یادداشت

پاسخ به ترور

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

سیدمصطفی هاشمی‌طبا، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران

دانشمند ایران «محسن فخری‌زاده» دو روز پیش مورد حمله تروریستی قرار گرفت و در اثر همین حمله تروریستی جان خود را از دست داد و به شهادت رسید. کشور در شوک یک عملیات تروریستی دیگر فرو رفته است. خبرها درباره برنامه‌ریزی و عاملان این حادثه در حال تکمیل است هرچه سایه اخبار مختلف درباره چگونگی وقوع عملیات تروریستی کنار می‌رود به همان نسبت سروکله اما و اگرهای دیگری درباره اقدام و پاسخ مناسب این موضوع نیز پیدا می‌شود. در ابتدای امر باید تاکید کرد که بدون شک، ترور دکتر فخری‌زاده به عنوان یک دانشمند متعهد نقض آشکار قوانین بین‌المللی است. در این مساله هیچ شکی وجود ندارد. این اقدام محکوم و نیازمند پاسخگویی است. اما در این خصوص درباره ماهیت درگیری‌هایی از قبیل جنگ و ترور، ریشه‌ها و پاسخ‌های ضروری به آن چند نکته قابل طرح است.

نکته‌هایی که شاید در ظاهر ارتباط مستقیمی با مساله ترور نداشته باشد اما مفاهیمی است که بسترهای اجتماعی به آن مرتبط هستند. این بسترهای اجتماعی و رفتارها و تصمیمات سیاسی هستند که میزان توان ما را برای دفع دشمنی‌ها از قبیل ترور کنترل می‌کند.

1 ترور و به طور کلی جنگ مفاهیمی است فقط در یک مقطع روی می‌دهد، این وقایع مختص روز و ماه و مقطعی از زمان است. هیچ جنگی نیست که تمام نشود اما زندگی در جریان است. ما باید برای زندگی تدبیر کنیم هرچند ممکن است در مقطعی جنگ و درگیری‌های نظامی نیز روی بدهد و درگیر شدن در این مسائل اجتناب‌ناپذیر باشد. اما کشورها و جوامعی می‌توانند پایدار باشند که زندگی خود را بر اساس عقل و تدبیر پایه‌گذاری کرده باشند نه بر اساس جنگ و برنامه‌ریزی مکرر برای درگیری.

پایان هر جنگی شکست است و هیچ جنگی نیست که پیروزی داشته باشد جنگ‌ها صدمات بیشتری به خود می‌زنند مثلا ناپلئون می‌خواست اروپا را متحد خود کند نهایتا شکست خورد ممکن است جنگ در مقطعی اجتناب‌ناپذیر باشد اما برای پایداری یک ملت باید تدبیر و سیاست داشت. این تدبیر و سیاست باید در همه امور باشد.

2 درباره ترور اخیر گفته می‌شود که این کار توسط موساد صورت گرفته است. فارغ از این بحث که چرا اسرائیل باید بتواند تا قلب تهران نفوذ کند و شخصیتی در این درجه را ترور کند، ما در ارتباط با موضوع مقابله با اسرائیل در منطقه نیز سیاست‌های کارآمدی را اتخاذ نکرده‌ایم. در شرایط فعلی متاسفانه در اثر برخی سیاست‌های نادرست ما و زیاده‌خواهی‌های استکبار اسرائیل نیروهای خود را اطراف ما گسترده کرده است. در شرایط فعلی اسرائیل توانسته است که بازار امارات را در دست گرفته و نیروهای خود را علنا و در خفا در امارات تثبیت کند در حالی که اندکی پیش از این، این ایرانیان بودند که در امارات حضور فعال داشتند اما حالا اسرائیل جای نیروهای ایرانی را گرفته است. در بحرین نیز همین مسئله تکرار شده و اسرائیل برای خود جای پا درست کرده است. در عراق نیز مد تها است جای پای اسرائیل سفت شده است.

این مساله در آذربایجان و ترکمنستان نیز مشهود و رو به رشد است. به نظر می رسد هر اندازه این روند رشد بیشتری بوده جایگاه ایران در ارتباط با این کشورها قابل بررسی است. جمهوری اسلامی ایران در لبنان در بخش‌های مختلف فعال بوده است حالا اما اسرائیل در مجاورت همین بخش‌ها جایگاه خود را گسترده کرده است.

در مورد بخش‌هایی مثل لبنان این مساله به صورت مستقیم توسط نیروهای رژیم صهیونیستی مشاهده می شود و در بخشی دیگر که خودشان حضور مستقیم ندارند گروه‌هایی که نماینده آنها هستند و به صورت بسیار علنی از منابع مالی آنها تغذیه می‌کنند حضور فعال پیدا کرده‌اند. همانند پاکستان که نیروهای داعش در مناطقی که ایران حضور فعال دارد، هستند و فعالیت می‌کنند. با توجه به این روند روشن است که باید به شیوه‌ای برای حضور و مدیریت امور خود در منطقه طراحی کنیم و وارد عمل شویم تا هم خود فعال باشیم و هم در درازمدت بر توطئه‌ها غلبه کنیم. در این مرحله و با شرایط فعلی بعضا طراحی‌های ما جوابگوی توطئه‌ها در داخل و در خارج نیست. جای تاسف که در سال‌های اخیر به شیوه‌ای عمل کرده‌ایم که ارتباط و نزدیکی کشورهای عربی منطقه با اسرائیل بیش از پیش شده است. این نزدیکی منجر به تقویت پروژه ایران‌هراسی شده است.

در حال حاضر کشورهای عربی به اسرائیل نزدیک شدند و ما نیز با برخی رفتارها، اظهارات و تصمیمات نادرست یا نابهنگام، ایران‌هراسی را دامن زدیم؛ در حالی که سال‌ها است که ایران به هیچ کشوری تجاوز نکرده و تنها در مقام دفاع وارد عمل شده است. با این وجود سیاست‌های اشتباه ما بعضا باعث دامن زدن به سناریوی ایران‌هراسی شده که اسرائیل آن را کلید زد و با کمک کشورهای منطقه آن را پیش برد.

متاسفانه در داخل هیچ طراحی برای مقاومت و مقابله با تحریم‌ها نداشته‌ایم و تصور می‌کنیم با فروش امکانات کشور و خرج کردن امکانات مملکت مثل نفت گاز و آب و زمین در داخل، مقاومت را معنی کردیم. در نخستین گام، مردم در چند زمینه با ابهاماتی جدی روبه‌رو هستند و تا زمانی که به این ابهامات پاسخ دهیم بالاخره نقشه راه ما در این کشور چیست؟ می‌خواهیم چه کنیم؟ می‌خواهیم در سیاست خارجی چه کنیم؟ قرار است چطور اقتصادی داشته باشیم؟ قرار است نظام اجتماعی ما چطور باشد و از این دست سؤالات. به انباشت وعده‌های محقق نشده این چهل سال در حوزه‌های مختلف توجه کنید. مثلاً در چشم‌انداز توسعه بیست ساله قرار بود کجا باشیم و الان کجا هستیم؟ مضاف بر اینکه در رقابت‌ها و دعواهای سیاسی مدام همه طرف‌ها توقعات و مطالبات مردم را هم بالا می‌برند. خب با کدام توان این مطالبات را بالا می‌برند؟

بنابراین نه نقشه راه تعریف شده و مناسبی داریم و نه سیاست‌ورزی منطبق با شرایط. در این وضعیت چه نقشه راهی برای مقاومت و مقابله با تحریم‌ها که قرار هم نیست به زودی زود - و شاید هرگز- رفع شود داریم. برای تصمیم‌گیری‌ها مردم نقش مستقیم و حداقل تأثیرگذاری ندارند و بعد هم وقتی تصمیمی‌ گرفته شد باز رفتار سیاسی نخبگان و گروه‌های حاضر در قدرت منطبق با آن شرایط نیست. ما تصمیماتی گرفته‌ایم که جامعه در اثر آن فقیرتر شده و چشم‌انداز آینده‌اش هم این است که باز این مسیر ادامه دارد. خب از این جامعه چه توقعی باید داشته باشیم؟ نمی‌شود شما بیایید مدام وعده دهید، در یک محدوده نسبتاً بسته تصمیم بگیرید، فشار روی مردم هم در حال افزایش باشد و توقع داشته باشید اتفاقی نیفتد. علاوه بر این نمی‌توانیم به مردم بگوییم شما مقاومت کنید تا مرزهای ایدئولوژیک حفظ شود. بعد مردم شاهد باشند که سطح زندگی خودشان با سطح زندگی مسئولان تا چه اندازه متفاوت است. اگر قرار است مقاومتی صورت بگیرد همه باید مقاومت کنند.

این روزها بسیاری از چهره‌ها از آمدن بایدن به دولت آمریکا صحبت می‌کنند. در واقع چه بایدن باشد چه نباشد و تحریم لغو شود یا نشود، تاثیر چندانی به حال ما ندارد؛ به این دلیل که ما در داخل سیاست درست اقتصادی که متضمن پیشرفت آینده کشور و حل مشکلات جامعه و مردم حداقل در یک میان‌مدت باشد، نداریم. در نتیجه این بی‌سیاستی داخلی، اگر بایدن نسبت به ما سختگیری کند شرایط همانند وضع کنونی باقی می‌ماند و اگر هم تغییر رویکرد دهد و با ما رفتار درستی داشته باشد، ما هم FATF را بپذیریم و شرایط به کلی خوب باشد، باز هم همان سیاست‌های گذشته که نتیجه آن اتلاف ارز و هدر دادن منابع است، مجددا باز خواهد گشت که باید برای آن به‌طور ریشه‌ای فکر و چاره‌اندیشی کرد.

تردید نیست که جواب ترور، ترور است. جواب ترور، جنگ نیست، چرا که جنگ به ضرر همه است. من تصور می‌کنم تا به امروز نیز عاقلانه عمل شده است. اگر قرار است کار زیرزمینی انجام شود باید با کار زیرزمینی پاسخ داده شود. باید در این زمینه طراحی‌های لازم صورت بگیرد. از یاد نبریم که متاسفانه ما بعضا با آسیب‌پذیری بسیار زیادی از مرزهای وسیع و متعددی که داریم مواجه هستیم. علاوه بر توجه به این ملاحظات باید نیروهای نفوذی را نیز در این زمینه مورد دقت و توجه جدی‌تری قرار دهیم.

این که بسیاری در این موارد اصرار به پاسخ‌های نظامی برای موارد پاسخ به ترور دارند تا اندازه‌ای به دور از ارزیابی واقعیت‌ها است. فرض کنید اگر بخواهیم با اسرائیل بجنگیم آن‌ها را ناکار می‌کنیم و البته خودمان نیز خسارت می‌بینیم و این باز ضررها و مسائلی را برای ما به دنبال دارد ما در حقیقت باید با هوشیاری عمل کنیم و البته در عین هوشیاری پاسخ ترور، باید متقابل داده شود.

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی