سیدحسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
دیدار حجتالاسلام والمسلمین حاجعلیاکبری، نماینده رهبر انقلاب و رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه با مولوی عبدالحمید، امام جمعه سیستان و بلوچستان در زاهدان در واقع حامل چند نکته و پیام بود. نکته اول این دیدار مهم این است که نشان داد، نظام جمهوری اسلامی متوجه حجم مشکلات موجود در جنوب شرقی ایران و سیستانوبلوچستان و پیچیدگی اوضاع دراین منطقه شده است ودر بالاترین سطحی که متصور بود، هیاتی از سوی رهبری بهمنطقه اعزام و با افراد مورد وثوق مردم دیدار داشت.
شاید اگر این راهبرد پیشتر از جانب دولت سیزدهم صورت میگرفت، بهتر بود و دستاوردهای بیشتری نیز حاصل میشد. به بیان دقیقتر شاید اگر دولت آقای رییسی در این برهه و غائله، هوشمندی بیشتری به خرج میداد و پیش از رسیدن به زمان و نقطه موجود- یعنی حداقل سه هفته قبل از انجام دیدار فعلی- وارد عمل میشد و این دیدار را تنظیم و برنامهریزی میکرد می توانست آثار بیشتری از نتیجه جلسه مهم فعلی داشته باشد.
اگرچه این اقدام هر چند با کمی تاخیر صورت گرفت اما باز هم اقدامی شایسته بود که نشان از توجه ویژه رهبر انقلاب به مسائل حساس سیستان و بلوچستان داشت.لازم به یادآوری است که رهبر انقلاب سالها در این منطقه در رژیم گذشته و در ایام پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در تبعید بودند و بعد از آن نیز همواره نسبت به تحولات این منطقه دقیق بودند و شناخت جامعی از این منطقه دارند.تنظیم و تشکیل این جلسه نیز نشان از همین شناخت دارد.
نکته دوم اینکه این دیدار بار دیگر نشان داد که در سیستان و بلوچستان به طور عام و درمیان اهل سنت و طوایف مختلف بلوچ به طور خاص، هنوز مرجعیت جامعی به نام مولوی عبدالحمید وجود دارد و میتوان در مواقع بروز مشکل و ظهور بحران و اختلاف، با آن مرجعیت و افرادی در این جایگاه وارد گفتوگو شد. اهمیت مرجعیت مولوی عبدالحمید و امکان استفاده از این مرجعیت درشرایط فعلی،زمانی روشنتر میشود که مرور کنیم بر اثر اشتباهات دهههای گذشته، ما مرجعیت شخصیتها و جایگاه راهبردی احزاب و انجمنها در سایر بخشهای کشور را تضعیف کرده و یا از بین بردهایم.به طور مثال امروز درمورددانشجویان و دانشگاههای کشور با بحران مواجه شدیم و اگر انجمنهای اسلامی دانشجویان و اتحادیه انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت را میداشتیم، نظام میتوانست بادفتر تحکیموحدت،تشکلهایدانشجویی وارد گفتوگو شود و از آنها بخواهد بین نظامهای رسمی و قشر وسیع دانشجویان یک نقش واسط را بازی کند.همین نکته درمورد چهرهها و شخصیتهایی با پتانسیل، نقش و شخص واسط نیز صدق میکند. در عرصه سیاسی نیز اگر احزاب تقویت شده بودند یا شخصیتهایی همانند سیدمحمد خاتمی از معادلات سیاسی کشور کنار گذاشته نشده بودند و یا افرادی همچون آقایان ناطقنوری و علی لاریجانی اعتبار کافی میداشتند،این امکان و فضا وجود داشت که برای حل بحرانهای سیاسی به آنان مراجعه کرد. نیت از مرور این رخدادها، نتیجهگیری برای آینده است. چراکه در شرایط امروز باید از اعزام هیاتی از جانب بالاترین سطوح نظام رسمی کشور یعنی رهبری برای گفتوگو با مولوی عبدالحمید و سایر مولویهای استانسیستان و بلوچستان پند و درس بگیریم و این حرکت را سرلوحه اینگونه مسائل قرار دهیم که حکومت متوجه شود، وجود نهادها و شخصیتهای مرجع و معتبر سیاسی و اجتماعی همواره برای کشور نقطه اتکاست.
باشد که با توسل به این درس به سمتی برویم که انشاالله اشتباهات گذشته در تضعیف نهادهای سیاسی و مدنی تکرار نشود و حتی در پی جبران آنها برآییم.
منبع: روزنامه سازندگی