یادداشت

نفت به جای طلا

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

سید حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در چند روز گذشته بحث پیش‌فروش نفت به مردم در قالب یک گشایش اقتصادی مورد توجه و نظر اهالی سیاست و اقتصاد گرفت و عده‌ای در موافقت و عده‌ای در مخالفت آن سخن گفتند. تلاش می‌کنم در این نوشته این موضوع را باز کنم. در ابتدا لازم است یادآوری کنم واشنگتن در تمام ادوار دولت‌های گذشته که در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 بر سر کار آمده، تصور می‌کرده که اگر یک تحریم حداکثری را بر ایران تحمیل کند، ایرانی‌ها تسلیم می‌شوند و زیر فشار مستمر تحریم‌ها از مواضع و خطوط قرمز خود عقب‌نشینی می‌کنند. تغییرات پی در پی در دولت دونالد ترامپ در آمریکا در جریان پروسه فشار حداکثری بر ایران اعم از تغییر وزیر امورخارجه، مسئولان در شورای امنیت ملی آمریکا، کنار رفتن جان بولتون و درگیری بولتون با ترامپ و اخیرا نیز استعفاء یا برکناری برایان هوک، همه و همه نشان داد که آمریکایی‌ها می‌دانند که حتی اگر ترامپ دوباره در انتخابات رای بیاورد، با تحریم و اعمال تحریم نتوانسته و نمی‌توانند مسئله ایران را حل کنند. این همان نقطه تاریخی است که در جمله زیبای آقای محمدجواد ظریف تجلی پیدا کرد؛ جمله تاریخی ایشان در روند مذاکرات هسته‌ای این بود که هرگز ایرانیان را تهدید نکنید و با ایرانیان با احترام رفتار کنید.
در شرایط فعلی اگر آقای ترامپ در انتخابات شکست بخورد با توجه به بیانیه روشن حزب دموکرات درباره مسئله ایران -که در اعلام این موضع از لابی صهیونیست‌ها نترسیده است- روشن است که واشنگتن در شرایطی که کاخ سفید در اختیار دموکرات‌ها باشد، خواهان مذاکره و توافق با ایران است. حتی اگر ترامپ هم پیروز شود نیز پالس‌های مختلف از ادبیات او و تغییرات درون کابینه‌اش نشان می‌دهد فضای وی با ایران به سمت قبول مذاکره و توافق به عنوان تنها راه پیش رو می‌رود اما اگر قرار بر این باشد که با ترامپ مذاکره کنیم، توجه به چند نکته بسیار ضروری به نظر می‌رسد:
هیچ عاقلی در ماه‌های پایانی یک دولت با او مذاکره نمی‌کند. ترامپ نیز به خوبی از وضعیت خود در ماه‌های پایانی مطلع است و به همین دلیل و در همین راستا گفته است که اگر پیروز شوم با ایران مسئله را حل میکنم. از سمت ایران نیز مسئله روشن است. منطق ایران کماکان همانند گذشته روشن است. ایران با 1+5 وارد گفت‌وگو شد، به توافق رسید و به تعهدات خود عمل کرد؛ اما روشن است که اگر یک طرف بخواهد سند مورد تایید طرفین را نقض کند، ایران سر تسلیم فرو نمی‌آورد.
هر روزی که آمریکا متوجه رفتار اشتباه خود شود، ایران از آسیب‌زدایی 1+5 از برجام استقبال می‌کند. تحریم‌های ناشی از خروج آمریکا از برجام ماه‌های پایانی خود را طی می‌کند. علاوه بر این باید توجه داشته باشیم که مقامات ارشد فشارهای زیادی را تحمل کردند اما اصل زحمت و فشار بر دوش مردم ایران بود. در واقع مردم ایران بودند که هزینه سنگین تحریم اعم از ناجوانمردی دولت ترامپ و ناتوانی دولت‌های اروپایی را پرداخت کردند. یک ملت سه سال پشت‌سر هم تورم بالای 30 درصد، تغییر نرخ ارز از3 تا 20 هزار تومان را تحمل کردند. بیکاری بخشی از کارگران و طبقات شغلی دیگر نیز در همین راستا بوده است.
آنچه بر ملت ایران گذشت به واقع فشار سنگینی بود. بنابراین باید دقت کرد تا در این مرحله گذار و عبور از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هر اقدامی که لازم باشد در کشور انجام شود تا فشار در مرحله اول تشدید نشده و در مرحله دوم کاهش پیدا کند. هر اقدام لازمی در این راستا نباید مورد کوتاهی قرار گیرد، بلکه باید قاطع در این مسیر حرکت کنیم. نکته اضافی علاوه بر تحریم‌های ظالمانه مسئله راهکارهای فعلی است. ما تحت تاثیر بحران کرونا در جهان با فشار جدیدی نیز روبه‌رو شدیم. تحریم‌های آمریکا صادرات نفت ما را تحت تاثیر قرار داد و زحماتی را برای صادرات ما ایجاد کرد و نکته اضافی به‌وجود آمده در اثر کرونا این بود که صادرات غیرنفتی ایران نیز درگیر مسائلی شد. حجم صادرات سال گذشته ثابت بود اما ارزش صادرات ایران 40 درصد کاهش پیدا کرده است. این کاهش ارزش صادرات ایران به اقتصاد ما خسارت وارد کرد و گرانی‌های چند ماه اخیر در این مسئله ریشه داشت که از یک طرف کاهش درآمدهای نفتی و کاهش درآمدهای غیرنفتی با هم ترکیب شد. در نقطه‌ای که قرار گرفتیم مردم هزینه سنگینی را برای مقاومت پرداخت کردند و مسئولان هم ایستادگی کردند. در شرایطی که تحریم‌ها ترک برداشته و ما در آستانه شکست تحریم‌ها هستیم باید تلاش کنیم که کشور بر مسیر درست اداره شود و مبادا مقاومت مردم ما بی‌ثمر بماند. در چنین بستری من پیشنهاد دادم که از منابع ارزی و طلای در اختیار مردم استفاده شود تا اقتصاد کشور را اداره کنیم و مردم نیز درگیر فشار اقتصادی بیش از پیش نشوند و نقدینگی هم جمع شود.
فلسفه این موضوع این است که کسانی که سکه و ارزهای خارجی را می‌خرند بر اساس نیاز نیست. این موارد ماده غذایی و دارویی نیست که مردم به دنبال خرید و مصرف آن باشند. این اقلام برای مردم جنبه احتیاطی دارد به این معنی که مردم برای حفظ ارزش پول خود این اقلام را تهیه و ذخیره می‌کنند یعنی پس‌انداز خود را به ارز و طلا تبدیل می‌کنند. پیشنهاد بنده در دیدار با آقای
رئیس‌جمهور این بود که سندهای مربوط به نفت را به مردم بفروشیم. مردم به‌جای نگهداری طلا و سکه و ارز در منازل پس‌اندازهای خود را به پته‌های نفتی تبدیل می‌کنند؛ در نتیجه این سرمایه پس‌انداز شده در منازل مردم در خدمت اقتصاد و در چرخه اقتصاد قرار می‌گیرد و از طریق آنها می‌توان واردات کالاهای اساسی را انجام می‌دهیم. مردم نیز به جای اینکه روی طلا و ارز سود ببرند، روی کاغذهای نفتی سود می‌برند. اگر دولت این راهکار را بپذیرد و در صدد اجرای آن برآید هرکسی که علاقه‌مند به مشارکت در این مسئله بود، ورود پیدا می‌کند و اجباری در این موضوع وجود ندارد. طبیعی است که مردمی که این جمع‌بندی را دارند که نگهداری پته‌های نفتی بهتر از طلا است این پیشنهاد را قبول می‌کنند. در نتیجه طلاها و سرمایه‌های این گروه وارد اقتصاد می‌شود و سرمایه ملی که به صورت طلا و ارز از چرخه اقتصاد خارج شده است وارد این چرخه شده و در خدمت تامین کالاهای اساسی قرار می‌گیرد و در کنار این مسئله نیز، بخشی از پس‌انداز مردم نیز تبدیل به پته‌های نفتی می‌شود که ارزش آن دلار است و برای مردم مشابه سکه و دلار خواهد بود. در این طرح پس‌اندازهای مردم در جای مطمئنی است که ذخیره می‌شود و ارزهای مورد نیاز کشور نیز از جانب مردم – پس‌اندازهای مردم – تامین می‌شود و در خدمت اقتصاد ملی قرار می‌گیرد.
زمانی که این پیشنهاد در وهله اول مطرح شد انتقادی در این رابطه مطرح شد که بی‌اساس بود. برخی مطرح کرده بودند که این طرح در شرایطی که اعتماد بین دولت-ملت کامل نیست قابلیت اجرا ندارد. در حالی که این تعبیر در مورد این طرح اشتباه بوده و برداشت نادرستی است.
ممکن است اعتبار سیاسی دولت در شرایط فعلی در صدر نباشد اما در عمل و تا همین امروز، همین دولت هر اندازه اوراق بهادار منتشر کرده است، به فروش رفته است. دولت ایران در هر زمینه‌ای که اعتبار مخدوش داشته باشد در بحث عمده اقتصاد، دولتی معتبر است. این اعتبار به خوبی در یک شاخص قابل ارزیابی است؛ نخست میزان اوراق بدهی دولت است که کمتر از 50 درصد میزان تولید ناخالص داخلی است و ارزش اوراق بدهی در بازار اوراق بهادار ایران حدود دو درصد است. این نشانه اعتبار دولت است. این اعتبار، خود را در چند جا نشان داده است. یکی در زمان عرضه سهام دولتی است. میزان بالای متقاضیان سهامی همانند سهام شستا این مسئله را نشان می‌دهد. دومین نمونه نیز اوراق قرضه دولت بود که با نرخ حدود 15 درصد به‌صورت کامل فروش رفت. در ایران بالغ بر 30 میلیارد دلار سکه در دست مردم وجود دارد. بر اساس محاسبات حدود 20 میلیارد دلار هم اسکناس دلار و یورو در دست مردم ایران است بنابراین در شرایط فعلی 50 میلیارد دلار سرمایه از چرخه اقتصاد کشور خارج شده است و با این طرح این سرمایه به چرخه اقتصاد می‌آید و در مقابل نیز مردم صاحب نفت خواهند بود.
فراموش نکنیم که در برهه‌ای حساس قرار داریم؛ در آستانه اینکه مقاومت ملت ایران جواب بدهد و از موضعی عزتمند مسائل ایران و جهان صنعتی رو به بهبود برود. در چنین شرایطی همه باید مراقب باشند که قبل از شکستن بانیان تحریم‌های جدید علیه ایران، موقعیت ملت و کشور ایران ضعیف نشود. برای اینکه بتوانیم این عدم ضعف را تضمین کنیم باید با اتکا به منابع موجود و قابل دسترس – از جمله ذخایر ارزی و ریالی در داخل کشور- کشور را به درستی اداره کنیم و فشار بر مردم را به عنوان صاحبان اصلی نظام کم کنیم. صدای شکستنی که اول به گوش می‌رسد باید از جانب ترامپ و مردان او باشد.
منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی