یادداشت

طعنه ظریف

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 

سید محمدرضا بنی طبا، عضو حزب کارگزاران سازندگی ایران

در میان همه سطرهایی که در مصاحبه دکتر ظریف وجود داشت، پاراگرافی بود که شاید هیچ مورد بازخوانی قرار نگرفت و در میان حیرت عمومی از سطرهایی دیگر از آن مصاحبه گم شد.

ظریف به حق گفت: «ابداع خوبی نیست که با رای ندادن اعتراض را نشان دهیم و شرکت نکردن مردم در انتخابات ماحصلش می‌شود انتخاب ۲۲۱ نفر که رای به این می‌دهند که من و رییس جمهور به زندان برویم.» مشخص است که ظریف در این عبارات نظر به انتخابات مجلس یازدهمی دارد که با «تحریم ناگفته» توسط طیفی از اصلاحطلبان مواجه شد.  او در ادامه مضمونی دیگر را هم ناظر به انتخابات گذشته مجلس  بکار برد و آن اینکه «فهرست انتخاباتی که در آستانه انتخابات مجلس یازدهم از سوی چند حزب اصلاحطلب منتشر شد، از نظر وزنی هیچ کم از فهرستی نداشت که اصلاح طلبان را در کرسی نمایندگی مجلس دهم نشانده بود.»

به راستی ظریف کدام جریان و کدام چهره ها را مورد طعن خود قرار داده بود و چرا از میان همه سطرهای مصاحبه ظریف تنها این بخش است که همچنان در پرده ستر مانده و بر موج بازنشرها و تحلیل ها و توئیت ها ننشسته است؟ و هیچ یک از جریان های اصلاح طلب به روی خود نمی آورد که ظریفی که حرف از «میدان-دیپلماسی» زده، برصندوق رای و حضور و مشارکت در انتخابات برای مهار تفوق «قرارگاه نشینان» تاکید کرده است.

مضمونی که ظریف با خون دل بر زبان آورد را شاید صدها بار چهره های ارشد کارگزاران چون غلامحسین کرباسچی و حسین مرعشی در دفاع از انتشار فهرست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس دهم عنوان کرده بودند و هزاران بار از سوی دوستانی که عموما در حزب اتحاد ملت، به عنوان میراثدار حزب مشارکت در تدارک «افتراق ملت» گرد آمده اند، متهم به «سازش با قدرت» و «همراهی با امنیتی ها» و « تخلف از اراده جمعی اصلاح طلبان» شدند.

تلاشهایی که این روزها از سوی همه طیف های سیاسی اصلاح طلب بخصوص عزیزان حزب اتحاد ملت و گروه های اقماری همسو با آن برای حضوری موثر در انتخابات ریاست جمهوری و ترقیب مردم به حضور در این انتخابات در حال انجام است البته از نظر من به عنوان شهروندی که دغدغه امر سیاسی دارد، پسندیده و مورد احترام است.

این تلاش ها آنقدر ارزنده و پر ارزش است که با وجود تکاپوی این عزیزان در متهم کردن کارگزاران به تن دادن به نامزدهای غیر اصلاح طلب در ریاست جمهوری پیش رو، آن هم با وجود انکارها و تکذیب ها و توضیحات متواتر از سوی حسین مرعشی به عنوان سخنگوی کارگزاران، این خبط و خطاهای کودکانه دوستان باعث نشده تا در همکاری و همراهی حزب کارگزاران برای رسیدن به نامزدی مورد اجماع در جریان اصلاح طلب خللی وارد شود.

با این همه اما من به عنوان عضو کوچکی از جریان اصلاحات حق دارم از دوستانی که کمر به تحریم انتخابات مجلس یازدهم بسته بودند بخواهم در کنار دفاع های بجا و پرشوری که از وزیر مظلوم خارجه ایران میکنند، نقطه نظرات خود را درباره این بخش خاص از سخنان او نیز اعلام دارند.

آقای تاجزاده به دلیل اراده و حق گویی و مرارت هایی که به ناحق بعد از انتخابات مجلس ششم و بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 کشیده اند به شدت برای من محترم اند اما  به عنوان یکی از دوست داران «آقا مصطفی» حق دارم از جناب ایشان که روزهای پایانی منتهی به انتخابات مجلس، نتنها ترقیبی به شرکت در انتخابات نداشتند که اعلام کردند در آن انتخابات شرکت هم نخواهند کرد، بپرسم به راستی چه متغیری در فضای سیاسی کشور از آن روز تا کنون تغییر کرده است که امروز مرکب نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری را زین کرده اید؟

حضور آقای تاجزاده در انتخابات ریاست جمهوری که گویا پیش از این قرار بود با دعوت از محمدرضا خاتمی به عنوان نامزد حداکثری شکل بگیرد برای من یادآور دوره ای از تاریخ اصلاحات است که آقای تاجزاده و دوستان «مجاهدانِ مشارکتی» شان، 8 سال با «تحلیلی غلط از موازنه سیاسی کشور» به تخریب مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی پرداختند اما درست یک هفته مانده به دور دوم انتخابات 84، در حمایت از رئیس جمهور فقید ایران میتینگ سخنرانی و اقناع شهروندی برپا میکردند!!! این اوج  بی اصولی و این موج ابن الوقتی در سیاست از چه روست و چه سرانجامی دارد؟ مگر نه اینکه دود تحریم های امروز آمریکا از تنوری برمیخیزد که پیشتر شعله آتش تحریم انتخابات 84 در آن زبانه کشیده بود و آن شعله را در سال 84 معجونی از تحکیم و مشارکت باد زدند؟

اسفناک تر اینکه خواندم سعید حجاریان عزیز در حمایت از نامزدی تاجزاده بزرگوار گفته اند: «حاکمیت ممکن است برخی از نیروهای تأثیرگذار اصلاحات را به موضع‌گیری علیه تاج‌زاده دلالت کند یا برخی گمان کنند از باب تقرب خوب است تاج‌زاده را تخریب و تخطئه کنند» این چه استدلالی است که هرکس مخالفتی با شما داشت و نقدی کرد، از سوی حاکمیت «دلالت شده» است و یا هرکه شما را به سبب تصمیمات و توصیه هایتان بازخواست کرد انگیزه «تقرب جستن به قدرت» دارد؟ این حجم از «خود محوری» و «خود خواجه خوانی» کی و کجا در وجود سردرمداران «زنده باد مخالف من» نهادینه شده که حالا نه «مخالف» که حتی «منتقدان» را هم به ضرب اتهام امنیتی بودن و تقرب قدرت جستن مضروب و مملوک میکنید؟ چنین جفایی در تخریب دیالوگ های درون جبهه ای جز از «ذهنی امنیتی» بر نمیخیزد. اگر نسبت نگرانی حاکمیت به وزن تاجزاده عزیز، حکایت وزن پشه ای بر پیل بود آیا فکر نمیکنید که کل جریان اصلاحات را به موازنه ای غلط و تحلیلی ناروا رهنمون شده اید؟ مگر هاشمی رفسنجانی ثبت نام کرده که در «سور اسرافیل» دمیده شده باشد؟ یا مگر «شناسنامه انقلاب» رد صلاحیت شده که بخواهد شور انتقام اش، دامن شورای نگهبان را بگیرد؟

حق دارم از آقای حمیدرضا جلایی پور بپرسم، حالا که موضع ظریف درباره انتخابات گذشته مجلس را شنیده اند، آیا هنوز کارگزاران را متهم به «دوکان داری دو نبش» میفرمایند؟ آیا از کنار موضع وزیر خارجه «شتر دیدی ندیدی» گویان گذر میکنند و بی آنکه توضیحی درباره تناقض رفتار امروز و دیروز خود بدهند کماکان «شترسواری دولادولای حزبی» را ادامه میدهند؟

سخنگوی محترم اتحاد که درباره موضع دبیرکل کارگزاران درباره ضرورت مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم با همه محدودیت ها و فشارها گفته بود:«حزب کارگزاران قائل به کوتاه آمدن و سازش با قدرت است. درباره انتخابات، دبیرکل آن می‌گوید باید تحت هر شرایطی در آن شرکت کرد.» امروز درباره طعنی  که ظریف به رفتار انتخاباتی دیروز هم حزبی های آنها میزند چه موضع و تحلیل و نظری دارد؟

