محسن هاشمی، ریاست شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
یک سال از انتشار روزنامه سازندگی میگذرد، سازندگی اگرچه یکساله شده است اما گامی است در تداوم مطبوعات نوین ایران، در دوره سازندگی که نوگرایی و مدرنیزاسیون به حوزه مطبوعات نیز تسری یافت، روزنامه همشهری نخستین نمونه از ژورنالیسم جدید ایرانی بود که با "ایران" تنها نماند و سپس دهها جریده دیگر به آن افزوده شدند. امروز که ربع قرن از تولد مطبوعات مدرن در ایران میگذرد، سازندگی به یکسالگی رسیده است و البته شاید دشوارترین شرایط اقتصادی برای رسانههای چاپی در طول دهها سال گذشته را در حال سپری کردن هستیم. مطبوعات نوین ایران که در دوره سازندگی متولد شدند، امروز بههمراه "سازندگی" در حسرت سازندگی هستند، کاهش ارزش پول ملی و حباب در بازار کاغذ، فشار کمرشکنی را به اقتصاد ضعیف و نوپای مطبوعات ایرانی وارد میکند و فضای مجازی و رسانههای نوین در شبکههای اجتماعی اگرچه در تولید محتوا به خود زحمت چندانی نمیدهند اما در توزیع و برقراری ارتباط با مخاطب بسیار سهلتر و قدرتمندتر عمل میکنند.
در این میان، نقش مطبوعات رسمی، شناسنامهدار و دارای چارچوب فکری مشخص، به حاشیه رانده شده است. از امروز پنجمین دوره و دوره تکامل و بلوغ انقلاب اسامی آغاز میشود و این پرسش پیش روی ماست که در دوران بلوغ، مگر مولفهای مهمتر از قدرت ملی و قدرت نرم، برای نظام جمهوری اسامی وجود دارد؟ برای باور کردن و توانمندتر کردن این قدرت، چه ابزاری موثرتر و کارآمدتر از رسانه وجود دارد؟ دهههای سوم و چهارم انقلاب، سختترین دورههای برای رسانهها و مطبوعات بودهاند و برخوردهای سخت و شرایط اقتصادی سختتر، رمق مطبوعات و رسانههای داخلی را کشیده است و نتیجه این عسر و حرج، سبب انتقال مرجعیت رسانهای بخشی از جامعه به رسانههای بیگانه و کاهش تاثیرگذاری رسانه ملی و افت تیراژ و مخاطب مطبوعات داخلی شده است.
اگر میخواهیم در دهه آینده، سرمایه اجتماعی و قدرت ملی ایران را تقویت کنیم و برابر مثلث عبری- عربی و ترامپی بایستیم اولین نیاز ما دارا بودن سیستم رسانهای پویا و زنده است. جای آن دارد که دستگاههای عریض و طویل مسئول، متصدی و ناظر در حوزه فرهنگ، برای یکبار هم که شده از خود بپرسند چگونه میتوانند به رونق گرفتن و تقویت رسانههای داخلی، صرفنظر از سلیقه سیاسی و جناحی آنها کمک کنند. تداوم حیات مطبوعاتی که به تولید فکر و انتشار محتوا میپردازند، نیاز بزرگ جامعه امروز ماست و اگر همانند دو دهه گذشته، مسیر فعالیت را برای رسانههای داخلی سخت و ناهموار کنیم، علاوه بر مخاطب عام، مرجعیت حوزه نخبگانی نیز به رسانههای بیگانه تغییر خواهد یافت. و نکته پایانی آنکه، به نظر میرسد نوعی دگماتیزم و تعصب در فضای روشنفکری و رسانههای ما در حال رسوب کردن است. اگر روی دیگر نقادی بیرحمانه دیگران، تعصب و دفاع یکسویه از خود باشد، تصویری که افکار عمومی از محافل روشنفکری برداشت میکند، چندان متفاوت با جریان رقیب نخواهد بود. لازمه پویایی فکری، پذیرش نقد دیگران و نگاه انتقادی به خود و گذشته خود است. این نگاه انتقادی چپ و راست نمیشناسد و اگر نباشد، تحجر، ارتجاع و تعصب میتواند در لباس روشنفکری، ما را متوقف و حتی دچار انحطاط کند. یکی از مهمترین ویژگیهای مثبت آیتالله هاشمیرفسنجانی، خودانتقادی و خوداصلاحی بود. در مواردی ایشان در فضایی که کشور تحت تاثیر مواضع انقلابی و سخنرانیهای پرشور هاشمی قرار داشت، در خلوت خود به نقد مواضعش مینشست و بعضا با صراحت به این نتیجه میرسید که دچار تندروی شده است و به گواهی خاطرات ایشان در پی جبران و مدیریت فضا در روزهای بعد برمیآمد. انتقادپذیری و خودانتقادی، مهمترین لازمه رشد و ارتقای فکری، علمی و عملی است، پس چه نیکوست ما در فعالیت مطبوعاتی و رسانهای خود نیز این ویژگی را حاکم کرده و برای اصلاح جامعه و دیگران، از نقد و اصلاح خود آغاز کنیم.
منبع: روزنامه سازندگی