علی جمالی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
حال که انتخابات پرحرف و حدیث مجلس یازدهم را پشت سر گذاشتهایم وقت بازبینی راهی که در آن طی کردیم فرا رسیده است. من معتقدم که اردوگاه اصلاحطلبان نیازمند بازبینیهای جدی دارد. مهمترین رکنی که باید درباره آن تصمیمگیری شود نهاد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان است. به این دلیل که مهمترین نهاد تصمیمگیر برای جریان اصلاحات در طول 4 یا 5 سال گذشته شورای عالی بوده و کارنامه روشنی دارد و قابل نقد و بررسی است. در کنار آن از شخصیتهای تاثیرگذار جریان اصلاحات هم نباید عبور کرد. بار مسئولیت بخش زیادی از تصمیمات گرفته شده در چند سال اخیر بر عهده آقای خاتمی است؛ که در واقع هم در تشکیل خود شورای عالی و هم در توصیهها و راهنماییهایی که در بزنگاههای تصمیمگیری برای جریان اصلاحات داشته نقشآفرین و در بروز اتفاقات و کسب تجربیاتی که به ویژه بعد از سال 92 بر جریان اصلاحات گذشته موثر بوده است. بنابراین به اعتقاد من برای واکاوی جریان اصلاحات و بازسازی آن به طور خیلی جدی باید هم نهاد شورای عالی و هم عملکرد شخص آقای خاتمی بازخوانی شود.
نکته دیگر اینکه اجزای تشکیلدهنده جریان اصلاحات اعم از احزاب و شخصیتها باید مواضع خودشان را روشن و شفاف اعلام کنند. ما در کارگزاران سازندگی در طول 5 سال گذشته سعی کردهایم که این کار را انجام دهیم. یعنی هم در انتشار سند مواضعمان و هم در اظهارنظرها و صدور بیانیهها سعی کردیم خطوط سیاسی مجموعه خودمان را چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ عملی روشن کنیم. در حالی که به نظر میرسد در خیلی از بخشهای جریان اصلاحات چه افراد و چه احزاب نمیتوان چندان تصویر روشنی از آنها داشت و این باعث میشود در بزنگاههای حساس موضوع قابل عرضه و قابل دفاعی از طرف مقابل در دست نباشد تا بتوان بر آن مبنا به چانهزنی و بحث و نقد و یا ارائه راهبرد پرداخت.
مهمترین نکته در این رابطه این است که ما با یک دوگانه در تصمیمگیریهای سیاسی روبهرو هستیم. این دوگانه عبارت از این است که ما باید بر مبنای اصول و مبانی و سیاستهای کلانمان تصمیمگیری کنیم و یا بر مبنای آن چیزی که جامعه و بدنه از ما میخواهد. من فکر میکنم موارد اختلاف جدی که در طول این چند سال گذشته بین بخشهای مختلف جریان اصلاحات اتفاق افتاده است ناشی از همین تفاوت در رفتار نسبت به انتخاب ی یک از این دو رویکرد است. به عنوان مثال اگر همین انتخابات مجلس یازدهم را در نظر بگیریم، دیدیم که بخشی از اصلاحطلبان به رهبری کارگزاران سازندگی تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت کنند و بخش دیگری تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت نکنند. رصد مواضع و اظهارنظرهای گروه دوم کاملا نشان میداد که مهمترین نکتهای که گروه دوم در توجیه تصمیم خود بر آن تاکید کردند «خواست بدنه» بوده است. یعنی توجیه آنها این بود که ما تصمیم گرفتیم به این دلیل که بدنه از ما خواسته است. من اصلا نمیخواهم این را رد کنم که ما باید بدنه و جامعه را در تصمیمگیریهای خودمان لحاظ کنیم؛ اما این اصلا به آن معنا نیست که بر اساس آنچه بدنه طلب میکند ما از اصول و مواضع خودمان عبور کنیم. رها کردن صندوق رای به طور مصداقی در مورد انتخابات مجلس یازدهم و عدم مشارکت در انتخابات خلاف اصول مبانی و تجربیات گذشته اصلاحطلبان بود. یعنی اصلاحطلبان بر مبنای درک خود از جامعه و بدنه رایشان تصمیمی گرفتند که بر خلاف اصول سیاسیشان بود. این یکی از مواردی است که حتما باید مورد بحث و بررسی و تجدیدنظر قرار بگیرد. بالاخره باید مشخص شود اصلاحطلبان به عنوان نخبگان جامعه تا چه میزان باید تصمیماتشان متاثر از خواست جامعه باشد؟ و مرز این امر با پوپولیسم کجاست؟
در رابطه با انتخابات 1400 هم همین بحث مطرح است. به اعتقاد من لازم است هرچه زودتر در شورای عالی اصلاحطلبان و یا در رویکرد شخصیتهای موثر بر جبهه اصلاحات، تغییرات لازم انجام شود، تا جریان اصلاحطلب از این دوگانه عبور کند. ما در کارگزاران سازندگی و به طور مشخص شخص آقای کرباسچی از حدود یک سال قبل از انتخابات مجلس یازدهم اصرار داشتیم که جبهه اصلاحات و به طور مشخص شورای عالی اصلاحطلبان به یک سری از بحثهای تحلیلیتر و بنیادیتر بپردازد. اینکه اساسا تعریف اصلاحات چیست و ما کجا ایستادهایم. این موضوعی بود که ما بر آن اصرار داشتیم و زمان یک سال مانده به انتخابات زمان مناسبی بود که این بحثها در آن بازه انجام شود. اما این اتفاق نیفتاد. الان هم به اعتقاد من فرصتی تا انتخابات ریاستجمهوری 1400 داریم که حداقل در مجموعه جریان اصلاحات بتوانیم به یک جمعبندی روشن نسبت به خودمان، گذشته، تجربیات و رویکردمان نسبت به آینده برسیم. اگر قرار باشد این زمان را از دست بدهیم و باز هم دو ماه مانده به انتخابات درباره موضوعاتی بحث کنیم که حتما نیاز به پیشزمینه و نیاز به بحثهای بنیادیتری دارد همان اتفاقی در انتظار اصلاحطلبان خواهد بود که در انتخابات مجلس یازدهم رخ داد.
منبع: روزنامه سازندگی