سیدمحمود علیزاده طباطبایی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
بهرغم تاکیدات مکرر رهبر انقلاب درباره اهمیت مشارکت در انتخابات، به نظر میرسد فضای برخی از سیاستمداران نسبت به این مقوله بیتفاوت هستند. البته ناامیدی و دلخوریهای جامعه درباره مقوله انتخابات مطرح است و دیگر اینکه، نبود گروههای سیاسی متنوع. از این جهت، دو محور در موضوع انتخابات مورد توجه است؛ نخست تاکید رهبری است که تاکید داشتند همه شرکت کنند و دیگری تصمیم تصمیمگیرندگان است. در حوزه تصمیمها شاهد هستیم که وزارت کشور و شورای نگهبان رویه مخصوص به خود و مستقل را دارند. این تصمیمگیران همیشه این سیاست را داشتند که در شهرهای بزرگ مشارکت حداقلی و در شهرهای کوچک مشارکت حداکثری را دنبال میکنند، به این معنی که برای شهرستانهای کوچک زمینه ارتقای و افزایش مشارکت را با دعواهای قبیلهای و قومی مهیا میکنند. در این شیوه در شهرستانهای کوچک کاندیداهای بیشتری تاییدصلاحیت میشوند. براساس بافت فرهنگی این مناطق و سابقه رفتاری این کاندیداها با هم دعواهای انتخاباتی میکنند و شام و ناهار میدهند و از اساس، فضایی مشابه رقابت ایجاد میشود و با این فضاها کاندیداها سعی میکنند از مردم رای بگیرند.
اما در شهرستانهای بزرگ سیاست تمامیتخواه همیشه حاکم بوده است. این سیاست مشخصاً و تعمداً این بوده که حداقل مشارکت برقرار باشد چراکه مشارکت زیر ۲۰ درصد را برای این مناطق و شهرهای بزرگ کافی میدانند. در مشارکت حداقلی در رقابتی درونجریانی گروه مطلوب برنده است، درحالی که در صورت افزایش کاندیدای جریانهای مختلف سیاسی برای حضور در عرصه رقابت، هر چقدر مشارکت بالاتر برود تصمیم تصمیمگیران با شکست مواجه میشود و موفقیت در کنترل مشارکت و نتیجه بهرغم همه ردصلاحیتها کمتر میشود. براساس تجربه چند انتخابات اخیر نیز میبینیم که با پیشبرد این دستور کار، اینها در این سیاستگذاری موفق هستند در شهرهای کوچک مشارکت بالای ۴۰ درصد و در شهرهای بزرگ زیر ۴۰ درصد را ثبت کرده و ترکیب مورد نظر خود را ایجاد کردند. مثالی هست که میگویند، در یک تیراندازی فضایی برای تیراندازی تعیین میشود و یک نقطه را تعیین و تلاش میشود تا به سمت آن هدف تیراندازی شود و اگر به نقطه تعیین شده تیر خورد میگویند، موفق شدیم. در ایران اما این مساله متفاوت است به این معنی که بدون هدفگذاری و تعیین هدف از قبل، تیر را میاندازند و به هر نقطهای که برخورد کرد، دور آن را دایره میکشند و آن را هدف اصلی معرفی میکنند و میگویند، هدف ما همین بوده است. در داستان انتخابات در شرایط فعلی کشور این مثال بسیار منطبق با وضعیت است.
البته خروجی مشارکت حداقلی در دوره اخیر مجلس دیده شد. همین مشارکت حداقلی در انتخابات اسفند سال ۱۳۹۸ مجلسی را ساخت که آقایان مشکل سیاسی و امنیتی با آن نداشتند و کاندیداها از همه فیلترها رد شده بودند اما امروز بالای برخی از آنها به دلیل مفاسد اقتصادی و اخلاقی و اظهارات سیاسی صلاحیتشان رد شده است. آنهایی هم که ماندهاند نسبت به فساد رخ داده در دولت بیتفاوت هستند. خروجی مجلس نیز که بینیاز از هر ارزیابی است و کارآمدی آن حتی از طرف جریان سیاسی حاکم نیز محل تردید داشته و به شدت انتقادات تندی نسبت به عملکرد و مدیریت آن از جانب خود اصولگرایان مطرح شد. مجلسی که منتخب مردم نباشد و گزینشی انتخاب شود بهتر از این نخواهد بود. قانونگذاری در این دوره مجلس آنقدر ضعیف بود که حتی قانونگذاری در بسیاری از حوزهها و مباحث را از او گرفتند و به رؤسای سه قوه دادند و در بسیاری از تصمیمات مهم و اساسی به جای مصوبه مجلس شاهد مصوبه جلسه سران سه قوه بودیم. در حیطه قانونگذاری کار شاخصی از این مجلس ندیدم و مهمترین سند مصوب مجلس که بودجه است، وضعیتی اسفبار دارد و میبینیم که ۵۰ درصد عدم تحقق در بودجه را داریم. مجموعه این مسائل نشان میدهد که کار قانونگذاری را بلد نیستند و مثل همه ارگانهای دولتی که از کارشناس خالی شده، مجلس هم از افرادی که بتوانند نمایندگی مردم را داشته باشند و بتوانند به نمایندگی از مردم قانون وضع کند دیده نمیشود. این وضعیت خروجی مجلسی با انتخاباتی حداقلی است و از این به بعد نیز نتیجهای جز همین تجربه ۴ ساله را شاهد نخواهیم بود.
منبع: روزنامه سازندگی