یادداشت

زنگ هشدار

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 

محمدعطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

نتایج انتخابات اعلام شد و آنچه که رخ داد از قبل قابل پیش‌بینی بود و فعالین سیاسی، کسانی که در فرآیند انتخابات دست به انتشار لیست زدند و در حد بضاعت تبلیغاتی انجام دادند تقریبا همین درصد اعداد و ارقام و نسبت آرا و سطح مشارکت ملی و استانی را پیش‌بینی می‌کردند. آنچه که رخ داد امر ناموجه و یا شوکه‌کننده‌ای نبود و از نظر جامعه قابل پیش‌بینی بود اما لازم است در مقام چرایی واقعیت اعداد و ارقام و درصد آراء کالبدشکافی کرد و سخن گفت.

وضعیت موجود بیانگر آن است که در چهل سال گذشته ایران، این سطح از مشارکت، حداقل میزانی است که تا به امروز ثبت شده است. این واقعیت تلخ باید هشدار مهمی برای مسئولان و فعالان سیاسی باشد. پیش از این در انتخابات پارلمانی هیچ وقت شاهد سطح مشارکت پایین‌تر از 50 درصد در مقیاس کشوری نبوده‌ایم. در حالی که این انتخابات با کاهش ده درصدی مواجه است. همینطور در سطح شهر تهران هم هیچ‌گاه سطح مشارکت از 30 درصد پایین‌تر نبوده است. اما امروز مواجه با بیش از ده درصد کاهش نسبت به متوسط میزان ادوار گذشته‌ایم.

مولفه بزرگی از دلایل کاهش مشارکت مردم در این دور از انتخابات، ناشی از شرایط اقتصادی کشور و ناراحتی‌ها و نگرانی‌هایی است که مردم از وضعیت معیشتی خود دارند و مهم‌تر از آن، اینکه نمی‌توانند رابطه منطقی میان نقش نمایندگانی که انتخاب می‌کنند و تغییر وضعیت زندگی خود برقرار کنند. به بیانی دیگر به طور صریح مردم احساس می‌کنند مجلس نمی‌تواند مشکلات آنها را پاسخ داده و دغدغه‌های آنان را رفع کند. از این جهت نسبت به جایگاه و نقش مجلس احساس بی‌اعتمادی در امور متعارف زندگی دارند و اندیشه مثبتی از رابطه میان حضور انتخاباتی خود و انتخاب نمایندگان برقرار نمی‌کنند.

علت دیگر کاهش میزان مشارکت به موضع تحریمی دوستان اصلاح‌طلبی بر می‌گردد که بالقوه می‌توانستند جذابیت فضای انتخابات و تقویت حضور مردم را بر عهده بگیرند. اما در عمل با انزوای سیاسی جناب آقای خاتمی به عنوان همراه در این نوع فرآیندها و گسستی که میان نیروهای جبهه متحد اصلاح‌طلب به وجود آمد سطح مشارکت به طور کاهنده تحت تاثیر قرار گرفت. برخی از دوستانی که موضع تحریم داشتند و سیاستمدارانه از اعلام لیست خودداری کردند امروز خرده می‌گیرند که انتشار لیست انتخاباتی کارگزاران و مشارکت برخی احزاب همسو با آن، باعث انسجام و وحدت در لیست متکثر اصولگرایان شد؛ آنها از این رو اقدام سیاسی متحد 25 ساله خود را که توصیه پرچمدار اصلاحات آقای خاتمی را عملیاتی کرده زیر سوال می‌برند.

در رد نقد ناصواب آن عزیزان اینکه از پیش روشن بود اثربخشی لیست کارگزاران و حضور متحد برخی احزاب دیگر اصلاح‌طلب و تشویق و حمایت غیررسمی و غیرعلنی آقای خاتمی از مشارکت فعال کارگزاران این نگرانی برای اصولگرایان متفرق به وجود می‌آمد و آنها را به سمت لیست متحد پیش می‌برد دوستان اصلاح‌طلب نمی‌توانند از این حیث خرده بگیرند. ایراد منتقدین و جواب کارگزاران به آنها مصداق این ضرب‌المثل معروف است که از ترس مرگ نباید دست به خودکشی زد. کسانی که کارگزاران را مورد نقد قرار می‌دهند، خوب می‌دانند که این حزب اگر لیست انتخاباتی هم نمی‌داد به دلیل شرایط عمومی کشور همین پیروزی برای اصولگرایان حاصل بود و همانطور که آنها امروز پیروز شده‌اند درآن شرایط هم پیروز می‌شدند. پس نتیجه در هر دو صورت به نفع اصولگرایان بود؛ کما اینکه از قبل هم این موضوع قابل پیش‌بینی بود.

متقابلا نقد به دوستان تحریمی این است که اگر اصلاح‌طلبان با اجماع صددرصدی، جبهه تمام معیار اصلاح‌طلبی را پشت لیست‌های مشترک خود تجهیز و فعال می‌کرد بی‌تردید یکپارچگی پیروزی اصولگرایان شکسته می‌شد. در این جا دو نظریه مقابل یکدیگر مطرح می‌شوند. اگر از توصیه احزابی که لیست ندادند و موضع تحریم اتخاذ کردند پیروی می‌شد باز نتیجه و برونداد انتخابات همین وضعیتی بود که الان رخ داده است؛ یعنی لیست جامع اصولگرایان به پیروزی می‌رسید. در حالی که اگر دوستان تحریمی و کسانی که برابر انتشار لیست موضع گرفتند با کارگزاران همراه می‌شدند و حضور یکپارچه خود را اعلام می‌کردند احتمال عقلایی این بود که اصلاح‌طلبان بتوانند بخشی از نیروهای خودشان را به عنوان اقلیت نیرومند خصوصا از حوزه انتخابیه تهران به مجلس بفرستند.

لذا با مقایسه این دو نظریه بر این باور هستیم کسانی که از مشارکت فعال فاصله گرفته و در موضع تحریم فرو رفتند دچار خطای استراتژیک شدند و به واقع خود را از احتمال یک پیروزی نسبی و حداقلی محروم کردند.

قبلا بارها به این نکته اشاره شده که جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب در مجموع سطح برخورداری آرا سازمان‌یافته متاثر از فعالیت‌های حزبی‌شان محدود است. لذا وقتی به یک پیروزی قابل‌توجهی امید می‌بندند باید به سمت جلب آراء سبد خاکستری بروند و طبیعی است که در این رقابت به دلیل غیبت و عدم حضور اصلاح‌طلبان به صورت عیان بخشی از آراء خاکستری به جریان اصولگرا جهت پیدا کرد.

ضمن اینکه بار منفی ناتوانی دولت روی دوش آقای روحانی و حامیان اصلاح‌طلب ایشان همچنان باقی است و مردم نسبت به دولت حساسیت منفی دارند اما اگر اصلاح‌طلبان به صورت هم‌صدا و یکپارچه به خود جرات می‌دادند که در هیچ رقابت انتخاباتی نباید عقب‌نشینی کرد، چه بسا با زبان اقناع جامعه مخاطب خود را قانع می‌کرد که عدم موفقیت پیشبرد اهداف دولت فقط ناشی از اراده ضعیف دولتمردان نیست بلکه از اقدامات و تصمیماتی متاثر است که در حوزه دیپلماسی توسط نهادهای فراتر از دولت گرفته شده و تبعات آن دامن جامعه از جمله دولت را گرفته است.

اینکه استدلال می‌شد به دلیل اینکه پشتوانه مردمی آرا خود را از دست داده‌ایم نباید در انتخابات شرکت کرد چه نتیجه‌ای خواهد داشت؟ آیا به این دلیل که پیشتر سستی کرده و با توانمندی لازم امر سیاست و مدیریت را تعقیب نکردیم باید گوشه‌نشینی اختیار کرد؟ معتقدیم که خیر! و در سپهر سیاست هیچ امری مذموم‌تر از انفعال و سرخوردگی نیست حتی اگر این انتقاد درست هم باشد ولو ریشه آن تماما به دولت برنگردد، اما موظف هستیم برای جبران عقب‌ماندگی‌ها و بازگشت پایگاه رای اصلاح‌طلبان تلاش سیاسی کنیم، تبلیغات موثر انجام بدهیم تدبیر کنیم و با زبان اقناع پیش برویم تا موقعیت گذشته را مجدد به دست بیاوریم. کما اینکه در انتخابات سال 1400 بلاشک همین اتفاقات خواهد افتاد. اما گذشته از نقد درون‌گفتمانی اصلاح‌طلبان، واقعیت این است که امروز نمی‌توان نتیجه ضعیف انتخابات را به عنوان عامل تحقیرکننده‌ای برای اصولگرایان تلقی کنیم و ادعا کنیم آنها در غیاب اصلاح‌طلبان به اندک آرایی دسترسی یافته و در مجلس اکثریت مطلق را پیدا کرده‌اند. این نکته از دو جهت قابل تامل است: اول اینکه؛ پیش از برگزاری انتخابات بخاطر نحوه عمل هیات‌های نظارتی مشخص بود رقابت در بیش از 70 درصد حوزه‌های انتخابیه کشور بدون حضور اصلاح‌طلبان رخ خواهد داد. لذا اکثریت مطلق نمایندگانی که انتخاب شدند اصولگرایانی بودند که قبل از اخذ رای پیروز بودند و بدون حضور اصلاح‌طلبان بدون کمترین دلمشغولی و نگرانی و در میدانی عاری از رقیب موفق شدند.

نکته دوم این که چون سیاست‌ورزی عرصه نسبی‌گرایی در رقابت است در این شرایط رقبای ما توانستند در غیاب فعالیت تبلیغاتی و حضور انتخاباتی یکپارچه اصلاح‌طلبان پیروزی از پیش‌تعریف‌شده‌ای را برای خود رقم بزنند. اما از منظر نتیجه‌گیری و بصیرت‌افزایی نتایج انتخابات مجلس یازدهم نکته تنبه‌آمیزی را برای همه آشکار می‌کند؛ ارقامی که از سطح مشارکت مردم و پیروزی یک جریان سیاسی بدون حضور جریانی دیگر در انتخابات دیده و فهمیده می‌شود باید به مثابه هشداری برای مسئولین، حاکمیت و نهادهای قانونی باشد. چراکه اگر این روند بخواهد در دوره‌های آینده نیز رخ دهد منجر به کاهش سطح اعتماد ملی و تضعیف رابطه میان حاکمیت و مردم خواهد شد. این اتفاق نگران‌کننده باید بهترین درس برای شورای نگهبان و نهادهای مسئول باشد تا برای آینده سیاسی کشور فکر اساسی کنند. هم اجازه دهند شوق انتخاباتی از طریق رقابت‌های واقعی میان دو گروه اصلی سیاسی کشور همواره برقرار باشد و هم مشارکت حداکثری به معنای واقعی کلمه به عنوان اصلی پایدار و مورد اهتمام به منظور برد جهانی برای اقتدار ملی نظام شکل گیرد. این اقدام از موضع حاکمیت ملی همیشه باید مورد توجه باشد.

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی