سیدافضل موسوی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در بیانیه حزب کارگزاران در کنگره سوم به درستی به بحث کارآمدی اشاره شده است. در این بیانیه یکی از معضلات کشور در شرایط فعلی نبود کارآمدی عنوان شده و آمده:«بزرگترین چالش پیشروی کشور در شرایط کنونی چالش «کارآمدی» است که مقبولیت حاکمیت از هر دو جناح سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب در همهی قوای مجریه، مقننه، قضائیه و نیز شوراهای شهر و شهرداریها را تهدید میکند تا جایی که در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران که نهضتی دینی و مردمی بود؛ مخالفان آن نهضت بزرگ را به رویای «پایان انقلاب» امیدوار میسازد و با حمایتهای آشکار خارجی ائتلافی از نیروهای ضدانقلاب را به طمع جانشینی پدید آورد». اگرچه این تهدیدها همانگونه که در بیانیه هم به آن اشاره شده، مشروعیت نظام را مورد خطر قرار نداده است؛ اما: «ناکارآمدی اجرایی و تقنینی و قضایی را فرساینده مشروعیت و روحیه ملت میدانیم و به همه جناحهای سیاسی معتقد به نظام سیاسی کشور یادآوری میکنیم که عرصه خدمت را فدای رقابت نکنند و از عوارضی مانند پیرسالاری، خویشاوندسالاری، قومیتسالاری و جناحسالاری در قدرت بپرهیزند و با مشارکت همه جناحها و گروههای سیاسی قانونی و اعتماد متقابل میان ارکان حاکمیت مانع از طمعورزی مخالفان انقلاب و ناامیدی ملت شوند».
یکی از سه شعار کلیدی سومین کنگره حزب کارگزاران سازندگی بحث کارآمدی بود که در شرایطی که قرار داریم، پرداختن به این موضوع بسیار مهم است. سوالهای پرشماری درباره کارآمدی میتوان مطرح کرد و از زوایای مختلفی میتوان به آن پاسخ گفت. اگر از منظر مدیریت و ساختار به این مسئله نگاه کنیم میتوان کارآمدی را از دو دیدگاه بررسی کرد. یک بحث این است که منابع محدودی در دسترس باشد و به اندازه کافی منابع نباشد و اگر مدیریت درستی برای آن در نظر گرفته نشود نمیتوان آن را اداره کرد و این به معنای ناکارآمدی است. از دید دیگری میتوان به آن نگریست، اینکه منابع در دسترس نباشد و در کنار آن هم مدیریت درستی نباشد که حالتی بحرانیتر پیش میآورد. در دید کلانتر اگر این بحث را به شرایط کشور تعمیم دهیم، میتوانیم بهتر موضوع را بررسی کنیم. در کنار این مسئله ما بحث چرخش نخبگان را داریم که اگر به درستی اجرا نشود، آدمهای کارآمد در رأس کار قرار نخواهند گرفت. وقتی سیستم اجازه نمیدهد که مدیران کارآمد روی کار آیند، آن سیستم ناکارآمد خواهد شد. برای مثال وقتی مدیری دارای توانایی و دانش است میتواند تشکیلات را کارآمد کند و در رفع مشکلات بکوشد. این مدیر تنها با یک سیستم شایستهسالار روی کار خواهد آمد و اگر این سیستم به هر دلیلی دچار ضعف شود، سیستم کارآمدی خود را از دست خواهد داد.
اما از زاویه دیگر و در مقام ریشهیابی کلانتر مسئله باید گفت که مشکل کارآمدی در وضعیت کنونی عوامل دیگری هم دارد که باید به آنها توجه کرد. در هر سیستمی تنها در شرایطی میتوان کارآمدی را به شکلی مطلوب پیاده کرد که آن سیستم اجازه ورود تمامی نیروهای کارآمد خارج از خود به سیستم را بدهد. این مسئله در کنار شفافیت و آزادی بیان میتواند تکمیلکننده و تضمینکننده کارآمدی باشد. در غیراین صورت تغییر قوانین جزیی و اضافه کردن ساختارهای جدید نهتنها مشکلات را حل نخواهد کرد؛ بلکه ناکارآمدی را تشدید میکند. مورد بعدی که شاید مهمتر از موارد پیشین باشد، مسئله اعتماد متقابل مردم و مسئولان یک نظام است. به نظر من هر میزان اعتماد مردم به مسئولان نظام بیشتر شود، میتوان انتظار داشت که کارآمدی هم بیشتر شود. چون در غیراین صورت مسئولان بدون پشتوانه حمایت مردمی خواهند ماند و حتی اگر برای حل مشکلات هم تلاش کنند شکاف آنها و مردم باعث خواهد شد که مشکلات همچنان لاینحل باقی بماند. چون مردم همیشه بخشی از راه حل هستند. به این مسائل در کنگره حزب سازندگی به طور کامل پرداخته شد و این مسئله نشان از آن دارد که نخبگان جمع شده در این حزب تا چه میزان به مسائل و مشکلات اصلی کشور واقف هستند و در راستای حل آن اقدام میکنند.
به نظر من، راهحل برونرفت از تمامی مشکلات کشور بحث کارآمدی اجماع بین نخبگان سیاسی کشور و استفاده از تمامی ظرفیتهای موجود در کشور است. باید از تجربههای تاریخی کشور در طی 40 سال انقلاب استفاده کنیم و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به همه نشان دهیم که انقلاب اسلامی به همان شکل که در ابتدای امر چشم جهانیان را خیره کرد، همچنان زنده و پویا میتواند به مسیر خود ادامه دهد. در این راه تنها باید پتانسیلهای خود را بیشتر باور کنیم و در جهت حل مشکلات به طور ملی تلاش کنیم.
منبع: روزنامه سازندگی