واقعیت آن است که داشتن ظرفیت شکست در انتخابات همچون داشتن ظرفیت پیروزی در آن «فضیلتی سیاسی» است. فضیلتی که ای کاش در همه سالهایی که از انتخابات مجلس پنجم و شکل گیری جنبش اصلاحات در ایران میگذرد، مشارکتی های دیروز و اتحادیون امروز کمی بیشتر بر پرورش این فضیلت در آموزه های حزبی خود چه در هنگام پیروزی و چه در هنگام شکست، متمرکز بودند تا امروز به عنوان فعالان سیاسی مورد طعن وزیر خارجه ای نباشد که سرتاسر مصاحبه اش خون دل خوردن برای تامین منافع ملی و گلایه از برحاشیه ماندن «تدریجی گرایی» درکشور است.

مقایسه میان فهرست تائیدشدگان اصلاح طلب در انتخابات مجلس دهم با فهرستی که 8 حزب اصلاح طلب با محوریت کارگزاران در انتخابات مجلس یازدهم منتشر کردند نشان میدهد که فهرست مجلس دهم به مراتب کم فروغ تر از فهرست مجلس یازدهم بود تا آنجا که برای تکمیل فهرست مجلس دهم مجبور به گنجاندن چهره های نزدیک به علی لاریجانی شدند. تنها متغیری که در مقایسه این دو انتخابات به وجود آمده بود، موج یاس و نامیدی مردم و عدم تمایل آنها به مشارکت در پای صندوقهای رای بود که باعث شد چشم انداز موقعیت اصلاحات در آن انتخابات چیزی جز شکست نباشد. دریغ که «شجاعت» و مسئولیت پذیری در قبال جامعه در نزد برخی از اصلاحطلبان جای خود را به «پرهیزهای پرستیژی» داد تا با عدم شرکت در انتخابات، به «شهروندانی» تبدیل شوند که پشت دست «مافیای برانداز» بازی میکنند. حالا همه ما با «تجربه ای موفق در تحریم انتخابات» در جامعه ای بشدت عصبانی روبرو هستیم که موج و دامنه آن به انتخابات ریاست جمهوری رسیده و شکستن هیمنه آن نیازمند تلاشی دوچندان از سوی همه ماست هرچند مسئولیت وضعیت کنونی بر دوش «مروجان ادبیات تحریم» بعد از عملکرد دوستان دولتی، بیش از دیگر شهروندان سنگینی میکند.

حسرت آمیز اینکه عملکرد دوستان در ادوار مختلف انتخابات مجلس همواره متناقض بوده و یکی در میان انتخابات مجلس را نادیده گرفته و کمر به تحریم غیررسمی آن بسته اند. مجلس هفتم، نهم و یازدهم شاهد تحریم مشارکت و اتحاد بود بی آنکه نتیجه ملموسی از این تحریم ها جز برآمدن احمدی نژاد یا تقویت موضع ترامپیست ها و شکل گیری مجلسی که وزیرخارجه اش را در میانه مذاکرات تهدید به زندانی شدن میکند، عاید شود.

اگر کسانی که خود را «پیشرو» در اصلاحات میدانند در مرارت های ناشی از رد صلاحیت ها، قدرت مهار هیجانات خود را داشتند و تعقل پیشه میکردند و کمی آنسوتر از نوک بینی هم حزبی هایشان را می دیدند و در «بازی براندازان» نمی افتادند، امروز حجتی قوی تر برای جامعه داشتند که دعوت حضور در انتخابات را دعوتی صادقانه ببینند نه از سر احتمال پیروزی با «دوگانه هایی» که شاید حول «توفیقات دیپلماتیک» شکل بگیرد.

امید اینکه آنچه رفته است دست کم ویرگول _ نقطه ای (؛) بر تحلیلهای انتخاباتی و اصول سیاست ورزی عزیزان خوب ما در حزب اتحاد ملت باشد. یک بار بر آنچه رفته است نقطه بگذارند و پس از آن با تامل فصلی تازه و متفاوت از تکرار بی فرجام تجربه های گذشته را آغاز کنند. شاید بهتر باشد برای آغاز کمی از توانی که برای تخریب و اتهام زنی در درون جبهه اصلاحات مصروف میکنند را متوجه «تقویت همبستگی های درون جبهه ای» کنند. به قول رودکی: «هرکه ناموخت از گذشت روزگار/ نیز نآموزد ز هیچ آموزگار»

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی