یادداشت

راه برون رفت

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 

جهانبخش خانجانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

تغییرات در شورای عالی اصلاح‌طلبان بار دیگر لزوم گف توگو درمورد اصلاح‌طلبی، اهداف و تعاریف آن را ایجاب کرده است. به باور من ابتدا باید این را بدانیم که اصلاح‌طلبی یک جنبش نیست و اصلاح‌طلبان باید درک کنند که اصلاح‌طلبی فرآیند توسعه‌یافتگی و عقلانیت است. از همین رو حاکمیت عقلانی نیز تنها از همین مسیر به دست می‌آید. اصلاح‌طلبی یعنی قبول و باور امکان تغییر ساختارهای سیاسی و نظام اقتصادی بنیادی یک جامعه از طریق تغییر تدریجی از درون نهادهای موجود.

اصلاح‌طلبی یعنی تقویت و حمایت نهادهای مدنی به منظور تاثیرگذاری بر جامعه و حاکمیت به منظور تغییرات ساختاری در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از طریق روش‌های مدرن توسعه‌گرایی و تحزب و نهادهای نمایندگی کننده مردم. با همین مقدمه به ذکر چند نکته درباره وقایع اخیر و پیش روی اصلاح‌طلبان می‌پردازیم:

1 آفت‌های اصلاح‌طلبی

اصلاح‌طلبی در درجه اول نقطه مقابل محافظه‌کاری و سوسیالیسم است. لذا مصلحت‌اندیشی را نباید جایگزین اصلاح‌طلبی کنیم. از سوی دیگر انزواطلبی هم آفت اصلاح‌طلبی است. جناح مقابل نیز همواره قصدش انزوا و محو جریان اصلاح‌گرا بوده و هست.

درحالی که اصلی‌ترین سرمایه اصلاحات، سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی است، باید دانست که جهل و جاهلیت نیز نقطه مقابل اصلاح و اصلاح‌گری است. لذا لازم است با مخاط بشناسی، موضوع‌شناسی و پدیدارشناسی، احزاب سیاسی اصلاح‌طلب مورد نقد جدی قرار گیرند. به باور من مهمترین آفت اصلاح‌طلبی در ایران، دوری از نقد حاکمیت در پاره‌ای از امور و گاهی در غلطیدن به روش‌های سوسیالیستی و قرار گرفتن در مقابل حاکمیت است. این امور باعث می‌شود تا برخی امر سیاست را به یک میدان مبارزه تبدیل کنند که در نهایت تقابل جای تعامل را گرفته و موجب ضربات بیشتری به پیکره اصلاحات شود.

2 فعالیت حزبی و نواصلاحات

ضرباتی که اصلاح‌طلبان در وقایع 88 دریافت کردند آنان را تا حدی محافظه‌کار کرده است. لذا می‌توان گفت یکی از مهمترین مسائلی که اصلاح‌طلبان باید در این مقطع به آن توجه ویژه داشته باشند، مبنا قرار دادن فعالیت‌های سیاسی و حزبی بر اساس مدل‌های علمی و حرفه‌ای سیاسی است. همانگونه که چسبش میز برای دولتمردان نکوهیده است، برای رهبران احزاب سیاسی نیز مورد نکوهش و سرزنش است. لذا باید زمینه رشد و بروز استعدادهای جوان درون احزاب اصلاح‌طلب تقویت گردد و از پدرسالاری الیگارشیک جلوگیری شود. با این مقدمه مهمترین روندی که اصلاح‌طلبان بایستی به آن تکیه کنند اصلاح درون سازمانی، تقویت شکاف نخبگانی و بررسی مطالبات و خواسته‌های متقابل بین احزاب همسو است چون مجادله و بحث، زایشگر اندیشه نوین است. نباید از چالش‌ها ترسید. جریان سیاسی بدون چالش جریان مرده است. سرخوردگی، انفعال و بی‌عملی جریان‌های سیاسی سوای از عملکرد دولت و حاکمیت حاصل کم تجربگی و عدم برنامه‌ریزی احزاب و گروه‌های سیاسی است. ما باید انسجام درونی اصلاح‌طلبان را با تعیین شاخص‌های استاندارد حزبی پایه‌ریزی کنیم. همانگونه که پیشتر در سازندگی عنوان شد بحران جانشینی در جبهه اصلاحات و انتقال قدرت از نسل‌های گذشته به نسل‌های آینده وجود دارد و بایستی اصلاحات در مفهوم، گفتمان و تبارشناسی در ساختار و تشکیلات انجام شود. همانگونه که انتخابات در هر جامعه‌ای یکی از راه‌های اصلاح جامعه می‌باشد، برای برپایی یک ساختار جدید بهترین کار تعیین سازوکارهای ارزیابی درون حزبی و انتخاب آزاد در داخل احزاب است.

3 تغییرات در حوزه‌های گفتمانی

برخلاف برخی که سیاست را عرصه تقابل می‌دانند، معتقدم که سیاست عرصه صفر و صد نیست که با نگرش ایدئولوژیک مبارزه سیاسی را به امری مقاومت‌گرا یا سازش‌گرا تلقی کنیم بلکه فعالیت سیاسی عرصه تلاش، تعامل و گفت‌وگو است و نیل به اهداف باید از این مسیر انجام شود. ما باید این نکته را باور داشته باشیم که اصلاح‌طلبان و حاکمیت به هم نیازمند هستند. از طرفی اصلاح وضع موجود مستلزم تلاش، برنامه‌ریزی و پیگیری است. اما این مسیر از راه تقابل نمی‌گذرد زیرا تقابل یا منجر به انزوا می‌شود و یا انفعال در سیاست. فاصله‌گیری از ایدئولوژی تقدس‌گرا و توجه به مبانی مستحکم دینی را باید به عنوان پی‌ریزی قوانین مدرن در نظر داشت. احزاب اصلاح‌طلب بایستی از نگرش تک ساحتی و اندیشه ایدئولوژیک صرف، گذر کنند و به یک ساختار تعامل‌گرای حداکثراندیش و توسعه‌گرا برسند. احزاب سیاسی باید مبتنی بر جغرافیای سیاسی حکمرانی ایران، همه‌ی خرده‌فرهنگ‌ها و قومیت‌ها و ادیان را پوشش دهند لذا نگرش محدود، آنان را از رسیدن به هدف دور می‌کند. هم‌آوایی و همزبانی و همزیستی امیدگرا در درون ملت، وظیفه اصلی احزاب سیاسی به ویژه اصلاح‌طلبان است.

4 چه باید کرد؟

بارها در نوشته‌ها بر این نکته تاکید کردم زمان بی‌رحم‌ترین رقیب و دشمن حاکمان و دولت مردان است، اما بهترین موقعیت برای اصلاح‌گرایان. ما در شرایط فعلی دچار بحران‌های مختلف هویت، مقبولیت و مشروعیت شده‌ایم و عقبه اجتماعی خود را با ریزش مواجه کرده‌ایم. اما در عین حال دفاع از حقوق مردم و احقاق حقوق آنان را یکی از وظایف احزاب و جریان‌های سیاسی می‌دانیم.

از سوی دیگر چاره‌ای جز این نداریم که با شناسایی نقاط ضعف و ترسیم چشم‌انداز مناسب، برای رسیدن به افق مطلوب قدم برداریم. نقاط قوت اصلاح‌طلبان را می‌توان جامعه مدنی، جریان روشنفکری و روشنگری دانست و به عنوان مولفه‌های تاثیرگذار سیاسی و اجتماعی در نظر گرفت. در عین حال یکی از مهمترین پایه‌های سیاست‌ورزی تبدیل تهدید به فرصت و ناممکن به ممکن، و بازتولید افتخارات گذشته است. ما باید به آینده و فراسوی آینده، بنگریم و با عبرت از گذشته تاریخی به آینده فکر کنیم.

همواره حرکت‌های اصلاح‌طلبی، مردم‌محور و انسان‌محور است. از همین رو مهمترین سئوالی که به ذهن می‌رسد این است که ما چگونه می‌توانیم به یک جریان سیاسی مقتدر با هژمونی بالا برسیم؟ پاسخ روشن است: برای رسیدن به این هدف با عبرت از گذشته باید قدم برداشت. نباید اسیر اهداف کوتاه‌مدت و تقابل‌های بی‌حاصل شد. طرح‌های تخیلی و انتزاعی بایستی کنار گذاشته شود و اصلاح‌طلبی به معنای توسعه و ترقی ایران، به عنوان مهمترین تعریف اصلاح‌طلبی مد نظر قرار گیرد. اگرچه باور به دموکراسی و مردمسالاری مهم‌ترین اصل است، لیکن توجه به واقعیت‌های ملموس جامعه و محدودیت‌های سیاسی- اجتماعی را نیز نباید هرگز از یاد برد.

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی