احمد نقیبزاده، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
اردوغان آخرین گامهای اقتدارطلبی را برداشت و شخصی شدن قدرت را بعد از آتاتورک به نهایت خود رساند ولی پیش از اجرای قانون ریاستی و برداشتن وضعیت اضطراری 18 هزار و 500 نفر دیگر از نیروهای مخالف خود را که عمدتا ارتشی، دانشگاهی، روزنامهنگار و امنیتی بودند از کار برکنار کرد تا خیال خود را از وجود آخرین لایههای مخالف در نظام راحت کند. او تاکنون بیش از 40درصد از مقامات ارتشی و بسیاری از دانشگاهیان را از کار برکنار کرده و بسیاری از روزنامهنگاران را بازداشت و روزنامههایشان را تعطیل کرده و چند کانال تلویزیونی آزاد را بسته است. کسی تاکنون به این درجه از قدرت در ترکیه نرسیده بود ولی کمتر کسی هم به ریشههای اجتماعی و عوامل بیرونی چنین قدرت گرفتنهایی توجه کرده است. اول مقایسهای بین آتاتورک و اردوغان به روشنتر کردن مسئله کمک میکند. آتاتورک فاتح جنگ جهانی یا دستکم فاتح جنگ گالی پولی بود که ازمیر را از چنگ انگلیسیها و سایر مدعیان خارج و ضمیمه ترکیه کرد. بنابراین طبق تقسیمبندیهای ماکس وبر او شخصیتی کاریزماتیک از نوع قهرمانان جنگ بود و محبوبیت داشت.
دوم آنکه ساختار قدرت او کاملا کلاسیک و متکی بر ارتشی سازمانیافته از بقایای ارتش عثمانی بود که مجری منویات او از هر نوع از جمله نوسازی و غربگرایی ترکیه بود. آن زمان دستگاه اداری ترکیه نوسازی و به سبک غرب بازسازی شد. این دستگاه نقش مهمی در غربگرایی و ایجاد دولت ملی بر پایه ارتش ملی داشت. اردوغان ابتدا باید علیه میراث آتاتورک اقدام کرده و ارتش را از اوج اقتدار خود به پایین میکشید. او این کار را با ظرافت و تمهیدات ماهرانهای در دهه 2000 و به تدریج به انجام رساند و با اتهاماتی که راست و درستی آن خیلی هم مشخص نبود پارهای از سران قدرتمند ارتش را به زندان انداخت.
همچنین رقبایی از جنس خود و با گرایش اسلامی داشت که گریبان رها کردن از آنها سادهتر از کنار گذاشتن سران ارتش نبود. عبدالله گولن رهبر مذهبی و از دوستان اردوغان بود که با طراحی یک چشمانداز درازمدت سعی کرد نهادهای فرهنگی به ویژه مدارس را در دست گرفته و یک پایگاه اجتماعی گسترده برای آینده خود تدارک ببیند. در ضمن او خیلی هم ضدشیعه بود و از این نظر برای ایران خطرناک محسوب میشد. تصفیه طرفداران گولن در سه مرحله به انجام رسید. یکی مرحله ابتدایی و کنار گذاشتن پارهای چهرههای شناختهشده جریان وابسته به گولن، سپس کودتایی نافرجام بود که در طراحی آن ان قلت زیادی وجود داشت و در 2016 صورت گرفت و اوج تصفیهها را به دنبال داشت. زیرا هرچه بود به اردوغان اجازه داد دست به تصفیه گستردهای که سابقه نداشت بزند. دانشگاهها، ارتش و دستگاه امنیتی همراه با روزنامهنویسها هدف اصلی این تصفیهها بود. مرحله سوم از 2017 تا دیروز ادامه یافت و 18 هزار و 500 نفر آخرین قربانیان آن بودند. اما نگاهی به دلایل اجتماعی و منطقهای شخصی کردن قدرت نشان میدهد که صرف تمایلات شخصی چنین پیامدی به بار نمیآورد. کتاب «عمق استراتژیک» داوود اوغلو از جمله فاکتهایی است که نشان میدهد اهداف خارجی نقش مهمتری در این فرآیند ایفا کرده است. اول آن که مردم ترکیه به میزان قابل توجهی مفتون پیشرفتهایی هستند که در دوران اردوغان تجربه کردهاند. دوم اینکه جامعه ترک هنوز بهطور کامل پذیرای دموکراسی لیبرال نیست و بخشهای روستایی ترکیه اسلام را به چنین دموکراسیای ترجیح میدهند. جامعه مدنی ترکیه بهرغم پیشرفتهایی که کرده است هنوز قادر نیست قدرت را مهار کند.
سوم وجود احزاب رنگارنگ و بعضا مخالف سبب میشود از ورود به سرنوشت سوریه و عراق هراسان باشند. و اما از نظر منطقهای به نظر میرسد شخص اردوغان مفتون یکی از رهبران منطقه است که تحت لوای ثبات و تمرکز او کشورش به پیشرفتها و نفوذ قابل ملاحظهای در منطقه رسیده است. بعضی از روزنامههای ترکیه در سال 2017 نوشتند کمربندهای خود را ببندید زیرا صفویها دارند میآیند. اردوغان راه تحبیب عربها را در پیش گرفته.
روزنامههای تحت امر او درگیریهای ترکها و عربها در جنگ جهانی اول را دعوای خانگی خواندند و از وجود جبهه مشترک آنها برابر توطئههای غربیها و وجوب بازسازی چنین جبهه مشترکی سخن بسیار گفتند. ولی اردوغان گاهی هم از هول حلیم در دیگ میافتد. با مصر روابط تیرهای دارد و با عربستان بر سر قطر دلخوری دارند و مسائلی از این قبیل که اردوغان فکر میکند با تمرکز قدرت در دست خود همه آنها را حل خواهد کرد و خود به رهبر جهان اسلام تبدیل خواهد شد.
آرزو بر نوجوانان عیب نیست.
منبع: روزنامه سازندگی