را به صورت یک دستورالعمل اعلام کرده‌اند که مثلا از دولت، مجلس و قوه قضاییه چه کسانی حضور داشته باشند و مسائل مهم کشور در آنجا هماهنگ شود. معنی و مفهوم تشکیل این جلسه این نیست که وظایف قانونی مجلس، دولت یا قوه قضاییه معطل بماند. در هر موردی که لازم باشد، دولت می‌تواند لایحه به مجلس بفرستد یا در دولت مصوب کند. یا پرونده‌ها در دستگاه قضایی رسیدگی می‌شود. شورای اقتصادی سران سه قوه برای هماهنگی است و دخالت در وظیفه هیچ‌یک از قوا نیست.

در زمان جنگ هشت ساله نیز هماهنگی بین سران سه قوه وجود داشته است اما محلی برای تصمیم‌گیری درباره موضوعات مهم نبود، چرا در حال حاضر در این نهاد برای مساله مهمی مانند افزایش قیمت بنزین تصمیم‌گیری می‌شود؟

جلسه سران قوه همیشه وجود داشته است و مهمترین تصمیمات نیز در آنجا گرفته می‌شده است. برای مثال درمورد پایان جنگ هشت ساله نیز در جلسه سران قوا تصمیم گرفته شده و به امام نیز اطلاع داده شد. این مساله، مساله جدیدی نیست؛ اما ترکیب فعلی که معاون اول قوه قضاییه، معاون اول رئيس‌جمهور و روسای کمیسیون‌هایی از مجلس حضور داشته باشند، جدید و متناسب با شرایط امروز ایران است اما اینکه رئیس‌جمهور، رئیس قوه قضاییه و رئیس مجلس و نماینده رهبری که در آن زمان حاج احمدآقا بودند، جلساتی را با هم داشته باشند و تصمیمات مهم کشور را در آنجا هماهنگ کنند، همیشه وجود داشته است.

اگر بنا باشد تصمیمات مهم در این نهاد گرفته شود مجلسی که باید در راس امور باشد، چه می‌شود؟

مجلس در جای خودش است. هرگاه تصمیمی نیاز به قانون داشته باشد در مجلس مطرح می‌شود.

تصمیم‌گیری در مورد افزایش قیمت بنزین در شورای هماهنگی سران سه قوه موجب نگرانی‌هایی برای جریان دموکراسی‌خواه شده است که مبادا تصمیم‌گیری‌ها از نهادهای انتخابی بیرون برود، این نگرانی را بجا می‌دانید؟
خیر. پس از این تصمیم در دولت نیز برای افزایش قیمت بنزین مصوبه ارائه شده است.

بالاخره مساله افزایش قیمت بنزین مساله مهمی بوده است که مجلس در آن نادیده گرفته شده است و بسیاری از نمایندگان مجلس نیز نسبت به این مساله معترض بوده‌اند.

این ایرادی است که به آقای لاریجانی وارد است. روسای کمیسیون برنامه و بودجه و اقتصادی مجلس نیز در جلسه حضور داشته‌اند، اگر لازم بود باید با نمایندگان مشورت می‌کردند و می‌توانستند بگویند با نمایندگان مشورت کرده‌ایم و نمایندگان مخالف یا موافق هستند. آنها که به نمایندگی از مجلس در جلسه حضور داشته‌اند کوتاهی کرده‌اند. من به عنوان یک کارشناس و کسی که تجربه سال‌ها حضور در زمان‌های بحران و مدیریت را داشته‌ام می‌گویم امروز اگر نقصی به کشور و دولت وارد است این است که تصمیم نمی‌گیرند نه اینکه عده‌ای می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند. نه. تصمیم نمی‌گیرند. در حال حاضر یکی از معضلات کشور ناهماهنگی‌ها و انشقاق‌ها است و قوای مختلف از تریبون‌های عمومی با یکدیگر حرف می‌زنند به‌جای اینکه در جلسات هماهنگی صورت بگیرد. هماهنگی بین قوای سه‌گانه کشور، شورای نگهبان، مجمع تشخیص و نهادهای تاثیرگذاری مانند نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی صورت نمی‌گیرد. اساسا تصمیم‌گیری نمی‌شود. تمامی بحرانی که به دلیل افزایش قیمت بنزین به‌وجود آمد به این دلیل بود که اساسا دولت مدیریت نکرده بود بلکه به امان خدا رها کرده بود و تصور می‌کرد هیچ اتفاقی نمی‌افتد و دیدیم که اتفاقاتی افتاد. در تمامی شهرهایی که تجمعات رخ داد اگر کسی در صحنه حضور داشت و مدیریت می‌کرد و مردم را توجیه می‌کردند و با آنها گفت‌وگو می‌کردند، این اتفاقات رخ نمی‌داد. بر خلاف آنچه شما می‌گویید من با قاطعیت می‌گویم اساسا مشکل امروز کشور عدم تصمیم‌گیری است.

ریشه این عدم تصمیم‌گیری کجاست و چرا نهادهای انتخابی مانند مجلس و دولت کار نمی‌کنند؟

هیچ بخشی کار نمی‌کند. جمهوری اسلامی در حال حاضر روی اتوپایلوت است. در مجموع سطح کشور به لحاظ مدیریتی بسیار افت پیدا کرده است. چه در سطح نمایندگان مجلس، چه وزرا و چه استانداران. اینکه امروز می‌بینیم، روش کشورداری نیست. آن هم در شرایط فشار حداکثری آمریکایی‌ها. باید مدیران با انگیره و با تجربه باشند که بتوانند کمر مشکلات را بشکنند، کوهای یخ را آب کنند، جامعه را گرم کنند و مردم را در صحنه نگه دارند. اینها که ما می‌بینیم بلد نیستند کاری کنند.

بسیاری از تحلیلگران سیاسی معتقدند ساختار دوگانه قدرت و رقابت بین بخش انتصابی و انتخابی و عدم مسئولیت‌پذیری نهادها موجب بن‌بست‌های فعلی کشور شده است.

این بحث بخش انتخابی و انتصابی اساسا یک بحث انتزاعی و غیر‌واقعی در ساختار نظام جمهوری اسلامی است. در تمام نظام‌ّهای سیاسی دنیا انتخابات گاهی مستقیم و گاهی غیر‌مستقیم است. آیا نخست‌وزیر منتخب مردم عراق است؟

در عراق سیستم پارلمانی است.

بله، نخست‌وزیر منتخب پارلمان است. رهبری در ایران هم منتخب مجلس خبرگان است، مجلس خبرگان نیز انتخاب مردم است. صدر‌اعظم آلمان هم به‌طور مستقیم توسط مردم انتخاب نمی‌شود.

بله ولی ویژگی مهم آنها این است که هیچ مقام مادام‌العمری ندارند.

می‌توان قانون اساسی را اصلاح کرد که مادام‌العمر نباشد اما ما انتصابی و انتخابی نداریم و در این سیستم همه انتخابی است. یک بخش مستقیم و یک بخش انتخاب غیر‌مستقیم است. هر کسی هم می‌خواهد رئيس‌جمهور یا نماینده مجلس در ایران شود یک‌بار باید قانون اساسی را بخواند. اگر قانون اساسی را به درستی می‌خواندند به‌جای سخنرانی و شعار دادن علیه یکدیگر می‌توانستند کنار هم بنشینند و مسائل کشور را حل کنند. مگر کسی دنبال آقای روحانی فرستاده بود که بیاید و رئیس‌جمهور شود؟

آقای روحانی هم تصور می‌کردند که در همین نظام می‌توانند کارهایی انجام دهند، در دولت اول هم موفقیت‌ّ‌هایی به‌دست آوردند.

خب اگر امروز می‌بینند نمی‌توانند کاری انجام دهند، کناره‌گیری کنند، چرا وقت مملکت را می‌گیرند؟

یعنی می‌گویید ایشان باید استعفا بدهد؟

نه، می‌گویم هر کسی نمی‌تواند کار کند برود به زندگی خودش برسد، چرا مملکت را معطل نگه می‌دارد؟ برادران اصلاح‌طلب ما بدانند طبق همین قانون اساسی، رهبری هست، سپاه هم هست، شورای نگهبان هم هست، مجلس خبرگان هم هست، مجلس تشخیص مصلحت هم هست، در کنار این‌ها مجلس و دولت هم هست. اگر قبول دارند بیایند و در همین سیستم کار کنند. اگر قبول ندارند چرا نشسته‌اند و مدام حرف می‌زنند.

در حال حاضر هم برخی اصلاح‌طلبان معتقدند وقتی شرایط این است مثلا از حضور در انتخابات کناره‌گیری کنند، تا آنها که قدرت واقعی را در دست دارند، مسئولیت را هم بپذیرند.

خیلی هم خوب است، چه اشکالی دارد!

یعنی شما موافق عدم شرکت در انتخابات هستید؟

نه، من فقط می‌گویم هر کاری می‌خواهند انجام دهند، فقط این‌حرف‌ها را دیگر تمامش کنند. نمی‌شود که آدم ۲۰ سال حرف تکراری بزند. انتخابی و انتصابی ندارد. همه جمهوری اسلامی انتخابی است، همه انتخاب‌هایش هم مدیریت شده است. یعنی اگر فکر می‌کنید کسی می‌تواند از فیلتر شورای نگهبان عبور کند و به مجلس برود که حرفی متفاوت با نظام بزند، شدنی نیست. آن مجلسی که می‌گویید انتخابی است هم، انتخاباتش مدیریت شده است. آقای رئيس‌جمهور هم که انتخاب مستقیم مردم است، انتخاب همان هم مدیریت شده است. اگر کسی را شورای نگهبان که منصوب رهبری است تائید صلاحیت نکند، نمی‌تواند رئيس‌جمهور شود.
این واقعیت‌های جمهوری اسلامی است. نه انتخابی آن خیلی انتخابی است، نه انتصابی آن کاملا انتصابی است. رئیس‌جمهور آن هم که تصور می‌کنیم خیلی انتخابی است، چون انتخاب مردم بوده و مهم است، در چارچوب صلاحدید شورای نگهبان است. مگر همین شورای نگهبان آقای هاشمی را رد صلاحیت نکرد؟ مگر احمدی‌نژاد پس از پایان ریاست‌جمهوری‌اش رد صلاحیت نشد؟ مگر آقای خاتمی اگر امروز کاندیدای ریاست‌جمهوری شود، رد صلاحیت نمی‌شود؟ واقعیت‌های جمهوری اسلامی را ببینیم. نظام همین است. ما اصلاح‌طلبان هم تصمیم گرفتیم در همین چارچوب با همین خصوصیات کارهایی برای مملکت انجام دهیم که نه کره شمالی شویم نه لیبی و عراق.

به نظر شما اصلاح‌طلبان با همین میزان تحرکی که شما توصیف کردید می‌توانند کاری برای کشور انجام دهند؟

حتما، حتما قادر هستیم جمهوری اسلامی را دعوت به میانه‌روی کنیم؛ به‌طوری‌که سیاست‌ها و تصمیمات آن توسط ۶۰ درصد مردم ایران پذیرفته شود و در یک مدار عاقلانه‌ای اداره شود. حتما می‌توانیم این کار را کنیم. اگر این کار را هم انجام ندهیم، کشور در دست براداران انقلابی که الان مدعی هستند، می‌افتد. این جوانان انقلابی کشور را به سمت کره شمالی سوق می‌دهند. یا می‌افتد دست اعجوج و معجوج‌هایی که می‌خواهند براندازی کنند و آنها هم ایران را تبدیل به لیبی یا عراق می‌کنند. ما برای اینکه ایران نه عراق و لیبی و نه کره شمالی شود می‌گوییم جمهوری اسلامی را به میانه‌روی دعوت کنیم، قوای مختلف نیز در کنار یکدیگر و با هدایت رهبری کار کنند و گرهی از مشکلات کشور باز کنند. برای مردم شغل ایجاد کنند. شما مطبوعاتی‌ها بتوانید قلم بزنید و اندیشه تولید کنید. سیاست و اقتصاد کشور رشد کند، جامعه رشد کند و قدم به قدم مسائل را حل کنیم. ما یک‌بار فکر کردیم پس از آنکه انقلاب کردیم همه مسائل را با گرفتن سفارت آمریکا، مصادره کارخانجات، ملی کردن بانک‌ها و تقسیم اراضی کشاورزی می‌توانیم حل کنیم. همه این کارها را انجام دادیم اما نشد و دیدیم که اوضاع بدتر شد. حالا عاقل شده‌ایم و تجربه کسب کرده‌ایم که حرف‌های غیرواقعی را کنار بگذاریم. این جمهوری اسلامی که ما داریم حتی نهادهای انتخابی آن هم آن درجه آزادی که در سوئیس وجود دارد را ندارند. باید با همین جمهوری اسلامی که اتفاقا محصول کار همین برادران تحول‌خواه شما است، کار کنیم. محصول آقای سعید حجاریان، آقای عباس عبدی و آقای میردامادی است که از سفارت بالا رفته‌ است. همه این‌ها کار همین آقایان است. حالا قیافه نگیرند که ما تحول‌خواه هستیم و بقیه انتصابی هستند، ما انتخابی هستیم. با همین وضعیت باید کار کرد.

اصلاح‌طلبان این مسیر را هم رفته‌اند، آقای خاتمی آشتی ملی را مطرح کرد، اما جواب شنید که مردم با هم قهر نیستند که بخواهند آشتی کنند. وقتی باب گفت‌وگو بسته می‌شود اصلاح‌طلبان باید به چه مسیری بروند؟

همه اینها که شما می‌گویید مشکلات کار است. من نمی‌گویم کار ما کار ساده‌ای است. من می‌گویم ببینیم موضع ما قرار است چه باشد. هر کسی که می‌خواهد در ایران خدمتی کند و منشا اثری باشد، مسیر بسیار سختی را در پیش رو دارد. کسانی که می‌خواهند در ایران اصلاحات انجام دهند کار سختی در پیش دارند. در عین حال که این‌ کار سخت است از عهده آقای خاتمی و مجموعه اصلاح‌طلبان ساخته است. ذهن‌گرایی و حرف‌های پوچ زدن را کنار بگذارند، دقیقا در چارچوب قانون اساسی پای کار کشور بایستند.

گذشته از سیاست داخلی، اگر سیاست خارجی کشور که در ید اصلاح‌طلبان هم نیست، اصلاح نشود، شما چشم‌انداز روشنی برای اقتصاد کشور می‌بینید؟

ما اگر عقل‌مان را به کار بگیریم همه چیز اصلاح می‌شود. حتما یکی از کارهای عاقلانه ما این است که روابط‌مان با دنیا را اصلاح کنیم. بالاخره این بار آمریکایی‌ها زور گفتند. ما با آنها مذاکره کردیم و به توافق هم رسیدیم. سند معتبری هم تنظیم شد اما آمریکایی‌ها زور گفتند. ما باید آمریکایی‌ها را پشیمان کنیم و بعد با آنها مذاکره کنیم. برجام اگر سند بدی بود آقای ترامپ علیه آن حرف نمی‌زد و از آن خارج نمی‌شد. برجام بی‌نقص نبود اما سند خوبی بود. آمریکایی‌ها زور گفتند اما اینکه زور گفته‌اند به معنای این نیست که ما می‌توانیم تا آخر به دعوا ادامه دهیم. ما باید آمریکایی‌ها را ادب کرده، از زورگویی پشیمان‌شان کنیم و بعد با آنها مذاکره کنیم.

منبع: هفته‌نامه صدا

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی