علی هاشمی، عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی ایران
طی روزهای گذشته آمریکا از شورای حقوق بشر سازمان ملل خارج شده است. آنها در توجیه خود این نهاد بینالمللی را مدافعی ضعیف برای حقوق بشر دانستهاند که خصومت تمامنشدنی با اسرائیل دارد. سازمان ملل حاصل تصمیم جمعی کشورهای دنیا پس از جنگ جهانی دوم است. در جنگ جهانی تعداد زیادی انسان کشته شدند و مسائل بسیاری در جهان به اختلافات دامن زد. در این شرایط ضرورت داشت تا سازمانی برای بررسی مناقشات بینالمللی تشکیل شود. البته آمریکا خود از پایهگذاران این سازمان است. خروج آمریکا از سازمان حقوق بشر نشانگر این است که آمریکاییها میخواهند روند جهانی کنونی را بر هم زنند و گزینههای جدید جایگزین آن کنند. این تصمیم منحصر به سازمان حقوق بشر هم نیست چرا که در زمینههای مختلف همچنین اقدام مشابهی صورت گرفته است.
حتی اگر یک روز بشنویم آمریکا از سازمان ملل هم خارج شده است، نباید خیلی تعجب کرد لذا این کشور به دنبال تغییر ساختاری است که خود یکی از مبدعین و محرکین آن بوده است. خروج او از معاهدههای بینالمللی دلیل این ادعا است. چندی پیش ترامپ از معاهده اقلیمی پاریس که از سالهای گذشته در آن عضو بود خارج شد، برای خروج از این معاهده هم شعار«منافع رهبران و کشورهای دیگر را برتر از منافع آمریکا قرار نمیدهیم» سر داد و دلیل خروج آمریکا از معاهده پاریس را بار زیاد آن بر دوش اقتصاد و نهادهای مالی آمریکا و تاکید مجدد بر حق حاکمیت آمریکا عنوان کرد. همچنین به تعهداتی که در برجام داشت متعهد نماند و از آن، که مصوبه سازمان ملل و شورای عالی امنیت ملی بود خارج شد و این توافق را یک توافق وحشتناک یکطرفه خواند که هرگز نباید امضا میشد. آمریکا در حمله به بخشی از سوریه بدون اینکه برای این اقدام مجوزی از سازمان ملل کسب کند، بدون توجه به منشور سازمان ملل، به بهانه آنچه واشنگتن و برخی متحدانش حمله شیمیایی دولت سوریه به منطقه دوما مینامند، به طور یک جانبه دست به اقدامی نظامی زد و با همراهی دو متحد غربیاش انگلیس و فرانسه، بیش از یکصد موشک به بخشهایی از دمشق و حومه آن شلیک کرد. علاوه بر این، این کشور موارد در حال خروج از پیمانهای منطقهای است و این دهنکجیهای آمریکا به مجامع و قوانین بینالمللی مسئله تازهای نیست.
آمریکا به دنبال ایجاد نظم دیگری در دنیا بر مبنای ناسیونالیسم است تا برنامههایش را اجرا کند. مشابه این ملیگرایی در دهه اخیر توسط انگلستان با «برگزیت» یا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا شروع شد. پس از آن ملیگرایی در روسیه با روی کار آمدن پوتین تقویت شد و اکنون هم نوبت آمریکا است که این بحث ملیگرایی و یکجانبهگرایی را قوت بخشد. اما واضح است که هرچه به این سمت پیش روند نهادهای بینالمللی را بیشتر تضعیف میکنند.
آمریکا اذعان دارد که «تمرکز غیرمتعارف بر اسرائیل و خصومت بیپایان نسبت به این کشور ثابت میکند که این شورا انگیزههای سیاسی جانبدارانه دارد و هدف آن حقوق بشر نیست»؛ پس تصمیم به خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل میگیرد تا مناقشه جدیدی در دنیا ایجاد کند تا نظم نوین دیگری را به اجرا درآورد یا اگر در این جهت نتواند قدمی بردارد شرایط خود را به دیگر کشورها مانند خروج از برجام تحمیل کند. آمریکا به دلیل اینکه مسئلهای را نمیپذیرد بنابراین باید دیگران هم از این کشور پیروی کنند و با فشار اقتصادی در صدد تحمیل آن برمیآید؛ البته به نظر میرسد توفیق آمریکا در این زمینه کم باشد و موفقیتی به دست نیاورد.
نکته دیگر درباره خروج آمریکا از شورای حقوق بشر این است که تاثیری در اقدامات یکجانبهگرایانه آمریکا ندارد، چرا که وزارت خارجه آمریکا گزارش حقوق بشر، منتشر میکند و به آن اتکا خواهد داشت، و در آن گزارش جوانب هواداران خود را در نظر میگیرد و با گزارشی که از سازمان ملل بیرون میآید، متفاوت است.
این خروج درحالحاضر تاثیر مهمی بر مسائل جهانی نمیگذارد مگر این همه آمریکا بتواند ساختار جهانی که بعد از جنگ جهانی به وجود آمده و نهادهایی مانند سازمان ملل شورای امنیت و غیره را از بین ببرد. اینکه تا چه حد این تصمیم آمریکا به منافع اسراییل مربوط میشود میتوان گفت کاملا موثر است. تغییر پایتخت رژیم صهیونیستی به بیتالمقدس و دستور انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به اورشلیم نمونه این تاثیرگذاری است، این اقدام برخلاف قعطنامههای سازمان ملل و نظر اکثر کشورهای دنیا از جمله متحدین آمریکا در اروپا و کشورهای عرب و اسلامی بود. همچنین تمام رئیسجمهورهای آمریکا بر اساس قوانین این کشور تغییر پایتخت رژیم صهیونیستی را در دستور کار خود داشتهاند، اما عملا هیچکدام به این اقدام روی نیاوردند و حتی بوش که از نئوکانها بود از انتقال پایتخت اسرائیل امتناع کرد. شاید آمریکا با این خروج و تاکید بر مسائل اسرائیل در صدد فشار آوردن باشد تا کمتر به آن پرداخته شود و در این صورت به شورای حقوق بشر باز گردد.
بر هم زدن ساختار جهانی کار سختی است اما با توجه به رشد ناسیونالیسم در دهه اخیر ممکن است بتواند نقش سازمانهای بینالمللی را تضعیف کند. شورای حقوق بشر پس از خروج آمریکا میتواند به کار خود ادامه دهد اما ممکن است ضمانتهای اجرایی شورا تضعیف شود. لذا قدرت نظامی است که میتواند گاهی در این ضمانتهای اجرایی موثر باشد. بهطور مثال اگر نسلکشی در دنیا اتفاق افتد مانند بوسنی هرزگوین، برای جلوگیری از این موارد نیاز به قدرت برتر نظامی است. پس در این صورت ممکن است مسائل و مشکلاتی در ضمانتهای اجرایی به وجود آید.
بحث دوم مربوط به بودجه است، چون آمریکاییها مدعی هستند که ما بودجه بیشتری میپردازیم، شاید در این زمینه به لحاظ اینکه کشورهای عضو باید بودجهشان را بیشتر کنند تاثیرگذار باشد، اما در روند کاری شورای حقوق بشر سازمان ملل را به بنبست نمیرساند.
منبع: روزنامه سازندگی