سیدمحمود علیزاده طباطبایی؛ عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در گرامیداشت روز تاریخی ۱۹ بهمن، مروری بر روحیات و وضعیت نیروهای همافر در سالهای منتهی به بهمن ۵۷برای درک بهتر عکس تاریخی دیدار همافرها و حضرت امام خمینی خالی از لطف نیست. همافرها بهصورت کلی افسر و درجهداران روشنفکر بودند چراکه در دورههای خارج از کشور شرکت کرده و با دنیا آشنا بودند. برخلاف نیروی زمینی که جاننثار شاه بودند، این جاننثاری در هیچ ردهای در همافرها وجود نداشت، چراکه حتی فرماندهان عالی همافر، همکلاس شاه یا استاد شاه بودند و در نتیجه دیدگاه و ذهنیت نیروی زمینی در نیروی هوایی نبود. قشر همافر، قشر فنی بودند که بعد از سرکوب جریان اسلامی در ۱۵ خرداد و قبل از آن جریان ملی در شرایطی که شاه میخواست ایران نقش ژاندارم منطقه را برای آمریکا ایفا کند درباره ضرورت تشکیل آنها احساس نیاز شد. نیروی هوایی نیاز به تکنولوژی جدید و هواپیمای پیشرفته داشت و زمانی که تصمیم گرفتند، هواپیماییهای جدید وارد کشور شوند برای گرفتن نیروهای تکنسین احساس نیاز کردند. تا پیش از آن تکنسینها با سیکل پذیرش میشدند اما همافرها براساس نوع آموزشی که باید میدیدند با دیپلم پذیرش شدند. بنابراین در آن برهه زمانی، تصمیم بر استخدام دیپلمهایی شد که دوره تکنسین و بعد دوره دو ساله دیگر متخصص و کمک متخصص ببینند، لباس نظامی بپوشند اما درجه نظامی نداشته باشند. از همان ابتدای تشکیل همافری، نارضایتی در بین همافرها وجود داشت. در سال ۴۱ که من وارد همافری شدم موضوعی مصطلح بود که همافر بهبالاتر از سروان احترام میگذارد. این نارضایتی باعث وحدتی بین همافرها شده بود؛ ضمن اینکه تعداد زیادی از همافرها در شهرها بزرگ بهصورت غیرقانونی دانشگاه میرفتند و به همین دلیل با افکار و دیدگاههای روشنفکری آشنا شده بودند. سال ۱۳۵۶ که فضای باز سیاسی شروع شد، در انجمن ایران و آلمان، حداقل ۱۰ تا ۱۵ نفر از همافرها در هر سخنرانی حضور داشتند و از همان روز بهنوعی اعلام همبستگی با انقلاب کردیم. از اوایل سال ۱۳۵۷ نیز بازداشت همافرها شروع شد، عدهای دستگیر میشدند اما ما بزرگنمایی میکردیم، یعنی اگر ۲ نفر دستگیر میشدند ما میگفتیم ۵۰ نفر دستگیر و در معرض اعدام هستند. این روند ادامه داشت تا تظاهرات و راهپیمایی که باز همافرها در آن حضور داشتند. همافرها اولین قدم اعتراض خود را با نرفتن به ناهارخوری شروع کردند و به یک بار دیده شد که در تمامی شهرها همافرها به ناهارخوری نمیروند، این کار منسجم و جمعی بود. با شروع تظاهرات نیز باید گفت که در اولین گروه تظاهرکننده تعداد بسیاری با لباس نظامی بودند و با تظاهرات همراه شدند.
با آزادی نخستین گروه زندانیان سیاسی ما به دیدن آیتالله طالقانی رفتیم و در آن دیدار طرح خرابکاری هواپیمای شاه طرح شد، آقای طالقانی مخالفت کردند، چراکه میگفتند با این کار شاه قهرمان میشود. ایشان گفتند شما باید کار بزرگتری کنید. در ۲۶ دیماه با ترک ایران توسط شاه و قرار آمدن امام در روزهای نخست بهمن، یکی از دوستان من خبر از تشکیل کمیته استقبال را داد. من با لباس نظامی به این کمیته رفتم و در مدرسه رفاه در بخش روابط عمومی مشغول شدم. قبل از آمدن امام نیز من بارها بچهها نیروهای هوایی را آنجا میبردم و زمینه انجام کارهای استقبال را فراهم میکردم. با آمدن امام در ۱۲ بهمن هر روز همافرها در میان مردم به دیدن امام میآمدند تا اینکه این فکر به ذهن دوستان از جمله همافر محمد طاهری آمد که یک گروه هماهنگ کنیم. نه روز این مساله مشخص بود نه نحوه حضور و نه میشد این تصمیم را به کسی گفت. اما با یک رمز که در فلان روز و فلان ساعت به کوه میرویم، تعداد بسیار زیادی در محل تجمع آمدند. این جمعیت بسیار زیاد بود اما تعدادی که لباس پوشیدند و به مدرسه علوی آمدند حدود ۱۲۰ نفر بودند. در آن روز حاج احمدآقا گفتند امروز امام ملاقات ندارند. همافر محمد طاهری گفت باید این ملاقات انجام شود. بالاخره اعلام شد امام قبول کردند. اولین اقدام این بود که از حضور خبرنگار و دوربین ممانعت کردیم، چراکه میگفتیم با انتشار تصاویر همافرها جان آنها در خطر است. یکی از همافرها خبردار دادند و جمع آماده ملاقات شدند و با حضور امام رژه بسیار پرشوری برگزار شد. امام چندکلمه بیشتر صحبت نکردند. صحبتها بر این مبنا بود که بروید و از مهندس بازرگان که امروز بهعنوان نخستوزیر معرفی میشود، حمایت کنید. خبرنگار روزنامه کیهان از بالای پشتبام با این شرط که صورت مشخص نشود، عکسی تاریخی گرفت و در همان روز در صفحه اول روزنامه کیهان چاپ شد و انقلابی در ارتش به وجود آمد. رژه آن روز چنان روحیهای به نیروهای پادگانها داد که همواره مثالزدنی است. انقلاب بهواقع از رژه همافرها در محضر امام آغاز شد.
منبع: روزنامه سازندگی