محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
شخصیتهای برجسته نظام ازجمله رئیسجمهور لزوما باید هرازچندی با مردم صحبت کنند. مهمترین تکلیفی که در اظهارات و گفتوگوی خود بر عهده دارند، این است که بتوانند در دفاع از عملکردشان، حس اعتماد فراگیری را نسبت به دولت و نظام با مردم در فحوای کلامشان انتقال دهند. برای ایجاد حس اعتماد در اظهارات رئیسجمهور یا شخصیتهای تراز اول نظام، آنها باید از افکار عمومی و ذهنیت جامعه اطلاعات کافی داشته باشند. چراکه پیام مسئول باید با دغدغههای ذهنی مخاطبین پیوندی منطقی برقرار کند.
مطالبات مردم از رئیسجمهور متفاوت است، بنابراین طبیعی است آقای روحانی در گفتوگوی مردمی خود مسائل مختلفی را پاسخگو باشد. در مباحثی که مطرح میشود وی باید جنبههای مختلفی را مد نظر قرار دهد، به گونهای که توقعات اجتماعی و مطالبات سیاسی و در فرازی دیگر دستاوردهای مهم اقتصادی را تشریح کند و همچنین به دغدغههای مهمی که در جامعه وجود دارد، پاسخ منطقی دهد.
آنچه در این جهت میتواند برای رئیسجمهور محترم راهگشا باشد، این است که قبل از گفتوگو با مردم که مخاطب میلیونی دارد، ضرورتا باید نظرسنجی صورت گیرد و ایشان متناسب با دغدغه مردم که به مدد نظرخواهیها به دست میآید، سخنان خود را تنظیم کند.
گفتوگوی رئیسجمهور با مردم باید هدفدار و متکی بر مطالباتی باشد که مردم و جامعه علاقهمند هستند پاسخهایی به طور مستوفا و قانعکننده از زبان آقای روحانی بشنوند. اگر اظهارات رئیسجمهور بر پایه اقناع روانی مطالبات مردم باشد، نسبت به آن احساس اعتماد میکنند و امنیت روحی و روانی برای افراد جامعه به ارمغان میآورد.
بخشی از مطالبات جامعه شامل مشکلات اقتصادی است و درصد زیادی از مردم در طبقات محروم که دهکهای اقتصادی ضعیف را تشکیل میدهند، درباره افق امنیت اقتصادی خود و خانواده و نسل آیندهشان دغدغههای جدی دارند. اگرچه این دغدغه اقتصادی برای طبقات متوسط جامعه هم وجود دارد.
اما دغدغه مهمتر در طبقات متوسط جامعه این است که آنها احساس میکنند ساختار قدرت و نظام سیاسی حاکم دچار بیدولتی شدهاند. بیدولتی به مفهوم فقر اقتدار و اعمال قدرت مشروع برای نیل به اهداف تعریف شده به این معنا که احساس میکنند نظم و مقررات و نظام و ساختاری که باید بر همه مناسبات اجتماعی حاکم باشد، دچار دگرگونی و آشفتگی است و هیچ مسئولی در قبال تکالیف ملی و حرفهایاش پاسخگو نیست و جامعه شهری بر این باور است که دولت قدرت اعمال اقتدار خود را از دست داده است. این جنبه برای طبقات متوسط شهری مهمتر از دغدغههای اقتصادی است.
اگر مردم احساس کنند در جامعهای زندگی میکنند که نهاد پاسخگو و مسئولی به نام دولت بالای سر آنها قرار دارد و نسبت به زندگی و امنیت مردم احساس تکلیف کرده و از ظرفیتهای شاخص مدیریت و توان فکری و اجرایی موجود استفاده میکند، اعتمادشان جلب میشود. پیامد باور به وجود گوهر اعتماد این است که مردم با وجود بحرانهای اقتصادی راحتتر میتوانند با مشکلات مواجه شوند و فشارها را تحمل کنند.
البته ناگفته نماند که رئیسجمهور ضمن اینکه در مقام اعتمادآفرینی میان خود و جامعه ایفای نقش میکند، ضرورت داردگاهی دغدغهها و نگرانی خود را هوشمندانه با مخاطبین و موکلین در میان گذارد آقای روحانی در طول مدیریت 5 ساله خود، بیشتر جنبههای اثباتی و اعتمادآفرینی و خوشبینی بیش از حد را به جامعه القاء کرده است که در جای خود مطلوب است، اما از جهت ضرورت آمادگیهای پیشین باید شرایط اضطرار و برخی از واقعیتها را هم به جامعه مخاطب انتقال دهد و مردم را متناسب با شرایط جدید آماده نماید. جامعه باید با توجه به شرایط کنونی دعوت شود به اینکه با عزم محکمتری حرکت کند.
رئیسجمهور در گفتوگوی با مردم چند محور را مورد توجه و اهتمام قرار دهد؛ باید این تضمین و اعتمادآفرینی را به وجود آورد که طبقات محروم و چند دهک پایین جامعه احساس کنند از یک حداقل معیشت برخوردارند و در تامین نیازهای اولیه نگران نباشند. باید با استدلال و اعداد و ارقام توضیح داده شود و مدیریتهای استانی نیز مامور شوند این آرامشخواهی و کنترل بحران روانی را در جامعه مفهومسازی و منتقل کنند.
آقای روحانی باید اقتدار دولت را در برخی از لایهها به احسن وجه نشان دهد، امروز احساس عمومی این است که تسبیح نظام مدیریتی دولت پاره شده و همه دانههای آن پخش شده و وضعیت آن مشخص نیست. برخی از دغدغههای طبقه متوسط شهری این است که دولت قدرت خود را در اصلاح برخی نابسامانیها به طرز روشن و درسآموز به جد اعمال کند.
منبع: روزنامه سازندگی