سید حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
دلار روز گذشته وارد کانال 10 هزار تومان شد و برخی خبر دادند از این قیمت هم گذشته است. دربارهی چرایی این اتفاق باید تاکید کرد که افزایش قیمت دلار بیش از آنکه منشاء اقتصادی داشته باشد، منشا سیاسی دارد. از یک سو باید فشارهای خارجی به کشور و دولت را مد نظر قرار داد و از دیگر سو افزایش قیمت آن به ضعف مدیریت و تدبیر داخلی بر میگردد. کمی ماجرا را روش نتر میکنم. مستحضر هستید که رئیسجمهور آمریکا طی یک تصمیم روشن با بدعهدی از برجام خارج شد. او قصد دارد با تحریمهای اقتصادی، یک جنگ تمام معیار اقتصادی علیه ایران را آغاز کند. مقدمات آن را چیده و با همکاری سعودیها و صهیونیستها در تلاش است بازار ایران را دچار آشفتگی کند تا با تشدید فشار بر مردم، نظام جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره بکشاند. این سیاست روشن آقای ترامپ است. ما باید در مقابل این سیاست روشن به دنبال استراتژی ایجاد آرامش در بازار و فضای سیاسی داخلی و بینالملل و منطقهای میرفتیم و کاملا تلهای را که ترامپ درست کرده بود دور میزدیم. اما در استراتژی برخورد با خروج آمریکا از برجام، از همان روز اول در دامی افتادیم که از ائتلاف ترامپ با بنسلمان و نتانیاهو برخاست. بنابراین برای اینکه بتوانیم سایر کشورهای1+4 را راضی و وادار کنیم تا امتیازاتی را به ایران بدهند و آن را جایگزین امتیازاتی کنیم که آمریکاییها میخواهند از ایران بگیرند، چانهزنی با اروپا را به موجی سیاسی و تبلیغاتی تبدیل کردیم که همنوا شد با همان جنگ روانیای که آمریکاییها در نظر داشتند. در واقع فریادهایی که بر سر 1+4میکشیدیم آن فریا دها به اقتصاد ایران منتقل شد. بنابراین همین رویه از آغاز تاکنون ادامه داشته است. البته یک نکته دیگر را باید اشاره کنیم که در یک دوره طولانی سیاستی در بانک مرکزی اعمال شد و آن تزریق ارز به بازار آزاد بود که هزینههایی را برای کشور به وجود آورد. گفته میشود که در دولت احمدینژاد، بیش از25 میلیارد دلار و در دولت روحانی نزدیک به 10 میلیارد دلار تزریق ارز در کشور توسط بانک مرکزی وجود داشته است. این حجم از تزریق ارز هرچند هزینههایی را برای کشور ایجاد و منابعی را صرف میکرد اما حتما اثری تعیینکننده برای کنترل نرخ بازار داشته. اخیرا دولت سیاستی در پیش گرفت و با دلار 4200 تومانی که به تدریج به 4400 رسید، به دنبال آن بود تا رابطه میان بازار آزاد ارز را که دولت آن را بازار سیاه و قاچاق میدانست با بدنه اقتصاد قطع کند. از همین رو ناچار شد تزریق اسکناس و ارز به بازار را متوقف کند و چند اتفاق جدی افتاد؛ قیمت ارز از آنچه دولت میخواست ارائه کند، فاصله گرفت؛ افزایش شکاف میان قیمت ارز مصوب و آزاد، تقاضای ارز را به شدت تشدید کرد و بر ناامنی افزود. به باور من، اساس سیاست دولت در نرخگذاری ارز و تامین نیازهای اصلی جامعه، سیاست درستی بود اما اینکه تصور کنیم بازار آزاد شاخص نیست و نمیتواند بر شاخصهای اقتصادی و آرامش روانی مردم اثرگذار باشد، اشتباه است. دولت باید به اندازه نیاز بازار، ارز تزریق کند. این قیمتهای غیرقابل تصور باید شکسته شده و بازار تعدیل شود. شکاف میان ارز دولتی و ارز آزاد نباید به این اندازه زیاد باشد لذا منطقی و پایدار نیست. یا باید اعلام حالت فوقالعاده و شرایط جنگ اقتصادی را اعلام کنیم که به شرایط بحرانی دامن میزند یا اینکه مسئولان محترم بدانند هر حرف و کلمهای که بوی جنگ دهد شاید دشمن را بترساند اما بیشتر اقتصاد ما را خواهد ترساند. الان پدیده خیلی سادهای اتفاق افتاده است و آن این است که یکی از اعضای 5+1 از برجام خارج شده و ما باید آن را سادهسازی کنیم. نباید برای خروج آمریکا از برجام ارزش قائل شویم. بحث اصلی ما فروش نفت است که در شرایط عادی میتوانیم به فروش نفت ادامه دهیم، وقتی فروش نفت دچار تحریم شد باید به تبعات آن در اقتصاد ایران بپردازیم. ظاهر شدن زودهنگام تحریمهای آینده در ایران ناشی از استراتژی اشتباه مسئولان در برخورد با خروج آمریکا از برجام بود که این استراتژی اشتباه و تبلیغات ترامپ همراه شدند. ما باید تلاش کنیم که برجام بدون حضور آمریکا ادامه پیدا کند. راهکارهای صادرات نفت را به صورت منطقی پیگیری خواهیم کرد و سعی میکنیم فروش نفتمان حداقل کاهش را داشته باشد. اگر هم بین دلار بانک مرکزی و ارز بازار آزاد اختلاف باشد مداخله خواهیم کرد. نمیتوان شاهد ویرانی اقتصاد ایران بود و باید در بازار دخالت کنیم.
منبع: روزنامه سازندگی