پیرو حوادث تروریستی در تهران، حزب کارگزاران سازندگی ایران طی بیانیهای آن را به شدت محکوم کرد و با بازماندگان همدردی نمود.
متن کامل این بیانیه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
سرانجام تروریسم تکفیری به عنوان مهمترین دشمن ایران اسلامی، میهن ما را نیز نشانه رفت و در حرکتی انتحاری، مجلس شورای اسلامی و آرامگاه رهبر فقید انقلاب اسلامی را هدف قرار داد. داعش البته در دستیابی به هدف پلید خود ناکام ماند و تروریسم کور آن، با هوشیاری مقامات امنیتی و سیاسی ایران ابتر ماند. اما پرونده داعش نزد ملت ایران تازه باز شده است:
۱. داعش از نظر گفتمانی، دشمن نه فقط دولت ایران که خصم ملت ایران و از این هر دو مهمتر، حریف تمدن و فرهنگ ماست. داعش دشمن خردگرایی و رواداری ایرانی است و بارها تحت عنوان "دشمن صفوی" و "رافضی" از ایران نام برده است. در واقع داعش به درستی فهمیده است در برابر خاستگاههای ضد"عقل و مدارا"ی این جریان سلفی در تاریخ اسلام این درخشش فرهنگ و فلسفه و عرفان و ادب ایرانی و شیعی است که قرار دارد و از این رو با یادآوری ادوار درخشان و پراقتدار و افتخار ایران، میکوشد دشمن اصلی خود را در تاریخ بجوید. ما اما افتخار میکنیم که به عنوان ایرانیان مسلمان و پیروان مذهب اهل بیت در کنار برادران اهل سنت خود تمدنی کهن داریم که در آن ادیان و مذاهب متفاوت در کنار هم قرنهاست، همزیستی مسالمتآمیز دارند...
۲. این هماوردی از اعماق تاریخ تا روزگار ما نیز ادامه دارد. ما نه فقط در تاریخ، که هماکنون دشمن داعش هستیم. ایران ما مبدع نظریه جمهوریخواهی سازگار با اسلامخواهی است که در برابر سلفیگری مردمستیزانه و گذشتهگرایی متحجرانه داعش قرار دارد. روشن است که در جهان امروز دو قرائت از حکومت اسلامی وجود دارد: نظریه "جمهوری اسلامی" که نظامی مبتنی بر حاکمیت ملی، حقوق اساسی و سازگاری سنت و تجدد است و نظریه "دولت اسلامی" که حکومتی مبتنی بر خشونت، ترور، جنگ و "نصر بالرعب" و به قول خودشان "مدیریت توحش" است.
۳. این هر دو صورت از تضاد ماهوی ایران اسلامی با داعش در روزگار ما تجسم آشکارتری پیدا کرده است: جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک مردمسالاری سازگار با دینداری در خط مقدم جلوگیری از توسعه و نفوذ داعش در منطقه خاورمیانه قرار دارد. ایران به عنوان کشوری که پرچمدار جمع حاکمیت دینی و حاکمیت ملی است، همزمان با رأی ۴۱میلیونی شهروندان خود، به عنوان یک نظام دینی و مردمی در جبهه جنگ با داعش قرار دارد و نه فقط از حرم اهل بیت که از حرمت انسان اعم از سنی و شیعی و مسیحی در عراق و سوریه و همه جای خاورمیانه و جهان دفاع میکند و به خواست حکومتهای قانونی این کشورها مانع از پیشروی بنیادگرایی میشود.
ما معتقدیم برآمدن بنیادگرایی در خاورمیانه محصول سیاستهای نادرست قدرتهای منطقهای و بینالمللی است:
اول مرزهای استعماری خاورمیانه پس از جنگ جهانی دوم مرزهای خشم و خون شد و یکصد سال پس از معاهده ساکس-پیکو، زخم آن جنگ بیگانگان بر پیکر خاورمیانه همچنان دیده میشود.
تداوم دخالت در منطقه به صورت اشغال سرزمینها، صادرات اسلحه و حمایت از دولتهای مرتجعی که زادگاه بنیادگرایی شدهاند عامل دوم این بلای خانمانسوز است.
و سرانجام رژیمهای غیردموکراتیک خاورمیانه که با سرکوب جامعه خود مانع از اقتدار و استقرار طبقات متوسط میشوند و بنیادگرایی را در دامان خود پرورش میدهند، سومین عامل این بحران منطقهای و جهانی است.
ما به ربط منطقی سیاست داخلی و خارجی معتقدیم و باور داریم تا زمانی که مطالبه مردم برخی کشورهای منطقه اجازه رانندگی زنان یا حق رأی ایشان باشد، تا زمانی که هیچ نهاد انتخابی در این کشورها نباشد، تا زمانی که حکومتهای قبیلهای بر این کشورها حکومت کند، امکان ریشهکن کردن بنیادگرایی و تروریسم وجود ندارد.
داعش فرزندخوانده وهابیت است. "سلفی انقلابی" شورشی علیه "سلفی ارتجاعی" است و همیشه تفریط به افراط ختم میشود. تا زمانی که خاورمیانه توسعه نیابد، طبقه متوسط در آن ریشه ندواند و دموکراسی پدیدار نشود، همیشه امکان تداوم اشکال بنیادگرایی وجود دارد.
ما کارگزاران سازندگی ایران معتقدیم حملاتی از جنس آنچه در ۱۷ خرداد در تهران رخ داد، باید عزم ملی و دینی ما بر تداوم راه مردمسالاری سازگار با دینداری را راسختر سازد. ما باید اتحاد داخلی و انسجام خارجی خود با متحدان منطقهای ایران را تحکیم بخشیم و از جهان بخواهیم به تجربیات ما در مبارزه با تروریسم توجه کند. ایران قربانی تروریسم و دشمن بنیادگرایی است و برخلاف نظر برخی حاکمان منطقه، این انقلاب اسلامی ایران بود که راه مردمسالاری را در ایران و منطقه گشود. ما هرگز نخواستیم و نمیخواهیم انقلاب خود را با اسلحه صادر کنیم. دوستان ما در عراق و لبنان با صندوق رأی به قدرت رسیدهاند و هر گاه که اسلحه به دست گرفتهاند، جز برای دفاع از خود نبوده است. در منطق ما دفاع از مردم بحرین و یمن و حتی فلسطین، تنها و تنها بر اساس نظریه حاکمیت ملی آنان و منافع ملی ایران ممکن است. ما تنها با دعوت رسمی دولتهای قانونی باید از آنان دفاع کنیم و این دفاع را تنها بر اساس منافع ملی ایران مشروع بدانیم. پس از دفع داعش اولین وظیفه اخلاقی و سیاسی ما انتقال دموکراتیک حاکمیت در کشورهایی مانند سوریه است. اما تا آن زمان بنابه منطق «اول دولت، بعدا دموکراسی» وظیفه سیاسی ما تأمین امنیت در منطقه است. وظیفهای که برای ما یک تکلیف ملی هم هست: منافع ملی ما در این است که بنیادگرایی و تروریسم در نطفه خفه شود و هرگز به مرزهای میهن ما نرسد و این کاری است که سربازان و سرداران میهن و آیین ما میکنند و ربطی به این جناح و آن جناح و این نهاد و آن نهاد ندارد.
ما معتقدیم این دفاع ملی بر اساس اصول انقلاب اسلامی و مبانی جمهوری اسلامی است و باید در یک تقسیم کار دقیق و در تداوم و تعامل با دیپلماسی رسمی و قانونی کشور انجام شود. دیپلماتها و سرداران ما باید پشت به پشت هم امنیت ملی ایران را حفظ کنند و مبنا و منشا مشروعیت اقدامات آنان رأی همان مردمی باشد که در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ دموکراسی را در ایران پایدار و استوار ساختند.
کارگزاران سازندگی ایران با محکومیت تروریسم، این اتفاق را فرصتی برای اتحاد ملت و دولت، نیروهای سیاسی و نظامی، حاکمیت و جامعه مدنی و نیز ایران و جهان میداند. وقت آن است که با یک دیپلماسی فعال متکی به پشتوانه امنیتی و پایگاه مردمی، جهان را به پای میز مذاکره برای ریشهکنی همه اشکال تروریسم فرابخوانیم و ابتکار عمل را در دست بگیریم. وقت آن است که از فرصت همدلی بینالمللی برای در انزوا قرار دادن تروریستهای وطنی دهه شصت، تندروهای آمریکایی سوداگر اسلحه و حاکمان متحجر منطقه استفاده کنیم که حتی در محکومیت این فاجعه تردید کردند و قائل به تروریسم خوب و بد شدند.
باید این تهدید را به یک فرصت طلایی برای اتحاد در سیاست داخلی و ابتکار در عرصه سیاست خارجی ایران تبدیل کرد...
کارگزاران سازندگی ایران
۱۷ خرداد ۱۳۹۶