یادداشت

جنگ جدید

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

علی هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
این روزها، مباحث سیاست خارجی ایران در صدر خبرها است. باوجود تحریم‌های امریکا علیه ایران و افزایش فشارهای اقتصادی و از آنطرف نقش آفرینی دیگر کشورها برای ختم غائله یا فروکش کردن آتش به پاخواسته، نگاه متوجه بازیگران سیاست خارجی کشور است. حمله‌ی حوثی‌های یمن به آرامکو،بزرگترین منبع نفتی جهان عرب و بلکه جهان، عصابنیت شیوخ عربستان و اتهام زنی به ایران نشان می‌دهد، که ایران توانسته است، بی‌اینکه وارد منازعه شود، پیروز میدان باشد.
با این حال آنچه رخ داد یا می‌دهد حاصل تفکرات و برنامه‌هایی است که ما از این پس می‌توانیم داشته باشیم. اول سخن آن است که آیا جنگ جدیدی آغاز شده است؟ بله. ما وارد یک جنگ جدید شده ایم. بی‌اینکه بخواهیم وارد این جنگ شده ایم. تصور عموم از جنگ، یک تصور کلاسیک به شیوه‌ی نظامی و پیاده نظام است. درحالی که در هزاره و قرن جدید، همانطور که تکنولوژی همه چیز را تغییر داده و دگرگون کرده، جنگ‌ها را نیز تغییر داده است. با این حساب ما وارد یک جنگ شده‌ایم و حتی می‌توان گفت وارد فاز نظامی آن شده ایم. اما این جنگ را چه کسی آغاز کرد؟ ایران؟ اصلا و ابدا. از زمانی که آقای ترامپ رئیس‌جمهوری امریکا شد، و خودخواهانه از برجام خارج شد و تحریم‌ها را برای فلج کردن کشور بازگرداند، ایران وارد یک جنگ جدید شدیم. وزارت خزانه داری امریکا آغازگر این جنگ بود. تیمی که ترامپ برای این جنگ چید، حاصل یک محور بود: آمریکا، عربستان و اسراییل. سه کشوری که با قدرت نظامی و زور و پول تلاش کردند، در داخل ایران ناامنی‌های فراوانی را بوجود بیاورند و اقتصاد نحیف ایران را متلاطم کنند. اما آیا ایران تنها بود؟ در ظاهر چنین بود. عربستان تلاش کرده بود با ثروت و زوری که بر برخی از کشورهای عربی دارد، آنها را به مصاف ایران بکشاند. مهمترین آنها امارات متحد عربی بود که می‌توانست به وسیله‌ی آن، بازار ارز ایران را دستخوش ناآرامی کند.
اما ایران تنها نبود. روسیه، چین، عراق، افغانستان، سوریه، حزب‌الله لبنان، یمن، ترکیه، حتی هند و پاکستان و چند کشور دیگر نیز در محور ایران قرار داشتند. دور تا دور ایران، حفاظت شده بود. و این سالها تلاش‌های یک شب و دوشب نبود. ایران 40 سال است که کنار آزادیخواهان جهان قرار گرفته است. به آنها کمک می‌کند و از آنها به وقت نیاز کمک می‌گیرد.
پس در این جنگی که علیه ایران آغاز شده، ما تنها نیستیم. اما مهم‌تر از هر چیزی، تفکری است که می‌تواند جنگ را اداره کند. در جنگ جهانی دوم، هنگامی که جهان به دو بخش متحدین و متفیقین تقسیم شد، عده‌ای این سو و عده‌ای آن سو ایستادند.متحدین شامل آلمان و ایتالیا و ژاپن بودند. رضا شاه می‌توانست تحلیل درستی از آنچه می‌گذرد داشته باشد اما با تحلیلی اشتباه تصور کرد برنده‌ی آن جنگ، متحدین هستند. پس به آلمان‌ها نزدیک شد و باخت. هزینه ش تبعید بود و سپردن کشور به دیکتاتور جوانی که پسرش بود.
اکنون نیز جنگ محورها و اتحادها است.اخیرا یکی از تحلیلگران عربی نوشته بود این روزها ما با جنگ بین کشورها مواجه نیستیم بلکه جنگ بین محورها در حال رخ دادن است. او به نکته‌ی درستی اشاره کرده بود. اتحاد امریکا و عربستان و اسراییل در کنار تیم بی، به ظاهر محوری قوی و پرنفوذی را به نمایش می‌گذاشت. اما این تیم به ظاهر پرقدرت، ناگهان از درون فروپاشید. بولتون برکنار شد؛ نتانیاهو شکست خورد، و حمله یمنی‌ها به آرامکو نشان داد بن سلمان برخلاف شو تبلیغاتی بسیار آسیب پذیر است و اکنون در روزهای بدی گرفتار شده است.
بدین ترتیب و از این منظر، جنگ محورها آغاز شده است. شما به اخبار چند روز گذشته نگاهی بیندازید. همین چند روز پیش بود که مقامات نظامی عراق خبردادند اسرائیل به منطقه‌ای در عراق به نام ابوکمال که جایگاه و پایگاه نیروهای حشدالشعبی است با پهپاد حمله کرده است. ابوکمال نزدیک مرز سوریه است. حمله چه روزی صورت گرفت؟ درست روز انتخابات در اسرائیل. یازده نفر از نیروهای حشد الشعبی شهید شدند. یا در سمنان، ماه پیش خاطرتان هست که چه اتفاقی برای پرتاب ناموفق ماهواره ایرانی رخ داد؟ بالاخره دشمنان ما بیکار نمی‌نشینند. خرابکاری جز وظایف آنان است. این نکته نیز شاید جالب باشد که بنویسم یک ماه پیش، اندیشکده انرژی در امریکا نتیجه‌ی مطالعات خود را منتشر کرد که چطور وضعیت بازار نفت بهم می‌ریزد. آنها اعلام کرده بودند که یکی از راه‌های بهم ریختن بازار نفت این است که اگر این دو پالایشگاه را بزنند تا تولید 5 میلیون بشکه نفت کم می‌شود.
اما چرا با وجود این که جنگ آغاز شده ما و مردم تصوری از آن نداریم؟ به هر حال جنگ دو نمود عینی دارد. یکی از آنها، تلاطم در بازار اقتصادی است. بالا رفتن نرخ ارز و طلا و تورم شبانه روزی. در این بخش دولت توانسته با تلاش‌های مثال زدنی، جلوی شوک‌های متعددی که باعث ریزش اقتصاد می‌شود بگیرد. اما نمود دیگر جنگ، رفتار فیزیکی جنگاوران است. حضور آنها و البته آسیب‌هایی که به بخش غیرنظامیان وارد می‌شود. در این خصوص پیشتر توضیح داده شد که تکنولوژی، صورت جنگ را نیز تغییر داده است. یک زمانی حملات بی‌وقفه‌ای صورت می‌گرفت و نظامیان و غیرنظامیان در کنار هم آسیب می‌دیدند. اما امروز شما با نوع جدیدی از جنگ روبه‌رو هستید. زدن پهپادها؛ یا تمرکز بر نقاطی که هیچ غیرنظامی در آن نیست. در واقع جنگ بیشتر در آسمان‌ها است تا در روی زمین. و این نشان دهنده‌ی ورود بینش‌های جدید به جنگ است.
نکته‌ی بعدی این است که آیا کسی به دنبال حل منازعه و پایان خصومت نیست؟ هستند اما کمتر نتیجه می‌گیرند. اقای مکرون رئیس‌جمهور فرانسه تلاش بسیاری انجام داد و می‌دهد که منازعه پیش آمده حل شود و روندی که آغاز شده پایان یابد. ایران نیز همراهی خود را با جامعه جهانی نشان داد. حضور آقای ظریف در گروه هفت نشان از موضع ایران بود. بالاخره آقای ظریف که بدون نظر بزرگان نظام و مسئولین کشور به محلی که سران دنیا در آن جمع شده‌اند نمی‌رود. پس ایران نیز دنبال حل منازعه است اما به علت زورگویی طرف و فریب کاری فرانسوی‌ها این تلاش‌ها به جایی نمی‌رسد. زیر انها می‌خواهند ایران را بدهکار خودشان کنند.
مثالی می‌زنم تا سخنم روشن‌تر شود. ما الان به علت تحریم‌های بوجود آمده نمی‌توانیم به صورت معمول نفت بسیار صادر کنیم. در این وضعیت حدود 100 هزار بشکه در رزو صادر میکنیم که قابل توجه نیست. پس نیاز مالی داریم. حالا فرانسوی‌ها و اروپایی‌ها برای این که نیاز مالی ما را برطرف کنند پیشنهاد دادند 15 میلیارد دلار به قرض می‌دهند. می‌گویند این پول را بگیرید و خرج کنید. و بعد اگر دوباره خواستید دوباره به شما می‌دهیم. چرا ما باید این پول را بگیریم؟ هر چقدر که بگیریم، خرج می‌شود و به همان نسبت کشور بدهکار غربی‌ها می‌شود. آنها اگر حسن نیت دارند، نفت ما را بخرند نه آن که ما را هروز بدهکارتر از قبل کنند. پس این سخن آقای زنگنه به غربی‌ها که می‌گوید ما نمی‌خواهیم بدهکار باشیم، نفت ما را بخرید، سخن کاملا درست و به جا و وطن پرستانه‌ای است. دولت ایران به دنبال فروش نفت است نه به دنبال مقروض کردن کشور و دولتهای بعدی و نسل‌های آینده. با این حال آیا می‌توان چشم انداز روشنی از آینده به دست داد؟ واقعیت این است که الان نمی‌توان درباره‌ی آینده به صراحت سخن گفت. تحلیل‌های اولیه این است که هرچه جلوتر برویم اوضاع بهتر نخواهد شد. اما این فقط یک تحلیل است. ممکن است هر لحظه اتفاقی رخ دهد و برگی رو شود، که معادلات و تحلیل‌های موجود را بهم ریزد. تصور کنید مثلا ترامپ دوباره به برجام برگردد و مذاکرات جدیدی آغاز شود، آیا آن زمان هم می‌توان گفت اوضاع بدتر خواهد شد؟ تحلیل ترامپ براین امر استوار بود که فشار را بیشتر کند تا ایران تسلیم شود و مثلا التماسش کنند.اما ما در این ایران کسی را پیدا می‌کنیم که التماس کند؟

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی