پروانه مافی
در شهرسازی امروز، توسعه شهر و حملونقل را نمیتوان دو مفهوم تفکیکپذیر تلقی کرد، چراکه حملونقل، محرک اقتصادی شهرها و اساسِ رشد و توسعه شهری است. در شهرهای امروزی به دلیل پراکندگی نواحی شهری و به دنبال آن، عدم تمرکز خدمات گوناگون شهری در یک منطقه، شهروندان برای دستیابی به این خدمات باید سفرهای درونشهری متعددی را تجربه کنند اما سوال اصلی این است که کدام یک از مدلهای حملونقل شهری بهعنوان بهترین گزینه برای جابهجایی افراد درنظر گرفته میشود؟ پاسخ این سوال را باید در توسعه مبتنی بر حملونقل همگانی (Transport Oriented Development) جستوجو کرد.
الگوی توسعه مبتنی بر حملونقل همگانی یکی از الگوهای توسعه شهری است که بر محوریت حملونقل عمومی و بهویژه مترو استوار است. این الگوی توسعه که بعضا در مواردی از آن بهعنوان «توسعه پشتیبان حملونقل عمومی» نیز یاد میشود، میان کاربری زمین و حملونقل، ارتباط ایجاد کرده و در اصل حملونقل عمومی را محور توسعه شهری قرار میدهد. این الگو با استقرار کاربریهای متراکم به صورت مختلط مسکونی و غیرمسکونی در ایستگاههای مترو یا اراضی اطراف آن، زمینه استفاده از خودرو شخصی را کاهش داده و در مقابل، استفاده از مترو را افزایش میدهد. به عبارت دیگر، این الگو از طرفی به دنبال ارایه پاسخی جهت رفتوآمدهای فزاینده و اجتنابناپذیر شهری- حومهای است و از سوی دیگر در جهت کاهش اثرات نامطلوب این سفرها، همچون آلودگی هوا و صدا و هدررفت منابع سوختی گام برمیدارد.
نکته قابل توجهی که در تعریف توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی باید مدنظر قرار گیرد، این است که در چنین الگوی توسعهای علاوه بر تمرکز بر خصوصیات فیزیکی نظیر تراکم، اختلاط کاربری، سطح خدمات سامانه حملونقل عمومی و ارتباطات خیابانها، باید به معیارهای کیفی نیز توجه داشته و ٦ هدف کیفی را دنبال کند که مهمترین آنها عبارتند از: کارایی مکان از دیدگاه تراکم، دسترسیهای مطلوب و پیادهمداری، وجود انتخابهای متنوع برای سکونت، تحقق ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی در مکان، ارتقای قابلیت زیستپذیری ضامن بهبود کیفیت هوا با کاهش مصرف سوختهای فسیلی، افزایش گزینههای جابهجایی، افزایش دسترسی به مراکز خردهفروشی و خدمات شهری.
اکثریت قریب به اتفاق تحقیقات علمی صورتگرفته درحوزه TOD و نمونههای موردی آن در شهرها و کلانشهرهای مختلف اعم از توسعهیافته و درحال توسعه، نشاندهنده بهینهبودن این الگوی توسعه شهری است و جای تردیدی در صحیحبودن آن، چه به لحاظ علمی و چه به لحاظ تجارب مدیریت شهری وجود ندارد، اما چالش و مسأله اصلی برخی کلانشهرها و شهرهایی مانند تهران در عدم شناخت صحیح ماهیت این نوع از توسعه است و با وجود اینکه در اصول کلی توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی مواردی همچون پیادهروی و توسعه فشرده ازجمله عناصر ثابت برنامههای توسعه شهری محسوب میشود، اما عدم آگاهی کامل از مفاهیم مکملی چون TOD، گاهی سایر اصول کنونی را زیر سوال برده است. یکی از بارزترین مثالهای برداشت نادرست از مفهوم TOD در پایتخت را میتوان در پروژه مجتمع ایستگاهی مترو حقانی و ساخت مجتمع تجاری در جوار آن مشاهده کرد. درحالی که هیچ یک از اصول الگوی توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی اشارهای به ساخت مجتمعهای بلندمرتبه تجاری در نزدیکی ایستگاههای مترو ندارد. این پروژه در شهر تهران با نام TOD شناخته شده است. همانطور که پیشتر اشاره شد، یکی از اهداف اصلی پروژههای TOD در سرتاسر جهان، ایجاد عدالت اجتماعی و توجه به تمامی اقشار جامعه است و مبتنی بر همین دلیل، این الگوی توسعه بر گسترش کاربریهای مختلط و خردهفروشیها استوار است، نه ساخت مجتمعهای تجاری بلندمرتبه.
یکی از ریشههای اصلی عدم شناخت ماهیت حقیقی و صحیح TOD در تهران را میتوان مغفولماندنِ این مقوله در برنامه پنجساله دوم شهرداری تهران دانست، چراکه تنها در یک ماده (ماده ١٧ از فصل ٢) این برنامه مختصرا به موضوعTOD اشاره شده است، درحالی که باید ارکان اصلی این الگوی توسعه و الزامات قانونی آن برای جلوگیری از برداشتهای نادرست و غیرعلمی در برنامه عملیات شهر تهران تبیین میشد. از اینرو لازم است تا شورای شهر پنجم در تدوین برنامه پنجساله سوم شهرداری تهران، موضوع توسعه مبتنی بر حملونقل همگانی با نگاهی علمی، دقیق و به تفصیل مدنظر قرار دهد تا در سالهای آینده شاهد اجرای پروژههایی که تنها منجر به هدررفت منابع مالی شهر میشود، نباشیم.
منبع: روزنامه شهروند
- یادداشت
- بازدید: 2847