سیدافضل موسوی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، میخواهد با این چهار نفر صندلیهای خالی چهار وزارتخانه را پر کند: فرهاد دژپسند، رضا رحمانی، محمد اسلامی و محمد شریعتمداری. این چهار نفر برای چهار وزارتخانه کار، اقتصاد، صمت و راه به مجلس معرفی شدهاند و احتمالا هفته آینده برای گرفتن رای اعتماد در مجلس شورای اسلامی حاضر خواهند شد. بعد از مدتها وعدهووعید بالاخره چهار وزیر برای چهار وزارتخانه معرفی شدند که فقط یکی از این چهار نفر دارای سابقه وزارت است، و دو نفر دیگر سابقه معاونت وزیر و نفر چهارم سابقه استانداری دارند. در مجموع به جز همان یک نفر که برای وزارت کار و رفاه اجتماعی معرفی شده است سه نفر دیگر در بدنه مدیریت کشور ناشناخته هستند.
بعد از روی کارآمدن دولت روحانی در سال 92 که با ائتلاف نانوشته اصلاحطلبان و جریان اعتدالی میسر شد، تمام تلاش گروههای سیاسی اصلاحطلب متوجه بازسازی کشور از طوفان احمدینژاد شد. درواقع وضعیت در 8 سال قبلی چنان گذشته بود که تجربههای جدید نمیتوانست پاسخگو باشد و به همین دلیل بود که دولت روحانی با همراهی حامیان خود سعی کرد تا از ذخیره مدیران نظام از ابتدای انقلاب بهره جوید. همین امر باعث شد تا در کابینه اول روحانی شاهد حضور باتجربهترین وزرا باشیم. مسالهای که با واکنش مثبت جامعه هم مواجه شد. اما با روی کار آمدن دولت دوم حسن روحانی و افزایش انتقادها به نظر میرسد که دولت دیگر به سرمایه تجربه مدیران خود بدبین شده است. این مسئله را در تغییرات جدید کابینه بهخوبی میتوان مشاهده کرد. حالا فرض کنیم که این افراد جانشین مدیران باسابقهای چون آقایان نعمتزاده، شریعتمداری، آخوندی و کرباسیان خواهند شد، که در گذشته همهشان در دولتهای مختلف بعد از انقلاب دارای پستهای مدیریتی در سطح بالا بودهاند، که حداقل وقتی به مجلس شورای اسلامی معرفی شدند کسی در شناخت چهره آنها با مشکل مواجه نبود، ولی حالا نمایندگان، اول باید خود افراد را شناسایی کنند و بعد هم سوابق آنها را از طریق بیوگرافی تحویلی یا از طریق سامانههای مختلف مربوط به وزارتخانهها و غیره دنبال کنند. گذشته از این نمایندگان هیچ سابقهای از این عزیزان ندارند که بتوانند ارزیابیهای لازم را انجام دهند و تواناییهای آنها را بسنجند و بالاخره عیب دیگری هم که وجود دارد این است که ممکن است نمایندگان به دلیل اینکه این افراد را نمیتوانند خوب شناسایی کنند، و از باب اینکه قِف عِنداً شبیهٌ، تصمیم بگیرند و رأی ندهند و به قول معروف روزه شکدار نگیرند. به هر حال کار نمایندگان بسیار سخت خواهد بود، آنها نیروهای شناختهشده را با دست خود با تهدید به استیضاح و غیره مجبور کردند از سمت خود استعفا دهند یا در استیضاح مطرح شده در مجلس شورای اسلامی دو نفر دیگر را نیز از وزارت برکنار کردند، و حالا بین دو راهی خواهند ماند، که چه کار کنند. شاید آن روز که رأی به استیضاح میدادند یا طرح استیضاح را سرپایی امضاء میکردند، پیشبینی چنین عکسالعملی را نداشتند. حالا با هندوانههایی مواجه هستند که از داخل آن بیخبرند، آیا رسیده و شیرین خواهند بود یا نه؟ مطابق انتظار و از وزرای قبلی بهترند یا نه، خدا داند!!
به نظر میرسد دولت روحانی در دور دوم خود نگاهش به بدنه مدیران را تغییر داده است و بیش از آنکه به راه حل عملی مشکلات با اتکا به سرمایه ذخیره شده مدیران با تجربهاش نگاه کند بیشتر به دنبال راضی نگاه داشتن منتقدان مجلس و بیرون از مجلس است. آیا دولتی که با مدیران شناختهشده و باتجربه نتوانسته برخی از مشکلات را حل کند، با مدیران کمتجربهتر میتواند کاری از پیش ببرد؟ به نظر من راه حل برای دولت روحانی در چنین شرایطی بازگشت به استراتژیهای سال 92 است. استراتژی استفاده از تمام ظرفیت تجربه مدیران انقلاب و در کنار آن استفاده از ظرفیت اجتماعی تمام حامیان سیاسی دولت. و از این منظر شاید بتوان دوباره دولت تدبیر و امید را بازیابی کرد.
منبع: روزنامه سازندگی