سام سکوتی بداغ
مسئول اعضا و هواداران حزب کارگزاران سازندگی استان گیلان
روی سخن این یادداشت مردم نیستند بلکه آن دستگاهها و نهادهایی هستند که قول کمک دادهاند و هنوز وفای به عهد نکردهاند، نام نمیبرم که هم آنان دلخور نشوند و هم خودم دردسر پاسخگویی احتمالی در جاهای دیگر را نکشم، اما خود مسئولانی که جلوی دوربین و در مصاحبهها قول دادهاند، نیک میدانند پیکان این نوشته متوجه آنهاست اما برای اینکه بازی"من نبودم، اون یکی بود" را خوب بلد هستند، افکار عمومی را دایورت میکنند به سوی اداره محیط زیست که اگر آلودگی هوا را درست مدیریت کرده بود اصلا شاید زلزلهای نمیآمد و یا کرمانشاهی نمیلرزید!
درست در آغازین روزهای زلزله کرمانشاه برای اولین بار موفق شدم خرابههای پلاسکو را از نزدیک ببینم و در محلی دیگر با یکی از کسبههای ساختمان نوستالوژیک پلاسکو هم کلام شوم؛ براساس گفتههای یکی ازکاسبان قدیمی پلاسکو بسیاری از وعدههایی که در روزهای بحران به اهالی پلاسکو داده شده بود عملیاتی نشده است و "آن وعده که دادند، همش باد هوا بود" وصف حال کسبه زحمتکش ساختمان پوشاک ایران شده است.
در زلزله کرمانشاه هم اگرچه مردم و سلبریتیهای سیاسی، ورزشی و هنری در کنار مردم عادی رقصی قشنگ میانه میدان داشتند و برخی از اقلام را خود مردم از سوی دهیاریها، شهرداریها و بخشداریها سامان دهی و به منطقه ارسال کردند اما نقش مدیران دولتی و غیردولتی حاضر در منطقه تا امروز خیلی مرهم درد زلزله زدگان نشده است و دردهایشان هنوز نگفتنی است، مردم زلزله زده منطقه نه فقط نامهایشان بلکه جلد کهنه شناسنامههایشان هم به قول قیصر عزیز درد میکند.
از زلزله رودبار درس خوبی برای مقاومسازی سازهها نگرفتیم و در بم 10ها هزار شهروند کرمانی را ازدست دادیم، از بم نیاموختیم و کرمانشاه داغ دیگری به پیکره ایران بزرگ نشاند و لرزشهای اخیر تهران هزاران پایتخت نشین را تا صبح مجبور به استنشاق سرب و ازت کرد، پلاسکو نشان داد تا چه میزان آسیبپذیر هستیم و تمامی این حوادث اگر چه هیچگونه قصوری در عملیات امداد و نجات نبود، ضعف مدیریت در بحران را بر آفتاب افکند.
کاش مسئولان درگیر در مراقبت از زندگی مردم پس از حوادث این چنینی گزارشی از وضعیت زندگی ساکنان پلاسکو و مردم زلزله زده کرمانشاه بدهند تا میزان پیشرفت امدادرسانی دستگاهها و همچنین میزان دستگیری دولت از آسیبدیدگان هر دو حادثه برای مردم کشورمان روشنتر گردد و همچون بنده به دلیل بیاطلاعی از وضعیت کلی ماجرا و فقط با یکی دو گفت وگوی ساده به کل جامعه آماری تعمیم ندهد.