محمد عطریانفر، عضوشورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
دوست دردمند و زجردیده ما آقای مصطفی تاجزاده بنا به تدبیری ویژه در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد. شاید برخی دوستان در اظهارنظری غیرمنصفانه مدعی شدند کارگزاران برای بالا آمدن نامزد حزبی خود آقای تاجزاده را تخریب میکنند.
این تلقی ناصواب و خلاف انصاف و واقعیت است. رویه و رفتار سیاسی حزب کارگزاران همواره بهدور از تخریب است و هیچگاه متضمن تخدیش کسی نیست. ممکن است نقد، توصیه و تذکری درباره سیاست و یا سیاستمردی مطرح شود اما قصد تخریب در کار نیست. منطق حزب کارگزاران این است که با رویکرد وحدتشکنانه در نظام و در جبهه اصلاحات موافق نباشد. حزب کارگزاران، برای معرفی نامزد موردنظر خود در انتخابات ریاستجمهوری 5 ملاحظه جدی را مدنظر داشته و دارد؛ اول اینکه آن فرد برگزیده واجد صلاحیتهای کافی و کفایتهای حرفهای لازم برای مدیریت کلان نظام اجرایی و در یک کلام مدیر و مدبر باشد. دیگر آنکه بتواند از فیلتر شورای نگهبان عبور کند. سوم اینکه با رای منفی کمتری در جامعه مخاطب مواجه باشد. چهارم اینکه مورد اجماع اصلاحطلبان باشد و در نهایت در اعتمادسازی با رهبری برای مدیریت و هدایت کشور و عبور ملت از تنگناهای روزگار توانمند باشد. سنخ فعالیت حزبی حکم میکند متکی بر این محورها، کسی برگزیده شود که نسبت تنگاتنگی با التزامات حزبی و یا جبههای و مواضع کلان نظام داشته باشد، حزب تشکیل نمیشود مگر اینکه در گامهای کلیدی انتخاباتی متکی بر اصول مورد اشاره و با پرنسیبهای لازم بهسوی جذب آرای مردم قدم بردارد.
من برای دوست عزیزم آقای تاجزاده احترام بسیاری قائلم. بیش از ۴۰ سال است که دوستی ما برقرار است و صمیمیت فراوانی با هم داریم. همدلی نخستین ما به تاسیس سازمان مجاهدین انقلاب برمیگردد. اما با وجود همه صمیمیتهای تاریخی و ماندگار درشرایط موجود بنده همسویی چندانی با تدابیر انتخاباتی فعلی این دوست عزیز ندارم. اگر ایشان بخواهد در صورتبندی سیاسی مدنظر وارد رقابت شود، مشفقانه دو ایراد در کار او دیده میشود: اول آن که حضور او در انتخابات با سنت و رویکرد چریکی سیاسی و رفتار پارتیزانیاش سازگار نیست.
آقامصطفی انسان شجاع، صادق و صریحی است. ذرهای نفاق در او دیده نمیشود. براین اساس شاکله حقیقی و زاویه نگاه این عزیز و مضمون اظهارات پیشینی او، نشان میدهد که با قانون اساسی موجود همراهی چندانی ندارد؛ خب در این صورت چگونه میخواهد وارد انتخاباتی شود که منبع ث از این قانون و منشور همگانی است؟ ایراد دوم اینکه تصمیمات مهم سیاسی و اقدامات برخاسته از آن نباید خارج و فارغ از تدابیر کلان جبهه اصلاحات باشد. منطق کار جمعی حکم میکند، عزیز گرانسنگ ما به عنوان یکی از اعضای کلیدی جبهه اصلاحات که هزینههای بسیار داده، از سیاستهای اعلام شده جمع که خود درتعّین و تثبیت آن همواره نقش مؤثر داشته، تبعیت کند. شایسته نیست در امر حضور انتخاباتی اعلام استقلال شود. سرمایه سیاسی آقامصطفی فقط متعلق به شخص او نیست؛ بلکه سرمایه اجتماعی اصلاحات است.
ضمن آنکه اگرچه بخش مهمی از محورهایی که او در بیانیه و گفتمان غیربرنامهای ریاستجمهوری خود آورده، مهم و درست است اما باتوجه به عمر کوتاه ۴ و یا ۸ساله دولتها، این توقعات امکان تحقق نمییابد. و به زبان ساده اینکه عموم این رویکردها که البته باید مطابق با محدودیتهای موجود در کشور شکل برنامهای بهخود بگیرد، اقدامی ناممکن و با شرایط موجود انجام نشدنی است.
این راهبردها طولانیمدت هستند و در کوتاه مدت ممتنعالوقوع و شعارهای دور از دسترس خواهند بود و در فراگرد کار سیاسی نشدنی محسوب میشوند که ناخواسته منجر به افزایش سطح انتظارات جامعه شده و مایه تحریک هستند. لذا معتقدم از این ناحیه برای جامعه بزرگ اصلاحات و شخص آقای تا جزاده عزیز دستاورد و مصلحتی حاصل نمیشود و اتفاق مبارکی رخ نمیدهد. اگر در این ایام به گفتوگوهای جاری در کلابهاوس مراجعه شود خواهید دید که چقدر دامنه اختلافات گسترده و متفاوت است. من براین باورم برادر عزیزم آقای تاجزاده و از جمله سرکار فائزه خانم هاشمی اعتبار و سرمایه سیاسیشان، شخصی نیست و بنابراین باید در جمع حرکت کنند. تکروی سم مهلک کار سیاسی است و خیر و برکتی بهبار نمیآورد.
به نظر میرسد قصد آقای تاجزاده از این اقدام متفاوت، تلاش در راستای ارائه یک گفتمان اصلاحطلبی متفاوت از نظریه و روش فعلی است. به نوعی که بگوید گفتمان غالب اصلاحطلبان موجود به بنبست رسیده و با شگفتانهای از این دست و یا سازوکارهایی که برادر سعید حجاریان مدعی آن است باید راهی نو گشوده شود! اگر این نوع نگاه دلالت بر رویکرد جدایی طلبانهای باشد، البته کم لطفی است. البته شناخت من از سعید حجاریان با این توصیف متفاوت است. مذاق سعید که در زندان تلاش میکرد کوچه بنبست فتنه را باز کند و بچهها را از گرفتاری نجات دهد، نمیتواند با ادبیات سیاسی جدایی طلبانه جور درآید. بالاخره اصلاحطلبان دشمن کشور و نظام و برانداز نبوده و نیستند. الان هم باید نشان داد دلسوز کشور و نظام و ملتایم و با چشم باز و واقعبینانه و بهتدریج باید با همدلی و موضع مشترک بر مشکلات فائق آمد.
باورم این است که سعید حجاریان در درازمدت منطق جداییطلبانه را تایید نمیکند. البته تاکید و تایید میکنم آقای تاج زاده شخصاً با توجه به حجم فعالیت سیاسیاش در شرایط موجود از یک حزب بزرگتر است لذا بعید نیست که این تصمیم ناشی از همین باور و واقعیت باشد. فکر میکنم مصطفی تاجزاده بیش از توان و تقدیر خود و جامعه و ظرفیت تحمل اصلاحات و مصلحت و زمان احساس مسئولیت میکند.
باید یادمان باشد عرصه سیاست، عرصه مشترک و میدان مشاعی است که بسیاری در آن حاضر و مراقب و ناظر و فعالند. سیاست، زمین همگان برای هر فعال اصلاحطلب و اصولگرا و دیگر جریانهای سیاسی است و نمیتوان بهزعم خود و بهدور از هماندیشی کافی هر اقدامی در آن انجام داد. نباید مانند بازیکنی باشیم که در اثر ناراحتی بجا و بنبستی که به هردلیل در بازی ایجاد شده، در میانه میدان، توپ را ناگهان و بیهدف شوت میکند. شاید با این حرکت هواداران بهطور هیجانی در ابتدا برایمان هورا بکشند ولی بعد از عدم توفیق در بازی ما را نمیبخشند.
منبع: روزنامه سازندگی