یادداشت

شرط قلندری در دولت رئیس‌جمهورها

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره فعالستاره فعالستاره فعالستاره فعال
 

 

امیر اقتناعی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

هنوز به دومین سالگرد انتخاب «سیّد محرومان» و برآمدن «دولت مستضعفان» در طالع سیاسی ایرانیان نرسیده‌ایم که بررسی‌های اجمالی و مشاهدات میدانی -به تنهایی- گویای گسترش تنگناهای معیشتی در اقشار مختلف و تشدید فشارهای روانی بر عموم حاضران در جامعه ایران می‌باشد.
بعضاً با دیدن رفتارها و شنیدن گفتارهای‌ به‌مسندرسیدگان پسا ۱۴۰۰ این گزاره به ذهن متبادر می‌گردد که؛ نکند هدف هوادران و دلباختگان جناب رئیسی از اطلاق عناوین فوق‌الذکر به ایشان، چیزی کاملاً متفاوت و متعارض با فهم متعارف از این الفاظ در کشور بوده و در واقع منظور ایشان از از دائرکردن دولتی به نام مستضعفان، نه از جهت دستگیری و توانمندسازی اقشار ضعیف، بلکه در راستای افزایش تورم و بیکاری و کاهش رشد و اشتغال و نتیجتاً؛ همگانی شدن فقر در جامعه بوده است! چرا که هرچه بر دامنه استضعاف و محرومیت حاضران در اجتماع -چه به‌لحاظ تعداد و چه به‌لحاظ عمق مسئله- افزوده شود، آنان بر بخش وسیع‌تر و پرتعدادتر و شاید هم باکیفیت‌تری از محرومان و فقراء حکم خواهند راند!
البته؛ پر واضح است که تحلیل گفته شده، ابتدائاً از باب کنایه به سینه‌چاکان چشم و گوش بسته دولت سیزدهم بوده و شاید هم تلنگری به دست‌اندرکاران سیاسی و اقتصادی کشور باشد که به صرف حفظ ظاهر هم که شده، کمی زبان در کام گرفته و به موازات خردشدن ستون فقرات مردمی که دیگر کارشان از خمیدگی کمرها گذشته و حتی برای سرخ‌ نگه‌داشتن صورت‌های‌شان با سیلی نیز دیگر رمق و انگیزه‌ای ندارند، با گفته‌های مغایر با واقعیات موجود و به زبان راندن موهومات خارج از قواعد معقول، بیش از این بر اعصاب مردمان نتازند و حیثیت‌شان را نخراشند.
چنانچه از کنار سخنوری‌ها و رجزخوانی‌های یک دهه اخیر اصولگرایان از تریبون‌های پرتعداد در اختیارشان بگذریم و صرفاً بر ادعاها و وعده‌های‌شان در ایام رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ تمرکز نمائیم، با مشاهده وضعیت حال حاضر کشور، بیش از پیش به فاقد مبنا بودن حرف‌های کاندیداهای جناح راست و ناآشنایی‌شان با واقعیات عرصه سیاست و تدبیر امور ملک و ملت پی خواهیم برد.
تیمی از کاندیداها که با محوریت سیدابراهیم رئیسی و همراهی افرادی چون؛ سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، سیدامیرحسین قاضی‌زاده‌هاشمی و محسن رضایی که بی‌امان بر دولت‌های پیش از خود یورش می‌بردند و مجموعه نواقص و کاستی‌های موجود در کشور را -صرفاً- ناشی از کم‌توانی و ناکارآمدی پیشینیان خود می‌دانستند. چونان که تاکنون هیچکدام‌شان کوچک‌ترین نقشی در اداره کشور نداشته و به ناگهان در نقش منجی مردم رنج‌ کشیده ایران عزیز ظاهر شده و برای نجات مملکت، ناگزیر به حضور در میدان شده‌اند!
بی‌تردید؛ حافظه جمعی ایرانیان اگر از کنار تصویر اسکناس به‌دست و رو به دوربین محسن رضایی با طعنه و مزاح بگذرد یا هجمه‌های کلامی علیرضا زاکانی را جدی نگیرد و یا حتی موعظه‌های سعید جلیلی را اقتضای طبیعتش دانسته و حضور سیدامیرحسین قاضی‌زاده‌هاشمی را هم زینتی بپندارد، اما وعده‌هایی چون؛ ایجاد یک میلیون شغل در سال و چهار میلیون مسکن در طول چهار سال و حمایت از کسب و کارهای اینترنتی و قول‌های فراوان دیگری که حاکی از سرازیر شدن رفاه و سعادت برای همه شهروندان را که از سوی سیدابراهیم رئیسی داده شد و مهارت در به‌خط‌کردن همه متخصصان و -خصوصاً اقتصاددانان- و نیز تشکیل دولتی فراجناحی را تضمین و پشتوانه تحقق آنها می‌دانست را از یاد نخواهد برد.
اینک؛ خوب است تا جناب رئیس‌جمهور راه آمده را در خلوت با خود مرور کند و در احوال دو ساله گذشته دولت خود و مردمان ایران زمین تامل نماید تا ببیند و درک کند که زندگی روزمره خلق‌الله با حرف و قول، پیش نمی‌رود. حتی اگر هر یک از مدعیان ریاست جمهوری -اعم از کاندیداهایی که کمک‌حال ایشان در مناظرات تلویزیونی بودند و ذکرشان رفت یا اشخاصی چون مرحوم رستم قاسمی و سعید محمد و امثالهم که بعد از ثبت‌نام در انتخابات، به مرحله نهایی راه نیافتند- را به نوعی در کابینه خود سهم دهد و در تصمیم‌سازی‌ها شریک نماید. گرچه می‌توان به این سیاهه اسامی بسیاری چون عبدالملکی‌ها و یامین‌پورها و جبرائیلی‌ها و... را هم افزود که قطعاً در این مقال و مجال نگنجد.
اینکه عالی‌ترین مقام اجرایی کشور، پیوسته در حال صدور دستور و حکم با استفاده از کلمه‌های «باید» و «نباید» است، این سوال را در اذهان ایجاد می‌کند که؛ «به‌واقع متولی انجام این امور مورد دستور -جز خودشان و اعوان‌شان- چه کس دیگری است؟». شاید لازم است تا به جناب رئیس‌جمهور یادآور شویم که: «به عمل کار برآید، به سخندانی(سخنرانی) نیست.»
امید است؛ جناب رئیسی هم به این نتیجه برسند که بدون توجه به خواسته‌های اکثریت مردم و جلب نظر و همراهی آنان و نیز استفاده از تمامی ظرفیت‌های مادی و انسانی متخصص و دلسوز، نه می‌توان با بیرون به گفت‌و‌گو و تعامل نشست و نه درون را شنوا و پذیرای مسئولان امر نمود. در نتیجه نه گره‌ای از اقتصاد حل خواهد شد و نه مسئله‌ای از اجتماع. حتی اگر دولتی مملو از روسای جمهور بالقوه داشته باشیم و جوانانی سرشار از شعار و شور.
مخلص کلام؛ احوال امروز جامعه ایران و ناتوانایی‌های پی‌درپی دولت در حل مسائل روزمره مردم، مصداق موجهی است برای اینکه آویزه گوش‌مان کنیم و هیچ‌گاه از یاد نبریم که: «نه هر که سر بتراشد قلندری داند»...

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی