فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
عقلا و رهبران جامعه به این نتیجه رسیدهاند که جریان اصلاحطلبی نقش یک ترموستات را برای اداره اجتماع ایفا میکند. یعنی اصلاحطلبی، جریانی است که میتواند اعتراف معیار را تخمین بزند و از به وجود آمدن اغتشاشهای ناشی از ناکارآمدی جلوگیری کند. بنابراین اگر همگان با چنین دیدگاهی به جریان اصلاحطلبی نگاه کنند، جریانی قوی برای کمک به عقلانیت در جامعه و ایجاد تغییرات درست و اساسی برای کمک به مردم ایجاد خواهد شد. قطعا جوانان و کسانی که از شرایط کنونی کشور ناراضی هستند به این موضوع اذعان دارند که راه برونرفت از مشکلات، ایجاد هرجومرج و غوغا در جامعه نیست بلکه خوب میدانند حصول نتیجه مطلوب کمی زمانبر است و نتایج آن یک یا دوسال دیگر مشخص میشود. سخنان اخیر چند نماینده اصلاحطلب مجلس در صحن علنی، نشانه بارزی از این مساله است که افکار اصلاحطلب میتوانند حرف و ایدههایشان را پشت تریبون قوه مقننه اعلام کنند. مسالهای که قطعا تاثیرگذار است و نمونه بارز آن تاکید بر خروج نظامیها از جریانات اقتصادی است که ناشی از تاثیر پیام اصلاحطلبان در بدنه نظام بوده.
با توجه به بررسیهایی که در سبقه تاریخی ایران وجود دارد و تغییر و تحولاتی که منجر به پیشرفت جامعه از زمان قاجار به دوره مشروطه شده است، نشان میدهد که اصلاحطلبی و تجددخواهی همواره موجب ساماندهی وضع جامعه شده است. پیشینه قوی تاریخی ملت ایران، مردم را اصلاحطلب بارآورده است. مردمی که همیشه به دنبال تغییرات مثبت در وضعیت اجتماعیشان بودهاند زیرا خوب میدانند اندیشه اصلاحات، مصلحت جامعه را میخواهد. اما مساله مهم تفاوت اصلاحات با جریان اصلاحطلبی است. بنابراین در شرایط کنونی اگر اصلاحات را از جریان اصلاحطلبی تفکیک کنیم، به کشورمان کمک شایانی کردهایم. سوال مهم اینجاست که آیا اصلاحطلبان موفق شدهاند تغییرات ملموس و موفقیتآمیزی را پیش ببرند یا خیر؟ و اینکه اصلاحطلبی چقدر در وضعیت فعلی میتواند به جامعه ما کمک کرده و موثر باشد؟
جریانات اصلاحطلبی قطعا نیازمند تغییرات خاص است. اصل اصلاحطلبی باید تقویت شود، اما اینکه تاکنون اصلاحطلبان فعلی چقدر توانستهاند موفق باشند از جمله مسائلی است که با آن دچار چالش هستیم. اصل موضوع این است که تصویب پارلمان اصلاحات و جمعآوری صرف تمام احزاب اصلاحطلب کنار یکدیگر چاره کار نیست. چاره کار تعیین یکسری شاخصهای معین برای اصلاحطلبی است. هدف این پارلمان باید شکلگیری یکسری شاخصهایی باشد که برایمان با اهمیت است، تا برای پیگیری این شاخصها، معیارهای مبنا را نگاه کنیم و ببینیم که این شاخصها چقدر با معیارهای مبنا مطابقت دارد.
عدم تعریف شاخص، بزرگترین اشتباه اصلاحطلبان است. تنها شاخص آنها، هموار کردن مسیر برای رسیدن اعضا به مدیریت یا پستی مهم بوده. طبق همین روال اگر پست مدیریتی گرفتیم فکر کردیم که در اصلاحات موفق هستیم. بنابراین زمانی که فرد اصلاحطلبی به قدرت رسیده، به این علت که برنامه مشخصی به وی ارائه نشده، هیچ کار مثبتی هم نتوانسته انجام دهد. اگر اصلاحطلبی قصد دارد در کشور به جریان موفقی بدل شود، ابتدا باید شاخصهایی تعریف کند که بسیاری از جنبههایش اجتماعی و اقتصادی باشد. زیرا درحال حاضر مهمترین موضوعات برای جامعه معیشت، اشتغال و بحرانهای اقتصادی- اجتماعی است.
هرگاه شاخصهای تعریف شده در اصلاحطلبی را با اصول و شرایط فعالیت تطبیق دادیم و در مقایسه با انحرافات برای جلوگیری از آنها برنامه ارائه دادیم، میتوانیم بگوییم که جریان اصلاحطلبی موفقی داشتهایم. اما به صرف اینکه یک شورا یا پارلمانی دور هم جمع شوند و همدیگر را از نظر مشی سیاسی تایید کنند و در تلاش باشند تا چند درصد مناصب دولتی را کسب کنند مطمئنا به جایی نخواهند رسید.
اولین قدم شورای عالی اصلاحطلبان برای همقسم شدن هدفگذاری برای برنامه شاخصها و ارزیابی از آنهاست. متاسفانه تاکنون شاخص اصلاحطلبان، تنها به سهمخواهی محدود شده است که نتیجه آن بازتاب خوبی در جامعه نداشته است. مردم با تمام اشتیاق در گرما و سرما پای صندوقهای رای آمدند تا اصلاحطلبان را به شورای شهر و مجلس بفرستند و رئیسجمهوری را که ما انتخاب کردیم تایید کردند. این حرکت جامعه برای علقه شخصی نبوده بلکه به دلیل اعتماد به اصلاحطلبان بود. بسیاری از مردم به برخی نفرات لیست امید بدون اینکه بشناسند رای دادند زیرا تنها امیدواری آنها این بود که اصلاحطلبان برنامه و طرح مشخصی برای ساماندهی به مسائل خواهند داشت. امیدواریای که خیلی زود به ناامیدی منجر شد. به عنوان مثال حتی اگر وزیر جدید رفاه و کار را صددرصد اصلاحطلب انتخاب کنند، آیا فایدهای خواهد داشت. وزیر اصلاحطلب هم درصورتی که شاخص معینی برایش تعریف نشده باشد نمیتواند کاری از پیش ببرد زیرا تاکنون هیچ برنامهای از طرف اصلاحطلبان برای وزارتخانهها تعریف نشده است.
در جوامع پیشرفته دنیا احزاب غیر از اینکه شاخص دارند برنامه هم تعیین میکنند. اما متاسفانه احزاب در ایران به این صورت کار نمیکنند. اگر هدف بازگشت اعتماد دوباره مردم به اصلاحطلبان باشد، باید جریان اصلاحطلبی را از پوسته قدیم خودش که کسب مناصب و پستها بوده خارج کنیم و با تعریف شاخص مشخص و طرحهای نو برای اصلاحطلبی، برنامه بنویسیم. خصوصا که به دلیل اتفاقات اخیر و حمله اقتصادی، برگرداندن اعتماد و امید به مردم کار بسیار سختی است. اصلاحطلبی مربوط به شخص نیست بلکه هر فردی که به دنبال تغییر و اصلاحات هست میتواند اصلاحطلب باشد.
منبع: روزنامه سازندگی