مصطفی هاشمی طبا، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
رئیسجمهور چند روز پیش در پاسخ به منتقدان دولت، عدم تحقق وعدههای دولت را ناشی از ورود به جنگ اقتصادی دانسته و تاکید کرده بود که این وعدهها در شرایط صلح داده شده است. منظور رئیسجمهور این است که حرجی به دولت بابت عدم تحقق وعدههای داده شده وارد نیست چرا که شرایط تغییر کرده است. برای اینکه ببینیم چقدر این زاویه درستی برای ارزیابی تحقق وعدههای دولت است باید کمی به عقب برگردیم.
یکی از وعدههای اصلی رئیسجمهور در مبارزات انتخاباتی که اتفاقا آقای روحانی خیلی محکم روی آن ایستاده بود این بود که «من تمام تحریمها را برطرف میکنم». این سخن فراتر از اینکه ما در شرایط جنگ به سر میبریم و یا صلح، به اعتقاد من صرفا یک وعده انتخاباتی بود و نه بیشتر. ناگفته پیداست بیان اینکه «همه تحریمها را بر میدارم» نیازمند توانمندیها و اختیاراتی است که از عده یک نفر به تنهایی خارج است. بنابراین دست کم در این مورد ایشان نمیتواند بگوید چون در شرایط جنگ اقتصادی هستیم نتوانستهام به این وعده عمل کنم. اساسا یکی از نتایج عدم تحقق این وعده قرار گرفتن در شرایط جنگ اقتصادی و اوضاع ناگوار بعد از آن است. یعنی اگر آقای روحانی یک تنه توان برطرف کردن تحریمها را داشت که آمریکا نمیتوانست کاری از پیش ببرد. به همین دلیل معتقدم این یک وعده صرف انتخاباتی بود.
دومین نکته این است که وقتی یک کشور در شرایط تحریم قرار میگیرد، دولت باید بلافاصله به دنبال طراحی جدیدی در کشور برای نحوه هزینهکردها و مصارف و درآمدها باشد. طبیعی است که در این شرایط دولت صادقانه اعلام میکند ما نمیتوانیم به برخی از وعدههای داده شده پایبند باشیم، چراکه از این پس باید طبق الگوی جدید رفتار کنیم. اما با کمال تاسف بعد از بازگشت و تشدید تحریمها هیچکدام از این اتفاقها رخ نداد. اتفاقا برعکس رویکرد آقای روحانی و دولت به گونهای بود که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و هیچ تحریمی صورت نگرفته است. ایشان در اوایل وضع تحریمها اصرار عجیبی داشت که بگوید همه چیز عادی است و ما وضعمان خوب است و با همان شرایطی که تا قبل تحریمها داشتیم با همان شرایط ادامه خواهیم داد. این اشتباه دیگر آقای روحانی بود. من فکر میکنم اگر در همان بازه زمانی صادقانه با مردم شرایط را تشریح میکردیم آنها کاملا درک میکردند شرایط تغییر کرده و سطح انتظارات آنها از دولت و رئیسجمهور نمیتواند همچون گذشته باشد. باید همان ساعات اولیه که تحریمها شروع شد و آقای ترامپ اعلام کرد که از برجام خارج شده و تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع خواهد کرد، رئیسجمهور با مردم خیلی با صداقت و صراحت شرایط واقعی کشور را تشریح میکرد.
البته اینکه مشکلات اقتصادی ما به دلیل تحریمهاست مسئله درستی است. طبیعی است که هیچ کس نمیتوانست در این شرایط مشکلات اقتصادی را برطرف کند و هر کسی هم که این ادعا را داشته باشد ادعای بیخودی کرده است. اما میخواهم بگویم دست کم نوع بیان رئیسجمهور در اینکه من همه تحریمها را برطرف میکنم درست نبود و باید همان موقع به فکر جوانب اجرای این وعده و اینکه ایشان چطور میخواهد همه تحریمها را برطرف کند، میبود. ظاهرا تکیه ایشان بر مبنای تیم مذاکرهکننده و شاید برخی اختیاراتی بود که در این راستا دریافت کرده بود، در حالی که این حرفی است که به هرحال بیش از توانایی ایشان و اساسا بیش از توانایی هر فرد دیگری بوده است. به طور کلی برخی دوستان ما در وعده دادنها چندان شرایط آینده و سهم عوامل دیگر را پیشبینی نمیکنند.
البته گذشته از وعده تحریمها، در حوزه داخلی و یا حقوق شهروندی هم به اعتقاد من وعدههای بزرگی داده شد. چراکه اجرای خیلی از این وعدهها اساسا در اختیار ایشان نیست. متاسفانه باید بپذیریم در ایام انتخابات خیلی از این وعده دادنها برای جلب نظر مردم است و این نقیصه تنها متوجه آقای روحانی هم نیست. همه کسانی که در انتخابات حضور دارند سعی میکنند حرفهایی بزنند که مردم از آنها خوششان بیاید. درست است که رئیسجمهور بعد از رهبری عالیترین مقام کشور است اما آیا رئیسجمهور در حیطه مسائل قضایی میتواند دخالتی داشته باشد؟ ایشان در مسائل قضایی مسلوبالاختیار است و خیلی از امور دیگر هم هست که در اختیار رئیسجمهور نیست.
بنابراین باید ببینیم آنچه در اختیار رئیسجمهور است به نحو احسن عمل شده یا نه. به اعتقاد من آقای روحانی بر اساس میزان اختیاراتی که داشته کارهایی را انجام داده و کارهایی را نیز نتوانست انجام دهد. به خصوص که مجلس هم تا حد زیادی با دولت همراهی نکرد. البته معنای آن این نیست که آنهایی که الان انتقادات مخرب و غیرواقعی دارند راست میگویند. خیر! من معتقدم آنها هم دروغ میگویند. آنها که میگویند رئیسجمهور معیشت مردم را درست نکرده همه واقعیت را نمیگویند. چرا که هر کس دیگری هم به جای آقای روحانی بود نمیتوانست این کار را انجام دهد.
با این حال به اعتقاد من دست کم ایشان میتوانست به نوعی حداقلهایی برای مردم در معیشتشان فراهم کند تا آنها در مسائل اولیه خودشان دچار گرفتاری نشوند. در خصوص یارانهها ایشان میتوانست یارانه خیلی از مردمی که نیازمند نیستند را قطع کند. با این حال اما حتی الان هم سازمان برنامه و بودجه به اشتباه میگوید ارزش ندارد یارانه پولدارها را قطع کنیم و اصلا معلوم نیست مبنای این حرف از کجا آمده است. بنابراین من معتقدم واقعا در برخی مسائل، دولت این امکان را داشت که ورای بحث صلح و یا جنگ بهتر از اینها عمل کند اما این کار را نکرد.
منبع: روزنامه سازندگی
- یادداشت
- بازدید: 885