سیدمحمود علیزاده طباطبایی
قانون منع بهکارگیری بازنشستگان را مجلس شورای اسلامی با انگیزه و نظر خاص تصویب کرد. اینکه برخی از افراد این قانون را تفسیر کردند و گفتند که شامل شهرداری نمیشود مقبول نیست زیرا هیچکس بهتر از قانونگذاران نمیتواند نظر قانونگذار را بازگو کند. مجلس نظرش این است که قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، شامل شهرداریها هم میشود و به صراحت هم بازگو کرده است که مشمولین ماده 5 قانون خدمات کشوری شامل شهرداریها هم میشود و قاعدتا مدیران شهرداری نیز پیرو این قانون مجبور به استعفا هستند. قانون منع بهکارگیری بازنشستگان تا 24 آبان لازمالاجرا است و تا آن تاریخ، مدیران بازنشسته فرصت ترک پستهای خود را دارند در غیر این صورت تخلف صورت گرفته است و با مشکل قانونی مواجه خواهند شد. قانون صراحت دارد. لذا تنها کسانی را که مستثنی کرده وزرا هستند اما هرکسی غیر از وزرا که با بازنشستگی در سمتی مدیریت میکند باید حتما استعفا کند. آنچه قانون است باید اجرا شود و گویا برخی اشتیاق خدمتشان زیاد است. کما اینکه شاهد بودیم بعضی افراد با مراجعه به تامین اجتماعی تلاش دارند تا مدت پرداخت بیمهشان را کاهش دهند تا دوران فعالیتشان به سن بازنشستگی نرسد. دهه 70 در سازمان برنامه و بودجه بانک اطلاعات مدیران تشکیل شده بود که در آن تمام روال مدیریت بایستی با سلسله مراتب جلو برود. نمیتوان به بهانه جوانگرایی فردی را بدون هیچ سابقهای مستقیم از دانشگاه مسئول پستی مهم کنیم. زیرا تجربه علاوه بر تخصص، خودش یکی از فاکتورهای مهم برای مدیریت کلانشهرهای مهم است. کاری که متاسفانه آقای احمدینژاد در 8 سال ریاستش بر قوه مجریه به کرات انجام داد. این مسئله نهتنها انگیزه را از کارکنان دولت میگیرد بلکه جلوی استفاده از تجربیات مفید را کمی گیرد. در نتیجه به رشد رانت در چنین زمینههایی دامن میزند. بهترین کار در شرایط کنونی این است که سازمان امور استخدامی و برنامه و بودجه شاخصهایی را به سرعت تهیه و براساس آن شاخصها افراد را شناسایی کند و کسانی را که شایستگی دارند جایگزین بازنشستهها کند. چنین سامانهای کار مشکلی نیست زیرا همه اطلاعات آن فراهم است و تنها نیاز به برنامهریزی دارد. اما درخصوص شهرداری تهران باید برای چندمین بار تکرار کرد که این سازمان با معضلات عظیمی دست به گریبان است که نیاز به مدیری توانمند دارد تا بتواند به راحتی با سران قوا و مقامات بالارتبه تعامل و همکاری داشته باشد. کم نیستند مدیران موفقی در شورای شهر و شهرداری که میتوانند ریاست شهر تهران را برعهده بگیرند. کسانی که تمام و کمال شرایط یک شهردار کامل را دارا هستند. شهردار تهران باید فردی پاکدست، توانمند، مدیر، متخصص و با تعاملی بالا باشد. به خصوص پاکدست بودن فرد اهمیت دارد مورد نظر زیرا مبارزه با فساد مطالبه اصلی مردم در زمانی است که کشور درگیر جنگ اقتصادی و روانی در ناامید کردن جامعه است. حال در این شرایط که تا این حد فشار از خارج از کشور داریم، عدهای هم در داخل با سیاسیبازی و تنها موضوعی که برایش اهمیت ندارد نحوه اداره پایتخت و شهری است که مردم در آن زندگی میکنند.
لذا باز هم باید تاکید کرد که شهردار تهران باید دارای شخصیت قوی و قدرت نفوذی باشد تا بتواند برای برطرف کردن مشکلات مردم تهران با مقامات کشور رایزنی کند. مسالهای که در دو سال گذشته شاهد آن نبودهایم. اجرای قانون نباید اصولگرا، اصلاحطلب، اعتدالی و شهردار بشناسد و همه باید برای حاکمیت قانون در کشور تلاش کنند. آنچه اکنون بیش از هر زمان دیگری ضروری است، این است که همه گروههای سیاسی و افراد تاثیرگذار در جامعه باید تلاش کنند این قانون به بهترین شکل ممکن اجرا شود و فرصت بهوجود آمده را برای ورود افراد توانمند و متخصص مغتنم شمردند.
منبع: روزنامه سازندگی