علی محمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
چند روزپیش از قول آقای مصباحیمقدم نماینده سابق مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت مباحثی درباره مشکلات کشور و کاهش اعتماد مردم و عدم جوابگویی راهی که در حال پیمودن آن هستیم در شبکههای مجازی اظهاراتی نقل شده بود. همچنین اظهارتی از ناحیه دیگر اصولگرایان و معتدلین در این باره مطرح میشود که ای کاش زودتر این همراهی شروع میشد. در اینکه شاخصههای حکمرانی خوب در اداره کشور کمتر مدنظر و متاسفانه در خیلی موارد رعایت نمیشود شکی نیست. لهذا نگارنده قصد دارم در ادامه ضمن توضیحاتی درباره شاخصهای حکمرانی مطلوب توجه مسئولین را به این امر جلب نمایم.
چرا که غفلت در این باره خساراتهای جبرانناپذیری را به بار آورده و خسارات مذکور ادامه خواهد یافت. طی یک فرایند طولانی ولی رضایتبخش، اجماع گستردهای از طرف نهادها و مجامع بینالمللی و نیز کارشناسان صاحب نظر در مورد بازتعریف حکمرانی خوب شکل گرفته و مجموعه تلاشها به این نتیجه منجر شده که برای آنکه یک دولت مشخص بتواند وظایف اصلی خود را در زمینه اصلاح نواقص و جبران شکستها، افزایش رقابتپذیری، اصلاحات ساختاری، حفظ اعتماد داخلی و بهبود سرمایه اجتماعی و توسعه حسن روابط با دیگر کشورها و مجامع و نهادهای بینالمللی انجام دهد باید از چندین ویژگی برخوردار باشد که در قالب «حکمرانی مطلوب» به نحوه گستردهای در ادبیات توسعه رواج پیدا کرده و حکمرانی بد به عنوان یکی از علل انسانی ناکامی جوامع امروزی در دستیابی به توسعه معرفی شده است. همچنین اعطای کمکهای مالی و وام از طرف نهادهای مالی بینالمللی را معطوف به شرایطی کردهاند که متضمن اجرای مولفههای حکمرانی خوب باشد. مفهوم حکمرانی به اندازه عمر تمدن بشری قدمت دارد و بسته به سطح آن مجموعهای از بازیگران رسمی و غیررسمی را که در جریان تصمیمگیری هستند را در بر میگیرد.
بنا بر یک مبنای اساسی، برای ویژگیهای حکمرانی خوب شاخصهای و بانک (UNDP) هشتگانهای است که توسط برنامه توسعه سازمان ملل جهانی تعریف شده است. این شاخصها به ترتیب عبارتند از:
1 مشارکت- به معنی حضور همهجانبه ملت در تصمیمگیریهای مختلف است که هم به صورت مستقیم و هم از طریق نمایندگان و دستگاههای واسطهای قانونی و مشروع تحقق مییابد. وجود مشارکت غالبا مبتنی بر وجود آزادی بیان، قلم و حق اظهارنظر و حق انتخاب همه افراد جامعه در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خواهد بود.
2 حاکمیت قانون- حکمرانی خوب نیازمند به زمینهها و چارچوبهای قانونی عادلانه و منصفی است که از ویژگی بیطرفانه بودن برخوردار است. در این چارچوب باید از حقوق کلیه افراد خصوصا حقوق محرومان محافظت به عمل آید. اجرای قوانین در یک فضای بیطرفانه و مبتنی بر انصاف، نیازمند دستگاه قضایی مستقل و پلیس بیطرف و عاری از فساد است.
3 شفافیت- یعنی جریان آزاد اطلاعات و مطالب و وجود قابلیت دسترسی سهل و آسان به آن برای تمامی ذینفعان مربوطه است.
4 مسئولیتپذیری- نیل به اهداف حاکمیت خوب و خدماترسانی لازم به شهروندان زمانی ممکن است که نهادهای مسئول برابر مطالبات و خواستههای افراد جامعه احساس مسئولیت داشته باشند.
5 اجماعسازی- جامعه حاوی نقطهنظرات متفاوت و بازیگران گوناگونی است، لذا حکمرانی مطلوب احتیاج دارد که منافع و سلایق مختلف در جامعه به سمت اجماعی گسترده که بهترین و بیشترین منفعت را برای تمامی اجتماع در پی دارد، هدایت کند. دستیابی به این امر مستلزم چشمانداز بلندمدت و وسیعی نسبت به آنچه برای توسعه انسانی ضروری است و امکان دستیابی به اهداف چنین توسعهای وجود داشته باشد.
6 عدالت و انصاف- در چنین حکومتی همه افراد باید از فرصتهای برابر برخوردار باشند. در توزیع امکانات و خدمات، استحقاق دریافتکنندگان کاملا مدنظر باشد. باید همه گروههای آسیبپذیر از حمایتهای لازم برای افزایش توانمندیهای خود بهرهمند باشند. رفاه یک جامعه وابسته به تحقق عدالت است.
7 کارایی و اثربخشی- نهادها و سازمانهای تصمیمگیرنده همیشه نیازهای مردم را در نظر داشته باشند و از منابع موجود داخل و خارج از کشور به صورت کارا استفاده کنند. مفهوم کارایی در حکمرانی خوب به معنی استفاده پایدار از منابع و همچنین حفاظت از محیط نیز خواهد بود.
8 پاسخگویی- پاسخگویی یک امر مهم و حیاتی برای یک حکمرانی خوب است، نهتنها دستگاههای دولتی بلکه بخش خصوصی و سازمانهای جامعه مدنی میبایست نسبت به عموم مردم ذینفع پاسخگو باشند. لازم به ذکر است پاسخگویی، بدون شفافیت و حاکمیت قانون مدافع حقوق شهروندان قابل اجرا نیست. علاوه بر موارد مذکور محدود بودن دوره قدرت و چرخش قدرت بر اساس خواست و اراده اکثریت، تعیین درست اولویتها و رعایت آن و پرهیز از افراط و تفریط و رعایت اعتدال از دیگر شاخصهای حکمرانی مطلوب است.
امام علی)ع( حقوق ملت بر عهده دولت را که باید رعایت شود در خطبه ٣۴ چنین معرفی مینمایند: ١-هدایت کردن ٢-فقرزدایی و فراهم آوردن رفاه و آسایش ملت ٣-جهلزدایی و رواج تعلیم و تربیت ۴-قانونگرایی و ایجاد نظم.
به نطر میرسد ریشه اصلی نابسامانیهای موجود در کشور عدم رعایت قابل قبول شاخصهای سابقالذکر است. به عنوان نمونه یکی از علل اصلی کمبود امکانات در کشور و عقبماندگیها و محرومیتها عدم رعایت اعتدال در صرف وقت و انرژی مقامات و مسئولین در توجه و پرداختن به امور داخلی کشور و سیاست خارجی است.
منبع: روزنامه سازندگی