اخبار

امانی: در شرایط بحرانی کنار مردم ماندیم

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 

یگانه شوق الشعرا: شهربانو امانی عضو شورای شهر تهران در دوره پنجم از جمله چهره‌های باسابقه اصلاح‌طلب است. او در گفتگویی تفصیلی با آفتاب یزد به دفاع از عملکرد این شورا پرداخته و پاسخگوی سوالات مختلف در این حوزه بوده است. وی اشاره‌ای هم به انتخابات پیش رو کرده و نسبت به فرجام عدم مشارکت مردم هشدار داده است.متن کامل گفتگوی آفتاب یزد با وی بدین شرح است:

یکی از دوره‌های پرچالش شورای شهر تهران دوره پنجم بود که شما هم در این دوره عضو شورای شهر بودید؛ به نظر شما مهمترین اقداماتی که شورای شهر پنجم انجام داده‌اند چه بوده است؟

استقرار شورای شهر پنجم بعد یک دوره دوازده ساله با ثبات اصولگرایان هم در حوزه مدیریت شهری و هم در شورای شهر، بود. نگاه شورای قبل از ما بیشتر بر روی بحث‌های سخت افزاری و کالبد شهر مانند زیرگذرساختن، تونل ساختن و... بود. اما شورای پنجم این تغییر ریل و دیدگاه را تا جایی که می‌توانست انجام داد. طبیعتا در یک دوره چهارساله به میزان مشخصی می‌توان فعالیت انجام داد. زیرا سال اول برای استقرار هر شورایی است، سال بعد برای وضع مقررات، قانون‌گذاری و اصلاح فرآیند‌ها است، سال سوم برای اجرای فرآیند‌ها و تغییر ریل این شورا بود و سال چهارم برای پایش و بازیابی عملکرد شورا است. در شورای پنجم اتفاقات مثبت زیادی وجود دارد. این شورا یک شورای یکدست بود که برخلاف اینکه جریان رقیب در ابتدا ذکر کردند که 6 ماهه شهرداری باتلاق اصلاح‌طلبان خواهد شد و با اینکه این 21 نفر از احزاب مختلف هستند، ضمن اینکه تعلقات حزبی خود را حفظ کردند، ولی در شورا اتحاد و وحدت در ارتباط با شعار‌های داده شده، حفظ شد. همچنین شورای پنجم سعی کرد مسئله انسان محوری را در تمام تصمیماتش تا جای امکان لحاظ کند. قبلا متاسفانه فساد در همه جای کشور جاری و ساری بوده است و نگاه مردم نسبت به مدیریت شهری نگاه منفی‌تری بود. خیلی تلاش شد که تا جدی با فساد‌ها مبارزه شود. در سوی دیگر ما با برج باغ‌ها مقابله کردیم. من می‌توانم بگویم یکی از موفقیت‌های شورای پنجم در ارتباط با به وجود آمدن شرایط بحران این بود که شورا در کنار مردم ماند. به این صورت که وقتی در کشور سیل گلستان و لرستان اتفاق افتاد اولین نهادی که در کنار مردم قرار گرفت شورای شهر بود. یکی از مسائلی که‌ای کاش به نتیجه می‌رسید این بود که یکی از مصوبات دو فوریتی ما که متاسفانه رد شد بحث اجرایی کردن اصل 27 قانون اساسی یعنی به رسمیت شناختن اعتراضات مردمی بود. با توجه به شناختی که از تهران وجود داشت، شورا با دوفوریتی سعی کرد مکان یا مکان‌هایی را تعریف کند که معترضین بتوانند اعتراضات صنفی و سیاسی خود را در آن مکان‌ها شکل دهند و ضمن اینکه بر اساس قانون اساسی اعتراضات مردم به رسمیت شناخته می‌شد، طبق همان اصل به سیستم اجرایی کشور اطلاع داده می‌شود تا امنیت اعتراض‌کنندگان تامین شود. اگر چنین اتفاقی می‌افتاد من فکر می‌کنم جلوی بسیاری از آسیب‌های 96 و به ویژه آبان 97 گرفته می‌شد. همچنین دو فوریتی که با رای قاطع اعضای شورا مصوب شد دوفوریتی بود در ارتباط با آسیب دیدگان آبان 97؛ که حتی خود رهبری هم به نوعی اشاره کردند که باید از این افراد دلجویی شود. همچنین برای سقوط فراموش نشدنی و بسیار غمناک هواپیمای اوکراینی که اکثرا نخبگان و جوانان دانش آموخته این کشور در کسری از ثانیه در این اتفاق جان خود را از دست دادند، ما باز یک دوفوریتی را مصوب کردیم. قرار بود یک موزه برای زندگی نامه این افراد یا تندیسی و نمادی برای آن‌ها در نظر گرفته شود. اما متاسفانه چون نگاه هنوز خاصی است خیلی محدودیت ایجاد شد. ولی سال گذشته بر خلاف نقدهای جدی موجود کارهایی مانند درختکاری برای این عزیزان انجام شد. لذا من فکر می‌کنم در مدیریت شهری در برنامه‌های خود این تغییر رویه‌ها را به وجود آوردیم. در ماده 52 ما بحث تغییر رویکرد توسعه شهری مبتنی بر حمل و نقل عمومی را مطرح کردیم. تا برای حل بحث آلودگی هوا و ترافیک که مطالبه اول مردم شهر تهران از شورا بود که در قانون شهر تهران به آن رسیدگی کنیم. هرچند تغییر نگاه مدیریتی که شکل گرفته و سال‌های سال به شهر فروشی و توسعه نامتوازن عادت کرده‌اند سخت بود.زیرا یکدفعه نمی‌شود عرصه عمومی را از ماشین‌ها بازپس گرفت و آن را در اختیار انسان‌ها و حمل و نقل عمومی قرار داد؛ این یک برنامه درازمدت است ولی خوشبختانه در بودجه سال 1398، 1399 و 1400 این موارد لحاظ شد. یعنی الان خود معاونت‌های شهرداری این تغییر برنامه را پذیرفتند اما‌ای کاش می‌توانستیم به این روند سرعت بیشتری ببخشیم.شهر تهران یک شهر خشن هم از لحاظ رفتار اجتماعی و فردی و هم از لحاظ سازه‌ای هست. شهری که حتی تبلیغات محیطی، رنگ آن و فضای محیطی‌اش مردانه بود. شورای پنجم خوشبختانه با همکاری اعضا سعی کردند که در تغییر این فرآیند هم تلاش کنند هرچند که خیلی این روند با کندی در حال پیشروی است. با اجماع خانم‌های شورای شهر و همکاری سایر اعضا قرار است تا پایان برنامه سوم شهر تهران، شهرداری از ظرفیت زن‌های مدیر و مدبر استفاده کند. زیرا نیروی انسانی اصلی‌ترین سرمایه سازمانی شهر است. زن‌های دانش آموخته که کارشان را حرفه‌ای و تخصصی انجام می‌دهند کم نیستند اما در دایره انتخاب‌ها قرار نمی‌گیرند. زیرا اعضای کمیته‌های انتخاب را هم آقایان تشکیل داده اند. خوشبختانه این اتفاق در حال رخ دادن است. مثلا سال 96 در هفته زن در تبلیغات محیطی از اولین زنان شاعر، نویسنده، ورزشکار و... استفاده شد.

کمی به حوزه زنان بپردازیم؛همیشه کشور ما با مشکلاتی در حوزه زنان مواجه بوده است ولی در حال حاضر، به نظر می‌رسد این حوزه بدون کنش و کنشگر رها شده است. زیرا افرادی سردمدار حوزه احقاق حقوق زنان هستند که هیچ سنخیتی با این موضوع ندارند و همین باعث شده است که مشکلات حوزه زنان روز به روز بیشتر شود. نظر شما درباره این موضوع چیست؟و به طور کلی این 8 سال که اعتدالگرایان قدرت را به دست گرفتند، چه تحولی در حوزه زنان به وجود آمد؟

متاسفانه حوزه زنان در کشور ما سیاسی است و تجربه‌ای که ما داریم پشت سر می‌گذاریم در هزاره سوم است. کارگر انگلستان خواست یک کرسی در پارلمان داشته باشد 50 سال رقابت سیاسی و تلاش مستمر انجام داد. یعنی پروژه‌ای به این موضع نگاه نکرد بلکه نگاه، نگاه پروسه‌ای بود. حوزه زنان در جهان هم یک مسیر خیلی سخت را طی کرد. زیرا تقسیم کاری که خواسته یا ناخواسته در جهان به وجود آمده، بود فراز و فرود‌های زیادی داشت. در کشور ما بعد از انقلاب چون انقلاب اسلامی دومین انقلاب مردم ایران بود که مردم توانستند حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان را انتخاب کنند. جمعیت زنان یک درصد کمتر از آقایان است.بعد از انقلاب چون قرار بود عدالت، آزادی در همه ارکان سیستم کشور حاکم شود زنان اعتماد کردند که چون قرار است که تمام ارکان کشور بر مدار استقلال، آزادی و عدالت اداره شود علاوه بر عقب نگه داشتگی به دلیل شرایط فرهنگی کشور خانم‌ها به این روند اعتماد کردند و تا مجلس چهارم تنها چهار خانم از حوزه انتخابی تهران در مجلس بودند. لذا معتقدم این مسیر خیلی دشوار است و در بازی سیاسی قدرت سیاسی زنان را در سر صندوق‌های رای تعریف کردند و از زمانی که زنان تصمیم گرفتند حقوق نادیده گرفته خودشان را بازپس بگیرند شرایط خیلی سختی را پشت سرگذاشتند. از اصلاح قوانین حداقلی بگیرید تا به امروز که هنوز مشکلات زیادی در عرصه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وجود دارد. از طرف دیگر می‌توانم بگویم هیچ جایی از قوانین ما، محدودیتی برای حضور زنان در عرصه‌های مختلف سیاسی وجود ندارد به جز تفسیر اصل 115 قانون اساسی که این هم اگر به رفراندوم گذاشته شود قطعا نظر مردم این نیست. کما اینکه نظر تدوین‌کنندگان قانون اساسی هم این نبوده است.لذا هیچ کجا محدودیتی برای حضور زنان نیست چه در مجلس شورای اسلامی، چه مجلس خبرگان و چه حتی ریاست مجلس. ولی عرصه سیاسی بسیار تاثیر‌گذار است. در دوره نهم و دهم ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد همه ارکان سیستم سیاسی کشور به هم ریخت و در حوزه زنان هم پسرفت چشم‌گیری به وجود آمد. این دوره 8 ساله یک نوع انقلاب مخملی بود که طبقات جدید سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این دوران شکل گرفت. حوزه زنان و حوزه اجتماعی در این دوران بیشتریی آسیب ریشه‌ای را متحمل شد. چون در این دوران زن را در پستوی خانه تنها به رسمیت می‌شناختند اما زنان زندگی خودشان اینگونه نبودند. کما اینکه فرصت‌هایی پیدا شد و آقایان خودشان حتی برای همسر دوم و سوم خود اشتغال به وجود آوردند.متاسفانه یک شرایط سختی به وجود آمد و وقتی عرصه تنگ‌تر می‌شود اولین دستاوردی که از دست می‌رود دستاوردهای حوزه زنان است. چرا آقای احمدی‌نژاد هرچند کوتاه مدت وزیر زن گذاشت ولی آقای روحانی همین کار هم نتوانست یا نخواست بکند؟شعار‌های آقای روحانی این بود که ما شهروند درجه یک و درجه دو نداریم و ما هم باور کردیم. آقای روحانی مخصوصا در دوره دوم ریاست جمهوری شان رای بسیار قابل توجهی را به دست آوردند و در کمپین‌های تبلیغاتی آقای روحانی نقش زنان بسیار پررنگ بود. اما ایشان تنها سعی کردند زنان را وارد عرصه‌ها بکنند. در بطن جامعه باید زنان هم مانند مردان در دایره انتخاب قرار بگیرند. در نتیجه آقای روحانی بر اساس برنامه ششم به این اشاره کرد که تا پایان برنامه 30 درصد کرسی‌های مدیریت باید به خانم‌ها اختصاص پیدا کند. اما این برنامه با شکایت آقایی که گفته "من توانایی دارم ولی می‌خواهند این خانوم را به جای من بگذارند" تغییر یافت. آقای روحانی پای برنامه هایش نماند و برنامه‌ها را تغییر داد. آقای اوسط هاشمی استاندار سیستان و بلوچستان بیش از 40 زن مدیر را در پست‌ها گذاشت و به زنان اعتماد کرد. اما آقای روحانی از این استاندار حتی حمایت نکرد.ما باید بگوییم هرجا خانم‌ها فرصت برابر پیدا کردند در کشور ما توانستند به خوبی ایفا نقش کنند. مثلا وقتی محدودیت‌های سهمیه دانشگاهی برداشته شد خانم‌ها دانش آموخته‌تر شدند. الان جامعه زنان جامعه دانش آموخته حرفه‌ای است و اگر فرصت اجرایی پیدا کند قطعا این دانش را به کار می‌گیرد. اگر فضا را محدود‌تر کنند زن‌هایی که توسعه پایدار و همه جانبه کشور را باور دارند کنار گذاشته می‌شوند و کسان دیگری این علم را به دست خواهد گرفت. هرجا به زنان اعتماد کردیم نتیجه آن را به خوبی شاهد بودیم. نقش زنان در تجارت و بازرگانی کشور ما نقش پررنگی است.

به نظرتان چقدر امکان دارد ما در ایران رئیس جمهور زن داشته باشیم؟

در این مملکت قوانین نانوشته بیشتر از قانون نوشته شده است. من معتقدم بر اساس قانون نوشته شده هیچ منعی برای زنان وجود ندارد و تفسیر اصلا 115 قانون اساسی هم می‌تواند تغییر پیدا کند. به نظر من زن‌ها دیر یا زود به همه مطالبات خودشان به عنوان انسان خواهند رسید. با خرافه و دیگر ابراز‌ها نمی‌شود زنان را محدود کرد. در این انتخابات احتمالا تعدادی از خانم‌ها ثبت نام کنند. زمانی این حقوق و این مطالبات پاسخ خواهد گرفت که قانون درست اجرا شود و قدرت مردم تقویت شود. نسل‌های بعدی به این مطالبات حتما دست پیدا خواهند کرد.

چرا حزب کارگزاران متعادل نیست؟ چرا یک سوی آن آقای کرباسچی هست که مثلا درباره حاکمیت خیلی محافظه‌کارانه صحبت می‌کنند و طرف دیگر خانم فائزه هاشمی هستند که سخنانشان حتی قابلیت بازتاب در رسانه‌های رسمی را ندارد؟

درواقع موضع‌گیری حزب و نظرات اجمالی حزب را سخنگوی حزب به صورت موضع رسمی اعلام می‌کند. آقای کرباسچی و خانم هاشمی نظر شخصی خودشان را می‌گویند. خانم هاشمی مدتی است که به جلسات شورای مرکزی نمی‌آید و در سال گذشته که کنگره به صورت مجازی برگزار شد خانم هاشمی کاندیدا نبودند. اینکه بگوییم در این حزب تعادل وجود ندارد درست نیست.حداقل من فکر می‌کنم برآیند اعلام نظر رسمی از زبان سخنگو اینگونه نیست. شورای مرکزی می‌تواند براساس شاخص‌ها کاندیداهایی را معرفی کند که تا امروز آقای ظریف و آقای هاشمی کاندیدای مورد پذیرش شورای مرکزی حزب کارگزاران هستند.

 

سخن آخر؟

بر این نکته تاکید می‌کنم که سفره مردم کوچک شده است و این یعنی از نظر اقتصادی قدرت خرید مردم به شدت محدود شده است و طبقه متوسط که محرک و سکاندار جامعه هست در کشور ما حذف شده است. مردم از سال،1355 تاکنون 30 درصد قدرت خریدشان را از دست دادند. سفره مردم کوچک شده است چون حق حاکمیت مردم کوچک شده است. این بدان معناست که آزادی‌های مردم کاهش پیدا کرده است و نمی‌توانند در سرنوشت خودشان تاثیرگذار باشند. برای همین انتخابات 1400 با مشکلات جدی مواجه هست هرچند که بخشی از جامعه در عدم حضور مردم بر سر صندوق‌های رای برنده بازی هستند.قدرت مردم ضعیف شده است اما کسانی که باید پاسخگو باشند، قدرت گرفته‌اند و بر گرده مردم سوار شده اند.من فکر نمی‌کنم هیچگاه مردم ایران در این حد بی‌پناه بوده اند. این مردم خودشان انقلاب کردند و کشورشان را دوست دارند این مردم دوبار انقلاب کردند تا بتوانند بر سرنوشت خودشان حاکم شوند. این اتفاق نیفتاد. اگر مسیر اصلاح امور هم تنگ‌تر شود و مردم هم ناامید شوند چه اتفاقی باید بیفتد؟ شورش‌های اجتماعی در کف خیابان را ببنیم و خانوداه‌ها داغدار شوند؟ به حد کافی از اسفند 98 سوگ‌های زیادی در جامعه ما بی‌وجود آمد. بی‌پناهی مردم و بی‌پناهی جوانان باید مورد توجه تمام ارکان‌های حکومت قرار بگیرد.

منبع: روزنامه آفتاب یزد

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی