علی جمالی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
اخیرا آقای صادق زیباکلام درباره موجودیت حزب کارگزاران سازندگی گفته است که تکلیف با حزب کارگزاران روشن است؛ به این معنا که این حزب و سایر جریانهای کلاسیک ایران تمام شدهاند و مدتها است که دیگر حزبی به نام کارگزاران سازندگی در عالم سیاست ایران موضوعیت ندارد. ایشان همچنین مطرح کردهاند که در حالت عمومی مردم نسبت به عالم سیاست ناامید شدهاند و تنها افرادی رأی میدهند که احساس تکلیف شرعی میکنند یا رقابتهای قومی و منطقهای باعث شرکت آنها میشود. در اینباره چند نکته قابل تذکر است:
1آقای زیباکلام استاد علوم سیاسی است و براساس مواردی چنین حرفی را زده است، البته هر چه صحبتهای وی را خواندم متوجه نشدم واقعا از چه زاویهای نگاه کرده که این حرفها را زده است. نکتهای که از صحبتهای او دریافتم این بود که مشخصا نگاه و منظور او حزب کارگزاران سازندگی نبوده در واقع تاکید روی احزاب کلاسیک، است.
2این تعریف از احزاب کلاسیک را درک نمیکنم. محتوای صحبت ایشان روشن نیست چرا که مگر فضای سیاسی در ایران تا چه اندازه تغییر کرده است که احزاب نیاز به تغییر دارند. کارگزاران سازندگی برای فعالیت سیاسی یک مبانی نظری دارد که در طول سالها براساس این مبانی عمل کرده است. این حزب براساس همین مبانی در انتخابات مجلس پنجم توانست، سد انحصار یکدست قدرت را بشکند و موجبات برپایی انتخابات باشکوه دوم خرداد را فراهم کند. البته این تنها آغاز راهبرد کارگزاران بوده است.
3حزب کارگزاران سازندگی بود که در انتخابات سال 92 ، در آن فضای رخوتانگیز متاثر از انتخابات 88 موفق به ایجاد تحرک میان اصلاحطلبان شد و یک همگرایی میان اعتدالگرایان و اصلاحطلبان ایجاد کرد که انتخابات سال 96 و برجام هم از جمله نتایج این همگرایی بودند. لذا این حزب دستاوردهای بزرگی برای فضای سیاسی ایران دارد. عملکرد کارگزاران در طول سالیان ممکن است در برخی موارد صحیح و غلط باشد که قابل بررسی است اما اگر فعالیت این حزب را به عنوان پروسه در نظر بگیریم، عملکرد مقبول و معقولی داشته است. برای اظهارنظر در اینباره باید به صورت مجموعهای موارد را بررسی کرد و ارزیابیهای جزیرهای و یا برههای منطقی و صحیح نیست.
4از گوشه و کنار اخبار شنیده میشود که برخی از منتخبین مجلس یازدهم اقتصاد لیبرالی را عامل بسیاری از مشکلات فعلی میدانند و از طرفی این ذهنیت در افکار عمومی وجود دارد که حزب کارگزاران سازندگی یکی از داعیهداران اقتصاد لیبرال است. علاوه بر این چند روزی است که فضای انتقاد نسبت به اقتصاد نئولیبرال در رسانهها شکل گرفته است. اما واقعیت این است که اقتصاد امروزِ ایران را با هیچ متر و معیاری نمیتوان یک اقتصاد لیبرالی دانست و در بهترین حالت و با اغماض میشود آن را گونهای از سرمایهداری دولتی نیمه فرض کرد که البته جای بحث دارد.
5 در مورد تعریف اقتصاد لیبرال نیز باید با دقت بیشتری مطالب را بیان کرد. اقتصادی که بخش زیادی از آن در دست دولت است، بخش خصوصی ضعیف و ناتوان شده است، فرصتها به شکل برابر در اختیار بخش خصوصی قرار نمیگیرد و بر روی آن نظارت اعمال نمیشود، لیبرال محسوب نمیشود.
البته این قضیه مربوط به دولت مستقر نیست، بلکه ساختار سیاسی-اقتصادی ایران به این گونه است که در بسیاری از حوزهها انحصار وجود دارد و بخش خصوصی، توان رقابت ندارد. بنابراین اینکه با در نظر گرفتن چه خصوصیاتی میگویند اقتصاد امروز ایران یک اقتصاد نئولیبرالی است، را درک نمیکنم چراکه معتقدم هر وقت بخش خصوصی در ایران تقویت شود، قوانین و مقررات برداشته شود و فضای کسب و کار تسهیل شود، میتوانیم مدعی آن بشویم که در مسیر اقتصاد لیبرالی حرکت کردیم. اما در حال حاضر نهتنها این آیتمها وجود ندارند بلکه با وجود موانع بسیار زیادی نمیشود از اقتصاد لیبرالی صحبت کرد.
منبع: روزنامه سازندگی