سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
موضوعی که سالهاست در جمهوری اسلامی مشکلات زیادی را به وجود آورده، این است که حریم و مرز رقابتهای جناحی یا حزبی با منافع ملی مخلوط شده و مرزبندیهای روشنی که منطقا باید بین رقابتهای گروهی و جناحی و رعایت منافع و مصالح ملی وجود داشته باشد، رعایت نمیشود.
واقعیت این است که در نظام جمهوری اسلامی حدی از رقابت مورد توافق همگان است و بعضی از جناحها همچون جبهه اصلاحات و جناح میانهرو این محدوده رقابت را بهعنوان یک محدوده حداقلی پذیرفتند. اما مسئله این است که جناح اصولگرا یا به عبارتی دوستانی که به نهادهای حاکمیتی دسترسی بیشتری دارد، این حد را «حداکثر» میدانند.
در زمانهای مختلف افراد و گروهها به رقابتهای انتخاباتی میپردازند و نهایتا یکی برنده میدان میشود و جناحی هم بازنده.
تا اینجای کار منطقی است و روالی طبیعی برای پیشبرد سیاست کشور است. در همین دوره انتخابات ریاست جمهوری اخیر، دیدیم که آقای روحانی انتقاداتی به آقای رئیسی داشت. آقای جهانگیری هم انتقاداتی به عملکرد آقای قالیباف مطرح کرد و بالعکس. واقعیت این است که همواره در دوره انتخاباتها این انتقادات مطرح میشود و مردم هم نهایتا تصمیم میگیرند که در انتخابات شرکت کنند یا خیر یا به چه کسی رای دهند.
اما نکته عجیب و نادرست ماجرا این است که معمولا دامنه رقابتها در دورانهای پس از استقرار برندگان انتخابات هم ادامه پیدا میکند. افرادی پیدا میشوند که در هر شرایطی میخواهند همان کشمکشها را ادامه دهند، این موضوع در حد رقابتهای جناحی اشکالی ندارد و میتواند قابل قبول باشد. اما اینکه مرز این رقابتها با مرز منافع ملی مخلوط شود، مشکلساز است. بهطور مثال دولتی که مسئول اداره کشور است باید در این شرایط سخت اقتصادی و بینالمللی، کشور را اداره کند، اما در همین شرایط این دولت به روشهای مختلف به جاسوسی، خیانت و کمکاری متهم میشود و عملا نمیتواند از اقتدار و صلابت لازم برخوردار شود و شوکت لازم را داشته باشد. این کار حتی توسط سازمان صداوسیما جمهوری اسلامی پیش میرود که مایه تاسف است. با اینکه مردم دسترسی خود را به نهادی همچون صداوسیما محدود کردهاند اما میتوان گفت که همچنان تاثیرگذارترین رسانه کشور است و نکته قابل توجه این است که از پول بیتالمال اداره میشود. به این ترتیب این سازمان متعلق به کل کشور و متعلق به همه ملت ایران است. صرفنظر از اینکه چه جناح و جریانی دولت و مجلس را تشکیل داده و صرف نظر از تقسیمبندی جناحی و سیاسی که مجموعههایی به نام دولت، مجلس، صداوسیما، سپاه، وزارت اطلاعات و رهبری را تشکیل میدهند، باید توجه کرد که همگی نهادهایی ملی هستند و باید در کنار هم و مکمل یکدیگر باشند، همدیگر را تایید کنند و زمینه را برای موفقیت یکدیگر فراهم آورند.
نباید فراموش کرد موفقیت سپاه، موفقیت دولت است. موفقیت دولت، موفقیت رهبری است و موفقیت رهبری، موفقیت همه کشور است. باید به درک حداقلی از منافع ملی برسیم. مگر میشود سرنشینان یک کشتی به نام ایران و جمهوری اسلامی به این اندازه یکدیگر را تضعیف کنند؟ امریکا و آقای ترامپ به دنبال این است که مقاومت ملت ایران را بشکند و مردم را از آینده ناامید و مایوس کند تا از صحنه خارج شوند. درحالیکه پشتوانه این مملکت ملت ایران است و وجودشان با این مملکت و نظام عجین شده است.
همین مردم بودند که جبهههای جنگ را اداره کردند و امروزهم پشتوانه دولت و نظام هستند. همین مردم هستند که این گرانی، فشار، بیکاری و فقر را تحمل میکنند تا کشور برپا بماند. اما با این تفاسیر، میبینیم کسانی که از طرف این مردم چه با رای مستقیم و چه غیرمستقیم انتخاب شدند و از این مردم حقوق میگیرند و ارتزاق میکنند، مدام علیه یکدیگر اقدام میکنند.
سوال اساسی این است که صداوسیمای جمهوری اسلامی باید در این شرایط، علیه دولت و برای بدنام کردن آن سریال بسازد؟ باید اینطور باشد که با باز کردن پیچ هر کانال رادیویی، بشنویم این کشور پر از فساد و تباهی شده و انسانهای خائن سر کار هستند؟ این چه خردی است؟ چرا حداقل درک و فهم از منافع ملی نداریم؟ چرا متوجه نیستیم که سوراخ کردن این کشتی منجر به غرق شدن همه ملت و مسئولین میشود و هیچ برندهای ندارد. چرا این حداقلها را نمیفهمیم؟ چرا آنقدر خودزنی میکنیم؟ این میزان خودزنی فراگیر است. من فکر نمیکنم در هیچ جای دنیا ارکان، نهادها و رسانههای یک حکومت تا این اندازه حرفهای ناامیدکننده به مردم و جامعه منتقل کنند.
از سوی دیگر اخباری به گوش میرسد و در رسانهها درج پیدا میکند که حقیقتا مایه تاسف است. میگویند یک میلیارد دلار پول گم شده است. این اخبار چه معنایی دارد؟ اگر واقعا گم شده، پس رهبری، قوه قضاییه، دیوان محاسبات، مجلس و دولت در کشور چه میکنند؟ اگر هم کسی دروغ به این بزرگی گفته، پس مسئولان کجا هستند که در دهان منتشرکننده چنین اخباری بزنند؟ اگر حتی یک دلار تخلف هم صورت میگیرد، باید پرونده متخلف بررسی شود. محکمه برگزار و به همه مردم ایران اعلام شود که این فرد چنین کرده است. این چه حکومتی است که همه علیه دیگری حرف میزنند و همه کمر هم را میشکنند تا دیگری را زمین بزنند؟
خود بنده انتقاداتی به آقای روحانی و عملکرد دولت دارم اما قطعا نه به دنبال زمین خوردن آقای روحانی هستم و نه موافق و راضی با این کار از سوی هر جناحی هستم. زمین زدن رئیسجمهوری یک کشور و خصوصا آقایان روحانی و ظریف چه منفعتی برای صداوسیما و ریاست آن آقای علی عسکری در صداوسیما دارد؟ چه سودی برای دیگران دارد؟
همانطور که تضعیف آقایان طائب و سلامی هم جایز نیست. چرا در شرایطی که دشمن به شکستن مقاومت ملی ما امید بسته، باید تا این اندازه خودزنی کنیم و مرز رقابتهای فردی و ملی را از هم باز نشناسیم. چرا نمیفهمیم منافع ملی و ملت یعنی چه و ضربه زدن به آن چه عواقبی میتواند داشته باشد؟ چرا این فهمهای حداقلی را نداریم؟
از سویی اعلام کردند که دولت قصد دارد در واکنش به عملکرد نادرست سازمان صداوسیما، اما و اگرهایی در تخصیص بودجه این سازمان بیاورد. من شخصا با برخوردهای تقابلی همچون قطع بودجه صداوسیما موافق نیستم. من فکر میکنم آقای روحانی باید این شکایات را خدمت رهبری ببرند. به هرحال هماهنگکننده قوای سه گانه رهبری هستند و باید از ایشان بخواهند به نحوی به این فجایع پایان دهند.
باید بدی را با خوبی دفع کرد. اینکه بدی با بدی پاسخ داده شود، کار همه و راحتترین انتخاب است. کسانی که با این همه ادعای مسلمانی، در کشور مسئولیتی دارند، بروند ببینند کجای قرآن آمده که بدی باید با بدی جواب داده شود. چرا در جمهوری اسلامی هیچکس بلد نیست بدی را با خوبی جواب دهد. چرا ما نمیتوانیم دور هم بنشینیم و مسائل را با گفتگو، مذاکره و مفاهمه حل کنیم؟ چرا رئیسجمهور خدمت رهبری نمیرود و بگوید: «این صداوسیمایی که منصوب شماست، چنین سریال و برنامهای علیه دولت پخش میکند.» مگر گفتن این حرفها کار سختی است؟
بههرحال راهحل همه مشکلات موجود در کشور چیزی جز گفتوگو و استفاده از ظرفیتهای قانون اساسی نیست. راهحل کشمکش، بدی را با بدی جواب دادن نیست.
خدا نبخشد کسی را که از سال 84 به اعتماد عمومی مردم، بمب شیمیایی زد و همه افراد و نهادها و دستاوردها را زیر سوال برد. مردم ایران در انقلاب اسلامی از روحانیت و اسلام حمایت کردند، روحانیون را از کنج حوزهها و زندانها در صدر قرار دادند، اما حالا حقشان این است که در این نظام این گونه همه علیه یکدیگر عمل کنند و بد هم را بخواهند و یکدیگر را تضعیف کنند؟
باید با گفتوگو و مصالحه و استفاده از ظرفیتهای رهبری به دنبال حل مسائل بود و این روشها در دستور کار قرار گیرد. بهخصوص در شرایطی که ایران گرفتار فتنه ترامپ شده است. در پیش گرفتن این نوع سازوکار مگر کار سختی است که همه به دنبال سختترین و پرضررترین راهها میروند.
منبع: روزنامه سازندگی