یادداشت

چه در پیش است؟

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

مساله عملکرد اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری را باید در چارچوب ساختار کلی احزاب در کشور تحلیل کنیم. اصولا در کشور دو طیف از احزاب وجود دارد؛ احزاب همراه حاکمیت و احزاب منتقد حاکمیت.

احزاب همراه برای حضور در انتخابات مشکلی به عنوان ردصلاحیت ندارند، اما احزاب منتقد مانند اصلاح‌طلبان تا زمان اعلام تایید صلاحیت‌ها تکلیف‌شان روشن نیست و مثلا در این دوره هر 9 کاندیدای جبهه اصلاحات ردصلاحیت شدند و در سه هفته قبل از انتخابات با بلاتکیفی مواجه شدند و تا آخر نیز نتوانستند تصمیم روشنی درباره انتخابات بگیرند.

1 فرار از پاسخگویی

 به نظر می‌رسد اگر برای نظام رقابت و مشارکت مهم است باید در زمانبندی انتخابات تجدیدنظر شود و یک فرصت کافی در حد شش ماه برای احزاب جهت تصمیم‌گیری و حضور در انتخابات ایجاد شود تا آنها هم بتوانند در قبال فعالیت خود مسئولیت بپذیرند.

تقریبا همه روسای جمهور در این 13 دوره در نهایت گفتند که به صورت مستقل در صحنه حضور پیدا کردند و این به معنای آن است که نه احزاب در برابر عملکرد دولت‌های مورد حمایت خود مسئولیت و پاسخگویی دارند و نه رئیس‌جمهور خود را ملتزم به برنامه و رویکرد مشخص و شفافی می‌داند و موضوع به مساله‌ای شخصی تبدیل می‌شود. تا فضا و ساختار احزاب در کشور به این صورت باشد، عملا عرصه انتخابات یک فضای شخص‌محور و نه برنامه‌محور خواهد بود.

2 حاکمیت یکدست؟

پدیده یکدست شدن حاکمیت جدید نیست. ما این تجربه را در سال 1384 هم داشتیم و در این مقطع هم شورای دوم، هم مجلس هفتم و هم دولت نهم در اختیار اصولگرایان قرار گرفت.

البته با اتکا به چهره‌های کاریزماتیکی نظیر آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی جبهه اصلاحات توانست در سال 1392 به عرصه رسمی بازگردد. در شرایط فعلی نیز باید برنامه جدی برای بازسازی و آسیب‌شناسی عملکرد اصلاح‌طلبان طراحی شود. جریان اصلاحات نیاز به خون و نگاه تازه‌ای دارد.

3 بازسازی ممکن است؟

یکی از مشکلات جدی اصلاح‌طلبان این است که در هنگام خارج بودن از قدرت و ایفای نقش منتقد و اپوزیسیون، با رویکرد روشنفکری و انتزاعی رفتار می‌کنند و شاید برای آن دوران این رویکرد مناسب باشد اما وقتی به قدرت می‌رسند از همان فضا و نگاه ایده‌آلی و انتزاعی خارج نمی‌شوند و باز هم همان شعارها را می‌دهند در حالیکه لازمه حضور در قدرت و کارآمدی، عملگرایی و واقعگرایی است و اصلاح‌طلبان از یک رویکرد عملگرایانه و واقع‌گرایانه مبتنی برحل مساله در این هشت سال فاصله داشتند و نه در دولت، نه در مجلس و نه در مدیریت شهری نتوانستند در حد انتظار مردم و بدنه اجتماعی خود حاضر شوند. در این فرصت بازسازی جریان اصلاحات باید با تمرکز بر عملگرایی و واقعگرایی و مساله‌محوری صورت گیرد تا اعتماد جامعه به کارآمدی اصلاح‌طلبان و توانایی آنها برای حل مساله جلب گردد.

4 جدایی بدنه از رأس

یکی از انتقاداتی که امروز در فضای مجازی از اصلاح‌طلبان می‌شود این است که مردم و بدنه اجتماعی، حاضر نیستند هر دو سال یا چهارسال یکبار فقط پای صندوق‌های رای بیایند و رای بدهند بلکه انتظار دارند در طول دوران مسئولیت، اصلاح‌طلبان مطالبات آنها را پیگیری و نمایندگی کنند. در واقع آنها می‌خواهند اثر رای خود را در تغییر سیاست‌ها به مسیر مدنظر خود ببینند اما در تعامل با حاکمیت این امکان‌پذیر نمی‌شود بنابراین بدنه اجتماعی مأیوس می‌شوند، البته در مواقع خاص هم صدای بلند و حمایت جدی از اصلاح‌طلبان نشنیدیم و به همین دلیل بدنه هم در انتخابات دیگر حمایت نمی‌کند. این یک انتقاد جدی است که ما باید برای آن پاسخ داشته باشیم و البته مخاطب این انتقاد فقط اصلاح‌طلبان نیستند. چون در این انتخابات رتبه اول را با 51 درصد عدم مشارکت، رتبه دوم با 30 درصد آقای رئیسی و رتبه سوم با 6 درصد متعلق به آرا باطله بود. این یک چالش جدی برای کل سیستم است که عدم توجه به مطالبات جامعه باعث عدم مشارکت می‌شود، حالا ممکن است این عدم مشارکت با ردصلاحیت‌ها یا فضای بسته صداوسیما تشدید هم بشود اما مساله مهم کارآمدی است و این کارآمدی هم خیلی مرتبط به این جناح یا آن جناح نیست، بلکه اصلا مشروعیت یک سیستم و نظام به کارآمدی و داشتن کفایت برای اداره صحیح کشور است.

 5 درسی از گذشته

در سالروز فاجعه هفتم تیر قرار داریم و شاید بتوانیم این روز را تلخ‌ترین روز تاریخ انقلاب به حساب بیاوریم، چراکه آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی که در همه بحران‌ها و ترورها چون کوه در کنار امام و مردم قرار داشت در خاطرات خود تعبیری دارند که با شنیدن خبر شهادت آیت‌الله بهشتی و یاران، کمرم شکست و این تعبیر دیگر در زندگی ایشان تکرار نشد. شهید بهشتی در انقلاب، سمبل عقلانیت، سعه صدر و دنیادیدگی بود و به تعبیر امام خمینی، بهشتی یک امت بود چرا که شهید بهشتی به‌دلیل شناخت عمیق و فلسفی از جهان، اهل ریا و شعار و ظاهرفریبی و تندروی نبود و به همین دلیل توسط نیروهای تندرو به‌شدت تخریب می‌شد. امروز بیش از هر زمان دیگر خلا بهشتی و این تفکر که با روش‌های عقلانی در پی اداره کشور و حل مسایل مردم باشد در جامعه احساس می‌شود و شاید اگر ما در انتخابات شاهد حضور شخصیتی چون شهید بهشتی بودیم بسیاری از مردمی که از صندوق‌های رأی مایوس شدند و در انتخابات رای ندادند، مشارکت می‌کردند. اگر نگاه واقع‌گرایانه و عملگرایانه را در سطح مدیریت کشور به کار ببندیم، می‌توان از فرصت‌ها و منابع استفاده بیشتری کرد و با بازکردن گره‌های موجود در سیاست خارجی و مدیریت داخلی، بسیاری از مشکلات و موانع در زندگی مردم را برطرف کرد.

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی