علی هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
پس از اینکه ترامپ تصمیم گرفت از برجام خارج شود، مشخص بود که دست به اقداماتی توام با خشونت خواهد زد و سعی میکند کشورهایی که از تصمیم وی پیروی نکردهاند و حتی به مقابله با او برخاستهاند را از کارشان پشیمان کند. نظرات یکجانبهای که ترامپ نزدیک به یک سال بعد از روی کارآمدن آمدن دارد مانند احداث دیوار بین آمریکا و مکزیک، جداسازی والدین و کودکان مهاجر، خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل، خروج از نفتا و بحث کنوانسیونهای محیط زیستی نشان میدهد که او میخواهد با ایستادگی و خشونت حرف خود را به کرسی بنشاند.
خروج از برجام هم از جمله مواردی بود که ترامپ در سیاست خارجی اعلام و بعد از انتخابات آن را اجرایی کرد. برخی به عدم اجرای این ادعا از سوی ترامپ معتقد بودند، لذا فکر میکردند به دلیل پیشینه رکس تیلرسون (وزیر امور خارجه آمریکا) که با دولت ایران در خرید و فروش نفت در سالهای 74 کار کرده بود این امر محقق نشود و پیشبینی میشد که تیلرسون سکاندار سیاست خارجی آمریکا از برجام خارج نشود، بلکه سعی میکند برجام را تضعیف کند. اما پس از اعمال تغییرات در وزارت خارجه آمریکا از سوی ترامپ او شخصا از برجام خارج شد و نشان داد که میخواهد فشارها را زیاد کند. خروج از برجام ارتباط مستقیم با سیاست خارجی ایران داشت و چگونگی عکسالعمل در برابر اقدام آمریکا بحثی است که در محافل سیاسی مطرح است. سه نظریه در این مورد وجود دارد.
سه نظریه درباره خروج از برجام
نظریه اول این است که از جانب دولت هنوز صدای واحدی به گوش نمیرسد، ولی آنچه که از رفتار دولت و مواضع آقای ظریف در روزنامههای خارجی و رسانههای داخلی برداشت میشود، این است که دولت ایران به دلیل بدعهدی آمریکا، قصد مذاکره با آمریکا را ندارد. بلکه سعی دارد با تثبیت اوضاع داخلی نشان دهد که خروج از برجام هیچ اثری روی سیاستهای کلان دولت نمیگذارد و زمانی حاضر به مذاکره است که از موضع عزت وارد شود و مجددا آمریکا به برجام برگردد. این بازگشت را در اثر تغییر سیاستهای آمریکا یا تحویل حاکمیت و انتخابات کنگره و سنا متصور هستند که ممکن است اثر مثبتی در سیاست خارجی ترامپ داشته باشد. آقای جهانگیری معاون رئیسجمهور هم با گفتوگویی که با روزنامه سازندگی داشت به این نکته اشاره کرد که اگر در داخل بحران کنترل شود میتوانیم آمریکا را به بازگشت به مسیر اصلی وادار کنیم. این رویکرد شاید با آن صحبتی که آقای احمدینژاد در ماههای اخیر نسبت به مذاکرات عمان در سال 91 بیان کرده است مبنی بر اینکه درخواست فرصتی 6 ماهه برای تقویت قدرت اقتصادی و کنترل آثار تحریمها داشته همخوانی داشته باشد؛ اما آقای احمدینژاد بعد از گذشت 6 سال دارد این مسائل را عنوان میکند ضمن اینکه آن مذاکرات به صورت غیرعلنی انجام گرفت و قابل استناد نیست. وزارت خارجه دولت دهم مذاکرات غیرعلنی با آمریکا انجام داد اما ایشان اکنون میگوید که مخالف مذاکره عمان در آن شرایط بوده. اکنون وقتی به مجموع مواضع دولت نگاه میکنیم، به ویژه مواضع آقایان روحانی و ظریف و جهانگیری استنباط میشود که برای ماندن در برجام باید کنترل بر اوضاع داخلی صورت گیرد، همبستگی و وحدت داخلی ایجاد شود و آمریکا مجددا به برنامه جامع اقدام مشترک برگردد و اگر مواردی دیگر هم با ایران دارند در این شرایط مورد بحث قرار گیرد.
نظریه دوم در بحث برجام مربوط به بخش کوچکی از اصلاحطلبان به اضافه بخشی از شخصیتهای مستقلی است که در دولت سمتی ندارند. این عده معتقدند با تعهدی که آمریکا در برجام میدهد مبنی بر اینکه بدعهدی نداشته باشد (که نحوه تعهد گرفتن از آمریکا هم مشخص نیست) باید بلافاصله مذاکرات را شروع کنیم. علتش هم این است که میگویند ممکن است این فشارها همانطور که روی ارز ایران، تولید داخلی و به ویژه فروش نفت اثر گذاشته است، در برجام هم میتواند تاثیر بگذارد و در این صورت اتحادیه اروپا و قدرتهای دیگری که در برجام بودند چندان نمیتوانند مقاومت کنند و مشکل خاصی از ایران حل نمیشود. بنابراین باید با آمریکا مذاکره کرد تا روشن شود که چه درخواستی دارند و ما چه انتظاری داریم و در یک سقف صحیح این مسائل را جلو ببریم. اما این نظریه در دستگاه دولتی و حاکمیت مورد حمایت قرار نگرفت و سران اصلاحطلبان مانند آقای خاتمی در یک اظهار نظر اعلام کردند که شاید اکنون این نظر به مصلحت نباشد و این نظر اصلاحطلبان نیست و شاید بخشی در داخل این جریان فکری، چنین نظری داشته باشند. نظریه سوم هم متعلق به افرادی است که رادیکال حرکت میکنند و میگویند، باید ایران از برجام خارج شود و فعالیتهای هستهای خود را شروع کند و هیچ امیدی به جامعه جهانی نداشته باشد. حتی باید با جامعه جهانی مقابله کرد و با مقاومت و پایداری باعث شویم تا آمریکا به برجام بازگردد و تمام شرایطی را که در آن است بپذیرد و همچنین معتقد هستند برجام بدون آمریکا معنایی ندارد و تقریبا همسو با نظری است که در آمریکا هم مطرح است.
شباهت شرایط کنونی با تصویب قطعنامه 598
به خاطر دارم زمانی که قطعنامه 598 در سازمان ملل تصویب شد، عدهای بر این عقیده بودند که از اساس آن را رد کنند و استدلال آنها این بود که هیچکدام از شرایطی را که مدنظر ایران است تامین نمیکند. اما برخی از آقایان که در سیاست خارجی صاحب نظر بودند، طی مشورت با مرحوم آیتالله هاشمی تاکید داشتند که نباید بهطور صد در صد با این قطعنامه مخالفت کرد، چرا که اگر زمانی شرایط برای پذیرش قطعنامه مهیا شد مانعی بر سر راه آن وجود نداشته باشد و میتوان سیاستی دوگانه در برابر آن اتخاذ کرد تا راهکاری برای حل مناقشه ایران و عراق وجود داشته باشد. اکنون هم در همان شرایط قطعنامه 598 قرار داریم و اگر از برجام خارج شویم مشکلات زیادی را پیش رو خواهیم داشت. بعد از خروج آمریکا از برجام ایران راسا از آن خارج نشده است و منتظر است تا اروپا تضمینی برای ادامه کار برجام ارائه دهد، نه اینکه امیدی به اروپا نیست اما اینکه صد درصد فکر کنیم کلیه مسائلمان را حل میکند اینگونه نیست. واقعیت این است که اروپا کلید حل مشکلات نیست، لذا شرکتهایی هستند که هم با ایران و هم با آمریکا مناسبات تجاری اقتصادی دارند که در صورت اعمال تحریمها از سوی آمریکا شامل جریمههای سنگین میشوند و نمیتوانند به کار خود با ایران ادامه دهند و در بهترین شرایط شرکتهایی مانند سیتروئن و رنو اعلام میکنند به صورت غیررسمی با ایران کار میکنند. شرکتهایی میتوانند با ایران به کار خود ادامه دهند که در آمریکا بازاری نداشته باشند، بنابراین باید منتظر ماند تا ببینیم شدت تحریمها چگونه است.چون اگر تحریمها تشدید شود و به مرحلهای برسیم که با فروش نفت و میعانات گازی نتوان اقتصاد را اداره کرد باید تصمیم دیگری نسبت به برجام اتخاذ شود. به نظر میآید دولت باید تلاش بیشتری کند.
مقایسه شرایط دوران احمدینژاد و روحانی
تحریمهایی که در دوره احمدینژاد انجام گرفت جهانی بود و آمریکا و اروپا و روسیه هم در آن دخیل بودند و پرونده ایران به شورای امنیت رفت اما وضعیتی که اکنون ایران با آن مواجه است مربوط به یکجانبهگری آمریکا است که میخواهد با تحریمهای یکجانبه بر اقتصاد ایران فشار وارد کند و اروپا و چین روسیه با این اقدامات آمریکا همسو نیستند بنابراین شرایط ایران اکنون نسبت به گذشته مطلوبتر است.
مجموعه نظام باید با توجه به جلساتی که شورای امنیت تشکیل میدهد با یک جمعبندی نهایی به این برسد که توان داخلی را تقویت و از موضع قدرت در برجام بماند
منبع: روزنامه سازندگی