سیدافضل موسوی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
امروز که ایران در مقطع حساس و درست در میانه جنگ اقتصادی با آمریکا قرار گرفته به یکباره برخی از نمایندههای تند مجلس کاری کمسابقه یعنی استیضاح رئیسجمهور را رقم میزنند. موضوعی که حتی در دوران ریاست جمهوری آقای احمدینژاد هم با آنهمه سوءمدیریت و ایجاد مشکل پیش نیامد. این درحالی است که دومین رئیسجمهوری که به سوال نمایندگان در قوه مقننه پاسخ داد و در مجلس حضور پیدا کرد آقای روحانی بود.
هرچند که سوال و استیضاح حق مسلم نمایندگان است اما این حق را همیشه نباید استفاده کرد زیرا باید وقتشناس بود. موقعی که کارد به استخوان میرسد و رئیسجمهور نمیتواند کشور را اداره کند عدم کفایت یا استیضاح رئیسجمهور بجاست که البته در طول 40 سال عمر جمهوری اسلامی هم یکبار بیشتر اتفاق نیفتاد. بنابراین درست نیست که از این حق در هر شرایطی بهخصوص در زمان بحرانی کنونی کشور استفاده کرده و دولت را متزلزل کند. تبعات چنین کارهایی تا مدتها شاید به طول بینجامد زیرا تمام هم و غم قوه مجریه برای مدتی برای حل این موضوع صرف خواهد شد.
اکنون وقت استیضاح یا فراخواندن رئیسجمهور به مجلس نیست. یک فرد سیاسی هرکاری را به موقع خودش انجام میدهد. طراحان استیضاح حتی اگر هدفشان سیاسی هم نباشد و صرفا به دنبال استیضاح رئیسجمهور باشند باز هم باید بدانند که الان زمان مناسبی برای آن نیست. زیرا شرایط کشور استثنایی است و در شرایط جنگ اقتصادی قرار دارد. حال رئیسجمهوری که در این جنگ درحال مدیریت کردن است با چنین رفتارهایی از سمت مخالفانش متزلزل میشود. مانعتراشی درمقابل رئیس قوه مجریه و اعضای کابینه برای حل بحرانها نه تنها به صلاح نیست بلکه این جنگ و بحران را به سمت و سویی نامشخص سوق خواهد داد.
هر ضربهای که در تمام دوران حیات جمهوری اسلامی ایران، به آن وارد شده از جانب تندروها بوده است. تندروها همیشه در طول تاریخ مشکلآفرین بودهاند. در زمان حکومت حضرت علی(ع) هم همین انسانهای تندرو بودند که برای ایشان مسئله درست کردند و وقتی که ایشان در جریان جنگ صفین قصد صلح نداشت، قرآن آوردند و ایشان را متهم کردند که به قرآن احترام نمیگذارد و در نتیجه امام را مجبور به صلح و ترک جنگ کردند؛ آن هم درست لحظه حساسی که حضرت علی در آستانه پیروزی بود.
وقت آن است که این افراد در ایران پاسخگوی تبعات تندرویهای خود باشند و در قبال اقدامات تندروانه خود قبول مسئولیت کنند. این نوع تفکرات خیری برای کشور ما ندارد و تمام کارهایی که انجام میدهند از روی هوا و هوس است و هیچ خواستهای از روی منطق در آن وجود ندارد. به همین دلیل با چوب لای چرخ دولت گذاشتن به تمام نظام ضربه وارد میکنند. آنها اگر قصد زمین زدن دولت را دارند باید بدانند عواقب چنین کارهایی تنها دامن دولت را نخواهد گرفت. بالاخره وقتی شرایط روبه راه نباشد برای همه مشکل ایجاد میکند، نه فقط گروه خاصی. یک بار دیگر باید تجربه اتفاقات دی ماه 96را به یاد بیاورند. در آن زمان اگرچه اعتراضات با تحریک مخالفان دولت و به قصد ضربه زدن به آن انجام شد اما بعد ابعادی بسیار وسیعتر پیدا کرد که بانیان آن را هم پشیمان کرد. همانطور که تصمیمات دولت درخصوص برجام یا برنامههایی از این دست تصمیم کل مجموعه نظام است حال هم تصمیم براین است که در مقابل زورگوییهای آمریکا ایستادگی کنیم، لذا هزینهاش را نیز همه باید پرداخت کنند. هزینههایی مانند تحریمها و انواع فشارهای سیاسی و اقتصادی. بنابراین دولت مسبب به وجود آوردن بحران نیست بلکه آمریکا وارد این جنگ با ایران شده است. اینکه اصولگرایان تند برای وزن کشی سیاسی گمان میکنند که هزینههای اینچنینی را دولت باید پرداخت کند سخت در اشتباه هستند. آنها با فشارهای داخلی قصد دارند تا این هزینه را از دوش خودشان برداشته و گردن دولت بیندازند و استیضاح دولت هم در همین راستاست. در حالی که با استیضاح دولت هیچ مشکلی حل نخواهد شد و تغییری به وجود نمیآید.
مخالفان دولت میخواهند جو را طوری تغییر دهند که تمام تقصیرها متوجه دولت باشد و به مردم اینطور القا کنند که اگر این دولت وجود نداشت ایران دچار بحران نمیشد. بنابراین کسانی مانند اصلاحطلبان که حامی دولت هستند نیز بالتبع درمعرض فشارها قرار میگیرند زیرا تندروها میخواهند درکنار دولتیها، اصلاح طلبان را هم از میدان بیرون کنند و خودشان در میدان حاضر باشند و بگویند که میتوانند مشکلات را حل کنند.
حتی بحث FATF و هجمه به دولت برای تصویب آن و تجمع و پلاکاردها هم در همین راستاست. هرچند تصویب آن با سایر نهادهاست اما اجرای لوایح پولشویی با دولت است و دولت مجاز میشود این کار را انجام دهد. جایی که مشکل ایجاد میکند آنجاست که برخی فکر میکنند دولت از طرف اروپاییها مکلف به اجرای FATF شده است، درحالیکه اینطور نیست. بلکه قوه مجریه نیز مانند باقی دستگاهها سهمی در اجرای دستورات نظام دارد. لذا وقتی موضوعی ضرر داشته باشد یا منجر به اتفاقی ناخوشایند شود، دولت بیش از دیگران پاسخگوست. در نتیجه دولت بیش از سایرین مراقب است تا اتفاقی نیفتد.
اما متاسفانه بحث مخالفان دولت اینجاست که با مطرح کردن چنین بحثهایی دولت را مقصر جلوه دهند و با تخریب اصلاح طلبان، بگویند که اگر خودشان یا کاندیدای مورد نظرشان بیاید، دیگر شاهد اینطور مشکلات نیستیم. انتقاد خوب است. مانند اصلاح طلبانی که در کنار حمایت از دولت، نقدهایی نیز درجهت بهتر شدن بیان میکنند. ولی اینطور نیست که مانع این شوند که کوچکترین برنامهای در راستای سازندگی کشور نیز به سرانجام نرسد.
چنین رفتارهایی در داخل کشور بیاعتمادی را هر لحظه در جامعه بیشتر میکند. کار ما اصلاحطلبان در این مقطع باید این باشد که مردم را آگاه کنیم. مردم باید بدانند که هجمهها فقط و فقط برای این است که جامعه را نسبت به صندوق رای ناامید کنند و هدف مخالفان این است که مردم پای صندوقهای رای نیایند. لذا جامعه با آگاه شدن متوجه خواهد شد که باید برعکس عمل کند و با حضور هرچه تمامتر پای صندوقهای رای به کاندیدای مورد نظرشان رای دهند. زیرا هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم، آنها جنجال بیشتری به پا میکنند. این مخالفان حداقلی خوب میدانند که اگر مردم رای ندهند، کاندیداهای آنها حتما پیروز خواهند شد.
مخالفان متاسفانه حتی دیگر نمیخواهند موفقیتهای روحانی را به اسم خودشان تمام کنند بلکه تمام تلاششان برای این است که دولت و اصلاحطلبان را کاملا ناکارآمد جلوه دهند. تمام مصیبتهایی که اکنون دامن کشور را گرفته است زاده گذشته است. اگر از قبل فکری کرده بودند تا پرونده ایران به شورای امنیت نرود، حال شاهد چنین اتفاقاتی از سوی آمریکا نبودیم و اصلا مشکلی پیش نمیآمد که بخواهیم آن را حل کنیم.
درمجموع آنها نمیتوانند ادعایی کنند زیرا مردم بسیار آگاه هستند و خوب میدانند که جریان چیست ولی به هرحال در شرایطی که فشار اقتصادی به وجود میآید باعث ناامیدی جامعه میشود. اما ما باید کاری کنیم که روشهایی که مخالفان برای فریب مردم به کار میبرند به نتیجه نرسد و همگان پای صندوقهای رای بیایند و شاهد انتخاب کاندیداهای مردمی باشیم و نه کاندیداهای عدهای قلیل.
منبع: روزنامه سازندگی