یادداشت

فشار ۴۰ درصدی

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 

حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران

اقتصاد ایران در شرایط خوبی به سر نمی برد و با مشکلات کاملاً واقعی و جدی مواجهه است و حل و فصل این مشکلات مستلزم انتخاب راهکارهای کاملاً علمی، هماهنگ و با مدیریت منسجم امکان پذیر است. این وضعیت اقتصادی است که ۴ سال متوالی تورم بالای ۴۰ درصد را تجربه کرده است. به رغم اینکه روند تورم این روزها کاهنده است ولی در بهترین شرایط پیش بینی می شود تورم از ۴۰ درصد به ۳۶ درصد کاهش پیدا کند. به عبارتی در پایان سالی که پیش رو داریم باز هم تورم در نقطه مناسبی نخواهد بود و ایران همچنان در رده ی کشورهایی قرار می گیرد که تورم های بسیار سنگین در دنیا تجربه می کنند.
سئوال مهم و اساسی این است که ریشه مشکلات کجاست و چرا این روند متوقف نمی شود؟ راه حل این مساله را باید در عدم توازن درآمد و هزینه های دولت جستجو کرد. به زعم بنده اقتصاد ایران در حال حاضر و در وضعیت موجود با شش مشکل روبرو است که بایستی هر یک را جداگانه بررسی کرد.
*مشکل اول این است که در ایران سقف درآمدهای دولت، عموما با خوش بینی در بودجه پیش بینی می شود اما محقق نمی شود. این در حالی است که هنگام بسیار سخاوتمندانه درآمدها هزینه می شود و هر هزینه ای که مربوط و غیر مربوط به دولت است از سبد هزینه های دولت حذف نمی شود.موضوعاتی همچون ریاضت اقتصادی، صرفه جویی و کاهش هزینه ها در ایران هیچگاه تجربه نشده اند. در ایران فرهنگ عمومی مردم با یک موجود موهومی به نام دولت آشناست که این دولت هر کاری که بخواهد می تواند انجام دهد و اصلاً در ایران به این واقعیت که دولت بخشی از کل مردم، جامعه، اقتصاد و جزئی از یک ملت است نگاه نمی شود. توجه نمی شود که هزینه کردهای دولت از جیب خلیفه نیست از جیب ملت است و اگر ملتی وضع اقتصادی اش خوب نیست نمی تواند وضع اقتصادی دولت خوب باشد. این یک مسئله است که در واقع یکی از ریشه های مهم تورم است که آثارش را مردم در هزینه های زندگی شان با رگ و پوست و خون شان درک می کنند که به طور خلاصه عدم توازن درآمد و هرینه های دولت تعریف می‌شود.

*مشکل دومی که اقتصاد ایران با آن مواجهه است موضوع تحریم های بسیار سنگین بین المللی است. اگرچه مدت کوتاهی است که ما می توانیم مقدار بیشتری نسبت به دو سه سال پیش نفت خودمان را به شرکت های کوچک و فرعی در چین بفروشیم ولو با تخفیف اما آنچه برخی از مسئولان را از واقعیت های تلخ تحریم های سنگین منحرف کرده این است که گمان می برند می توانند با این فروش اندک، کشور و اقتصاد ایران را به راحتی اداره کنند. تحریم کمر بنگاه های اقتصادی ایران را شکسته است؛ تحریم کسری بودجه سنگینی را به دولت ایران تحمیل کرده است؛ تحریم هزینه های مبادله را افزایش داده است؛ تحریم سالی ۴۰ درصد از قدرت خرید مردم ایران در طی ۴ سال گذشته کاهش داده است؛ پس نباید تصور کرد که می توان با حفظ وضعیت فعلی و گشایش های اندک، کشور را در بخش اقتصادی اداره کرد. گشایش های کوتاه مدت و کوچک، می توانند با اندک فشاری دوباره مسدود شوند. اقتصاد نیازمند ثبات است و ثبات با گشایش های بلند مدت و بزرگ بوجود می‌آید و چرخ اقتصاد این چنین به گردش می‌افتد.

*مشکل سوم ناکارآمدی دستگاه های اداری است که در هزینه کرد همین بودجه که با کسری مواجه است اسراف، ریخت و پاش، بی فایده بودن هزینه و کم بازده بودن هزینه را شاهد هستیم. این یعنی راندمان بسیار پائین بودجه.
این دقیقا در شرایطی است که در دنیا هم اتفاقاتی افتاده و قیمت کالاهای اساسی دنیا که ما هم یکی از وارد کننده های آنها هستیم تحت تاثیر تهاجم غیر موجه روسیه به اکراین افزایش یافته است اما در شرایط موجود راهکارهای علمی برای درمان این اقتصاد به کار گرفته می شود؟ قطعا پاسخ منفی است. یعنی ما در فرآیند تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های مان کمترین مراجعه را به اهل فن و دانشمندان داریم! خیلی جالب است که ما در مسائل شخصی مان مثلا یک سرد درد یا درد در هر یک از اندام ها حتی همین دولت مردانی که ممکن است مدعی ساده زیستی باشند سعی می کنند حتماً به بهترین متخصص ها مراجعه کنند (البته شرایط پزشکی ایران به گونه ای است که حتما نیازی نیست به لندن مراجعه کرد) اما سؤال اینجاست که وقتی اقتصاد ایران دچار یک عدم تعادل بسیار وحشتناک شده و برای
چهارمین سال مردم تورم ۴۰ درصد را تجربه می کنند نباید دولت و مجلس و مقامات تصمیم گیر امر اقتصاد ایران را به بهترین کارشناسان اقتصادی ارجاع بدهند؟ نباید بهترین دانشمندان ایرانی که در ایران هستند یا دانشمندان ایرانی که در دسترس هستند را دعوت به همکاری کرد؟ نباید درمان این بیمار در حال احتضار را به عالم اش سپرد؟ خب این در واقع حتماً پاسخ اش این است که باید اینکار رو بکنیم اما چرا نمی کنیم؟ چرا در رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ساعت ها وقت به کارشناسان، اهل فن و دانشمندان داده نمی شود که بیایند و در مورد اقتصاد بحث کنند؟ این مردم که خودشان صاحب اقتصاد هستند، مردمی که بنگاه های اقتصادی را اداره می کنند، مصرف کننده این اقتصاد هستند، تولید کننده در این اقتصاد هستند، یک بخشی‌شان در نظام بوروکراسی ایران کار می‌کنند، عده‌ای در بازار کار می کنند و عده ای در تولید و توزیع کار می کنند و در کل همه شان مصرف کننده اقتصاد هستند و این فشارها را تحمل می کنند چرا نباید مردم ایران بفهمند که مشکل کجاست؟ چرا در مقابل ساعت‌ها ساختن سریال های طنز، هجو کم‌محتوا و کم‌بازده تلویزیون ایران وقت خودش را نمی گذارد که میزگردهای علمی ساخته شود و مردم را آگاه بکنند که مشکل کجاست؟ این هم یک بخش قضیه است.

*مشکل چهارم به مدیریت اقتصاد ایران بازمی گردد. آیا این دوستانی که در دولت انقلابی جمع شده اند بهترین های ایران در رشته تخصصی خودشان هستند؟ آیا آقای عبدالملکی به عنوان وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی سرآمد کسانی است که در این بخش بوده‌اند و هستند و در واقع می توانند در خدمت آقای رئیسی باشند؟ آیا وزیر صمت، آیا وزیر جهاد و کشاورزی، آیا وزیر اقتصاد، آیا رئیس کل بانک مرکزی و... این ها سرآمد و بالاترین افراد در رشته تخصصی خودشان هستند؟ آیا این وزیران سابقه خدمت روشنی دارند؟ تجربه درخشان و زبانزدی دارند؟ پیش از اینکه وزیر بشوند، در مجموعه یا مجموعه‌هایی که کار کرده اند، کارکردشان عالی و خوب بوده که اکنون وزیر شده و قرار است اقتصاد ایران را نجات بدهند؟ آیا آنها در یک امر فنی و مدیریتی صاحب نام بوده اند؟ بدنه تخصصی وزارتخانه ها این ها را به عنوان یک نیروی توانمند، کارآمد و سرآمد کارشناسی و مدیریتی می شناسد؟ آیا این افراد و وزرا قدرت آن را دارند که با کارشناسان فنی از دانشگاه ها، از بخش خصوصی و از بخش دولتی وارد گفتگو بشوند؟ می توانند درک روشنی از فهم ملی کارشناسی داشته باشند یا نمی توانند؟ پاسخ به این سئوالات مهم است. می تواند به سان قطب‌نما به ما نشان دهد که چرا در چنین وضعیتی هستیم و آینده اقتصادی ما چگونه خواهد بود.

*پنجمین مشکل انسجام در تیم های اقتصادی کشور است. مثالی می زنم. اعضای محترم دولت و نمایندگان محترم مجلس پذیرفته اند که دستمزدها در بخش کارکنان دولت و نیروهای مسلح به طور متوسط ۱۰ درصد رشد پیدا بکند ولی آقای وزیر محترم کار مصوب کرده است که حقوق و دستمزد کارگران ۵۷ درصد افزایش پیدا کند! اکنون این دوگانگی را چه کسی می خواهد پاسخ دهد؟ و سئوال دیگر این است که آیا آن تصمیم مشترک دولت و مجلس، تصمیم اشتباهی بود؟ غیر کارشناسی بود؟ یا درست بود؟ طبعا تصمیم درستی بود. زیرا در شرایط اقتصادی کنونی دستمزدها باید کمتر از تورم افزایش یابند. اما می بینیم که بنابر تصمیم آقای عبدالمالکی و شورای عالی کار دستمزدها ۵۷ درصد افزایش یافته است. چرا وزارت کار خلاف نظر تصمیم دولت و مجلس عمل کرد؟ اگر این دو تصمیم را کنار یکدیگر بگذاریم به راحتی نشان می دهد که اساسا انسجام در دولت و در مدیران اقتصادی وجود ندارد.

*ششمین و آخرین مشکل مساله ی گرانی است. سئوال این است که درک مسئولین محترم و سایر مسئولین از گرانی چیست؟ آنها معتقدند که ما با پدیده گرانی و گران فرورشی روبرو هستیم؟ برای مملکتی چون ایران که از ۵۰ سال پیش همواره مسئله گرانی و مبارزه با گران فروشی را تجربه کرده است، مجددا برگردد به یک تحلیل غلط که محمدرضا پهلوی بر آن اعتقاد داشت. رژیم گذشته اقتصاد را برباد داد. محمدرضا پهلوی درآمدهای نفتی را غلط و با سرعت به ریال تبدیل می کرد و بدون توجه به ظرفیت اقتصاد، تورم ۵ درصدی دهه چهل را به ۲۵ درصد افزایش داد و بعد بنابر تحلیل اشتباهش برای کنترل تورم، مبارزه با گران فروشی را در دستور کار خود قرار داد. مغازه‌ها را کنترل می کردند تا کالاها گران نشود. مساله بسیار ساده و روشن بود. ۴۰ درصد تورم سالانه وجود داشت. به عبارتی ۴۰ درصد ریال ارزان شده بود. وقتی که ۴۰ درصد ریال ارزان می شود، هیچ گرانی ای صورت نگرفته است. هیچ کالایی گران نشده است. دولت خود مسبب افزایش قیمت ها شده است. چرا تولید کنندگان را تحت فشار قرار می دهند؟
آقای رئیس جمهور! وقتی وزیر محترم شما دستمزدها را از ۲۹ اسفند تا یک فروردین امسال؛ ۵۷ درصد افزایش می دهد، شما چگونه می توانید به واحدهای تولیدی دستور بدهید طبق قیمت های سال قبل محصولات خود را تولید کنند؟ چرا با مردم صادق نیستید؟ چرا به مردم مشکلات واقعی اقتصاد را نمی گوئید؟ چرا دائم در پشت تریبون اعلام می کنید که معیشت مردم را با مذاکرات گره نزده ایم؟ مگر قرار بود که شما گره بزنید؟ گره وجود دارد. مگر می شود صادرات ایران در کانال های غیر رسمی با هزینه های بسیار بالا انجام داد؟ مگر می شود نفت صادر نشود؛ درآمدهای ناشی از صادرات نفت به داخل کشور و خزانه دولت واریز نشود؛ سایر منابع ناشی از نفت در اختیار اقتصاد قرار نگیرد؛ تکنولوژی های برتر در دسترس نباشد؟ واقعیت این است که کسری بودجه دولت را نتوانستیم جبران کنیم. طبیعی است که گرانی حاصل عملکرد دولت است و بعد اعلام می کنید شبکه توزیع، تعزیرات، سازمان حمایت و... دستوری کنترل کنند و نرخ ها برگردانند. چرا فهم و درک مردم را اینطوری به سخره گرفتید؟ باید واقعیت ها را برای مردم بیان کرد. دولت به صراحت بگوید مشکل کجاست. اگر لازم است کشور با تحریم اداره شود به صراحت به مردم بگوئید ما برای دست یابی به یک هدف مهم دیگری باید تورم را تحمل کنیم. چرا سخنانی گفته می شود که با واقعیت ها منطبق نیست؟
خلاصه کلام اینکه مدیریت اقتصاد در اختیار دولت است. دولت سقف درآمدها را برآورد می کند. دولت هزینه ها را رقم می زند. دولت به کسری بودجه دامن می زند. دولت در عرصه بین المللی مدیریت اقتصاد بین المللی را بر عهده دارد. اگر گرانی وجود دارد و قابل کنترل نیست، علتش در درون دولت است.
این شش مشکلی که به آنها اشاره شد، باعث تورم ۴۰ درصدی در کشور هستند. تورم ۴۰ درصدی یعنی قدرت خرید مردم ۴۰ درصد نسبت به قبل کاهش پیدا کرده است. به عبارتی فشار گرانی و اقتصادی ۴۰ درصد بر مردم بیشتر شده است.

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی