یادداشت

نقدی بر راهبرد اصلاحات

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

اخیرا مطالبی با عنوان راهبرد اصلاحات یا طرح اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی در جلسات حزبی و فضای رسانه‌ای طرح شده است که نیازمند تامل، گفت‌وگو و استفاده از خرد جمعی و هم‌افزایی نخبگان و صاحب‌نظران در این حوزه است.

واقعیت این است که اگر جناح چپ را عقبه فکری و سیاسی جریان اصلاح‌طلبی در نظر بگیریم، اصلاح‌طلبان از نظر محتوایی و فکری پس از سال 1376 و بازگشت به قدرت اجرایی در اکثر حوزه‌ها تغییر ماهیت داده‌اند و به نوعی می‌توان گفت که این تغییر مواضع متاثر از تغییر موقعیت آنها در قدرت و اپوزیسیون و پوزیسیون بودن آنهاست. مواضع دولت اصلاحات در اقتصاد، سیاست خارجی، فرهنگ و حتی سیاست داخلی کاملا متفاوت و حتی بعضا متضاد با مواضع و رویه جناح چپ در دهه شصت و دولت مهندس موسوی محسوب می‌شد و مشابه این تغییر را در مواضع جناح اصولگرایان امروز که برعکس جناح راست دهه شصت موضع می‌گیرند، مشاهده می‌کنیم. بنابراین یک اصل پذیرفته شده برای یک جریان سیاسی، این است که نوع تدوین راهبرد باید براساس موقعیت جریان شکل گیرد.

اما به نظر می‌رسد که جریان اصلاحات در دهه اخیر، با کم‌توجهی به اقتضائات تصدی حاکمیت و مسئولیت‌های اجرایی همچنان در فضای اپوزیسیون بودن در دوره احمدی‌نژاد حرکت کرده و با عمل‌گرایی، واقع‌گرایی و پاسخگویی فاصله دارد، به‌خصوص در حوزه تقنین و مدیریت شهری که در کلان شهرها و علی‌الخصوص تهران، به‌صورت یک‌دست در اختیار این جریان بوده است.

اینکه اصلاح‌طلبان پس از چند پیروزی پیاپی در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهر، به این نتیجه برسند که حضور آنها در حاکمیت، نفعی برای این جریان و جامعه ندارد نشان از این می‌دهد که اصلاح‌طلبان نه از توانمندی خود ارزیابی درستی داشته‌اند و نه از شرایط جامعه و حاکمیت.

به بیانی دیگر می‌توان گفت که اصلاح‌طلبان با شعارها و ذهنیت ایده‌آلیستی و آرمان‌گرایانه وارد مناصب انتخابی و اجرایی می‌شوند، اما پس از پیروزی نیز از فضای ذهنی آرمان‌گرایانه خارج نمی‌شوند و به‌دلیل فاصله داشتن از واقعیت‌ها و عمل‌گرایی، در اجرا موفق نمی‌شوند و زمانی که با احساس کاهش محبوبیت و نارضایتی توده مردم و بدنه اجتماعی خود مواجه می‌شوند، به‌جای تجدید در مسیر گذشته، به ترک داوطلبانه قدرت و کناره گرفتن از میدان می‌اندیشند و این چرخه باز هم تکرار می‌شود.

حتما به‌خاطر دارید که شعار خروج از حاکمیت، در اواخر دور نخست دولت جناب آقای خاتمی هم مطرح شد و طیف تندروی اصلاح‌طلبان معتقد بودند که آقای خاتمی نباید برای دوره دوم کاندیدای ریاست جمهوری شود و سایر اصلاح‌طلبان نیز دولت و مجلس و شورای شهر را ترک کنند تا خروج از حاکمیت شکل بگیرد.

استدلال اصلی این طیف در آن زمان و در شرایط فعلی این است که به‌دلیل محدودیت‌ها، ما نمی‌توانیم با نیروهای اصلی و ژنرال‌های خودمان حضور پیدا کرده، یا عمل کنیم، پس بهتر است از رقابت کناره بگیریم.

پرسش نخست این است که آیا اتفاق جدیدی در حاکمیت و شرایط جامعه افتاده است که برداشت از حضور در انتخابات مجلس و دولت را تغییر داده؟ مگر شرایط روشن نبود و تجربه دولت، مجلس و شورای شهر وجود نداشت که پس از چندبار رای گرفتن از مردم، متوجه بن‌بست شدیم؟

پرسش دوم اینکه: اگر محدودیت و ممنوعیت کمتری وجود نداشت، چه میزان در عملکرد اصلاح‌طلبان تفاوت ایجاد می‌شد؟، در همین انتخابات شورای شهر، بالاخره با کوشش همکاران در مجلس، کمترین میزان حذف و رد صلاحیت اعمال شد و شهردار مورد اجماع شورا نیز تایید صلاحیت شد. در مورد دومین و سومین شهردار انتخاب شده نیز نظر شورا مورد تایید قرار گرفت. اگر با این پدیده که عملکرد در مدیریت شهری برای مردم و افکار عمومی قابل قبول نیست، مواجهیم، باید ریشه و علت آن را در جای دیگری جست‌وجو کنیم.

بخش مهمی از انتقاداتی که امروز افکار عمومی از اصلاح‌طلبان دارند، این نیست که چرا مقابل حاکمیت کوتاه می‌آیید، بلکه به ناکارامدی، فقدان شایسته‌سالاری و کارآمدی انتقاد دارند.

و پرسش سوم این است که مگر یک جریان سیاسی می‌تواند در صحنه حضور داشته باشد و با انتخابات قهر کند؟، حتی جریاناتی نظیر ملی مذهبی‌ها نیز در سخت‌ترین شرایط خود را آماده حضور در رقابت‌های سیاسی معرفی می‌کردند. اگر یک جریان سیاسی بخواهد از حاکمیت و رقابت‌های رسمی خروج کند، چه تفاوتی با تجدیدنظر‌طلبان دارد؟

امروز نیاز اصلاح‌طلبان به مهندسی مجدد و راهبردی راهگشاست نه تکرار ایده‌های شکست خورده قبل.

مشکل فعلی اصلاح‌طلبان در دولت، مجلس و مدیریت شهری، فاصله گرفتن از واقع‌گرایی و عمل‌گرایی است. چرا باید اعضای موثر شورای شهر اعلام کنند که طی بیش از دو سال گذشته، تغییر عمیق و بهبود جدی در مدیریت شهری ایجاد نشده است.

جا دارد یادی کنیم از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که وجه ممیزه و خصوصیت برجسته ایشان، واقع‌گرایی و عمل‌گرایی در عین آرمان‌خواهی و حفظ اهداف عالیه انقلاب بود.

ایشان می‌دید که سخن گفتن از ایده‌ها و شعارهای بزرگ، بسیار شیرین است اما آنها در عمل دست‌یافتنی نیستند.

زمانی که شعار جنگ جنگ تا پیروزی و جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم سر داده می‌شد، ایشان ایده جنگ جنگ تا یک پیروزی را مطرح کرد و با به‌دست آوردن پیروزی‌های محدود در عملیات‌های والفجر 8 و کربلای 5، زمینه تصویب قطعنامه 598 که پایه صلح شد را فراهم کرد.

شعار ایران را مدرسه و دانشگاه کنیم را به ایده دانشگاه آزاد اسلامی تبدیل کرد و از هیچ و بدون بودجه و امکانات دولتی، بزرگترین دانشگاه حضوری در منطقه را تاسیس کرد.

عملگرایی ایشان در حدی بود که وقتی که مشاهده کرد برای پروژه زیربنایی نظیر مترو، بودجه دولتی به دلیل شرایط جنگی کشور وجود ندارد، از طریق تسهیلات و اعتبارات بانکی، متروی تهران را فعال کرد که امروز نتایج آن قابل مشاهده است.

در انتخابات 1392، پس از رد صلاحیت ایشان، در حالی‌که بسیاری انتظار داشتند ایشان با انتخابات و نظام قهر کند، با تاثیرگذاری موجب پیروزی جریان اعتدال و اصلاحات شد و در آخرین انتخابات نیز، با حمایت از چهره‌های معتدل و موجه حاضر در انتخابات خبرگان، اثرگذاری خود را نشان داد.

اطمینان دارم اگر امروز آیت‌الله هاشمی رفسنجانی میان ما بودند، با ایده‌هایی نظیر خروج از حاکمیت، قهر با انتخابات، یا حضور مشروط همراهی نمی‌کردند و همه نیروهای سیاسی را به حضور در صحنه و استفاده از توانایی خود جهت حل مشکلات کشور و مردم دعوت می‌کردند.

بحران امروز اصلاح‌طلبان، ناکارآمدی داخلی است و ریشه آن نیز در نگاه سیاسی به مسائل اجرایی و عدم توجه به واقع‌گرایی و عمل‌گرایی است، اگر ما با همین وضعیت موجود در انتخابات مجلس خود را به رای مردم بگذاریم، اگر نگوییم با شکست، دست‌کم با کاهش موفقیت مواجه می‌شویم و اگر از انتخابات قهر کنیم یا حضور مشروطی که شرط‌های آن برآورده نمی‌شود را بگذاریم از عرصه رسمی سیاست که با زحمات زیاد پس از حوادث 88 به آن برگشته‌ایم حذف می‌شویم. پس راه حل نه حفظ روند فعلی و نه قهر با صندوق رای است بلکه باید در شیوه و عملکرد خود تجدید نظر کنیم.

بسنده کردن به آرمان‌گرایی و شعار‌گرایی یک نتیجه دارد و آن هم دور شدن از واقع‌گرایی و عمل‌گرایی و نتیجه‌گیری در انتخابات است. محبوبیتی از جنس اپوزیسیون و قهرمان شدن این‌چنینی دردی از مردم و اصلاح‌طلبان دوا نمی‌کند و ما باید به دستاوردی عینی و از جنس واقعیت برسیم که البته با این شرایط دشوار خارجی و داخلی کشور، سخت اما شدنی است.

با توجه به شرایط حساس بین‌المللی و احتمال وقوع حوادث پیش‌بینی نشده در حوزه سیاست خارجی و متعاقب آن اقتصاد و سیاست داخلی، تصمیم‌گیری در شرایط فعلی در مورد چگونگی مشارکت اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس ممکن نیست.

نتیجه:

به نظر می‌رسد، راهبردهای ارائه شده در جلسات عالی اصلاحات، به نوعی منعکس‌کننده وضعیت امروز و بخشی از مشکلات اصلاح‌طلبان است. اتکا به ذهنیتی سیاسی، محصور شدن در حلقه طیف خاصی از نخبگان و در نظر نگرفتن اقتضائات و واقعیات موجب ایده‌آل‌گرایی به‌جای واقع‌گرایی و شعار‌گرایی به‌جای عمل‌گرایی می‌شود. نگاه سیاسی، شعاری و تبلیغاتی، فضای حاکم بر این راهبرد است و به‌جای متمرکز شدن بر روش‌های حل مسائل واقعی جامعه، صرفا راه حفظ و کسب محبوبیت مورد توجه قرار گرفته است؛ غافل از اینکه محبوبیت در کلان ناشی از عملکرد و خدمات ارائه شده از سوی یک حزب یا جریان به جامعه است و جناحی که در عمل ناکارآمد باشد در دراز مدت نمی‌تواند محبوبیت خود را با هر روش تبلیغاتی و محتوایی حفظ کند.

 

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی