رضا رستمی
عضو شورای استان تهران حزب کارگزاران سازندگی ایران
در باب فاجعهی زلزلهای که در غرب ایران رخ داده، هفت گزاره قابل طرح است:
1- بی اعتمادی مشهود شهروندان ایرانی به کارآمدی ساختارها و نهادهای اجرایی جهت جمعآوری، ارسال و مصرف کمکهای مردمی برای مناطق زلزله زده
2- فراخوان اجتماعی چهرههای مطرح و معروف ایرانی برای جمعآوری کمکهای مردمی به مناطق زلزله زده و پاسخ مثبت شهروندان ایرانی به آن
3- این فراخوان اجتماعی که در گزارهی دوم بدان اشاره نمودیم، مبین چیست؟
1-3- مسئولیت پذیری اجتماعی افراد مطرح و معروف ایرانی جهت جمعآوری کمک های مردم و نیز پاسخگویی اجتماعی آنان در مورد نحوهی مصرف این کمکهای مردمی به افکار عمومی
2-3- پاسخ مثبت عامهی شهروندان ایرانی به این فراخوان اجتماعی، نه تنها مبین اعتماد اجتماعی آنان به این افراد، که بیانگر مسئولیتپذیری اجتماعی شهروندان نیز است.
4- این افراد مشهور و معروف چه کسانی بودند؟ نکتهی بسیار جالب توجه، طیف وسیع این افراد بود. نه تنها علی دایی که به عنوان فوتبالیست افتخارآفرین، معرف عموم جامعهی ایرانی بود و نه حتی آقای زیباکلامی که موقعیت و مخاطب خاص دانشگاهیش، بیانگر وجهه و منزلت اجتماعی اوست که کسانی به مانند مستر تستر نیز منادی این فراخوان اجتماعی جهت کمک به زلزلهزدگان بودند! مستر تستری که از متن و بطن زندگی روزمرهی شهروندان و دغدغههای عامی به مانند تست غذا جهت لذت بردن از غذای مطلوب و با کیفیت برخاسته بود!
5- این مسئولیت پذیری و پاسخگویی اجتماعی که در گزاره سوم بدان پرداخته شد ناظر بر بعد سومی نیز هست که مدیریت صحیح منابع را یادآور میشود و آن حضور افرادی که فراخوان اجتماعی داده بودند در محل وقوع زلزله، جهت نیازسنجی افراد حادثه دیده است، تا کمکهای عموما نقدی جمعآوری شده بر اساس نیازهای واقعی و نه صرفا پنداشتهای کلیشهای در باب چنین حوادثی، مصرف گردد.
6- این گزاره به دنبال طرح دوبارهی گزارهی اول است ولی نه از باب پرسش و شناخت چرایی آن، بل از این رو که شاهد آن هستیم که این بی اعتمادی به ساختارها و نهادهای دولتی منجر به انفعال اجتماعی(Social passivity) نشده است! در واقع عموم مردم با همهی بی اعتمادی و نقدی که به کارآمدی ساختار اجرایی دارند، نه در قامت معترضی نقاد که انتقاد خویش را به جامهی طنز میآراید، بل در قامت کنشگری فعال به دنبال حضور و فعالیتی مؤثر جهت تسکین و التیام آلام حادثهدیدگان زلزله است و این کنشگری همانگونه که بیان شد مبتنی بر مسئولیتپذیری و پاسخگویی اجتماعی آنان در برابر کلیتی مشخص به نام جامعهی ایرانی است. جامعهای که در آن هرشهروند نسبت به سرنوشت شهروند زلزله زده، با ترجیعبند مفهومی«هموطن» نه تنها ابراز دغدغه و نگرانی میکند بل با کنشگری فعالانه، سعی در بهبود وضعیت هم وطن آسیب دیدهاش دارد.
7- تلگرام به مثابه یک ظرفیت عظیم رسانهای نقش بارزی در شبکهسازی اجتماعی و روایتگری این موج اجتماعی رخداده برای حمایت و کمک به هموطنان آسیب دیده داشت ولی این گزاره به عنوان گزارهنهایی و طبعا استنتاجی بدان نمیپردازد! بل با جمعبندی نهایی گزارههایی پیشین، به دنبال شناساندن امکانی است که قدرت عظیم اجتماعی خویش را در سامان دادن به امور خویش در این فاجعهی اخیر، به خوبی نشان داده است، امکان اخلاق مدنی ایرانی؛ اخلاق مدنیای که در آن هم افراد معروف و نخبه و هم عموم شهروندان نسبت به سرنوشت جامعه خویش با وجود انتقادات عمدهای که به ساختارهای اجرایی آن و ناکارآمدیش دارند، بی تفاوت نیستند! بل به مثابه کنشگرانی فعال وارد میدان اجتماعی شده و برای بهبود امور میکوشند. کنشگرانی مسئولیتپذیر و پاسخگو در برابر جامعه که از قضا با رویکردی عملگرایانه، محدودیت منابع را درک نموده و با نیازسنجی که در مناطق زلزله زده انجام دادهاند به دنبال مدیریت صحیح منابع مردمی جمعآوری شده، هستند.
امکان اخلاق مدنی ایرانی که بستر ارتباطی تلگرام، تسهیلگر و روایتگر ظرفیت عظیم اجتماعی آن بود.