بهرام فیاضی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران ایران، دبیراول استان تهران
روزهای داغ تابستان همراه شده با اخبار داغ و متنوعی که هر لحظه از جایی سر بر میآورند. از اخبار مربوط به مشکلات آب و برق و محیط زیست گرفته تا مشکلات اقتصادی و نوسانات بازار سکه و ارز؛ از اعتصابات و تحصنهای مختلف در اعتراض به کمبودها تا جام جهانی و مذاکرات پوتین و ترامپ و صدها خبر مهم دیگر اما آنچه در این میان و در هیاهوی خبرهای داغ نهتنها پنهان نشد بلکه بازتاب نسبتا گستردهای هم داشت نامهای بود که به امضای 100 نفر از جوانان اصلاحطلب با عنوان اصلاح اصلاحات رسید و خطاب به رهبر جریان اصلاحات صادر شد.
در فضایی که شاید سالهاست مطلب جدی و محتوایی که مربوط به هویت اصلاحات باشد و در نقد اصلاحات و اصلاحطلبی نوشته شده باشد به چشم نمیخورد، تدوین و انتشار چنین نامهای آن هم از سوی نسلی که سالهاست با همه فراز و نشیبها همراه جبهه اصلاحات بوده است حتما باید مورد توجه، نقد و بررسی قرار گیرد. به نظر میرسد در چند محور میتوان این نامه را تحلیل و بررسی کرد. بازتاب وسیعی که این نامه داشت نشان از دو واقعیت انکارناپذیر دارد، نخست اینکه جامعه فعلی ایران با وجود تمام سرخوردگیها و ناامیدیها از دستیابی به مطالبات اصلاحطلبانه خود همچنان مشتاق یافتن کورسویی هر چند کوچک برای پیمودن راه آینده است. نگرانی نخبگان سیاسی از تحولاتی که این روزها در حال رخ دادن است همهگیر شده و بسیاری از مردم به نظر میرسد ایستاده و نگران بازی سیاست را دنبال میکنند. در شرایطی که این روزها شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» ترجیعبند بسیاری از تظاهرات و تجمعها شده است، فرستادن چنین پالسهایی از دل جریان اصلاحات به جامعه میتواند امیدبخش باشد. هر چند آوار تخریبها و ناکارآمدیها و ندانمکاریها بسیار سنگینتر از آن است که حتی بتوان انتظار معجزه از چنین حرکتهایی داشت اما نفس نگاشتن این نامه و بازخورد آن نشان از زنده بودن و امکان ادامه حیات سیاسی برای نسل جدیدی از نیروهای سیاسی را دارد. فارغ از محتوای نامه عنوان اصلاح اصلاحات عنوانی مناقشهبرانگیز بوده و توان این را داشته است که بخشی از نیروها را به تکاپو وادارد و خود این حرکت و جسارت ذاتا واجد ارزش است.
دوم اینکه امضاکنندگان این نامه واجد حدی از اعتبار هستند که سخنان آنان بازتاب وسیعی یافته باشد و حتی واکنش بسیاری از بزرگان اصلاحات را فارغ از اینکه موافق یا مخالف نامه باشند برانگیزد. حتما بزرگان اصلاحطلب اشراف دارند که این جمع بخشی از طیف وسیع بدنه اصلاحطلبان را شامل میشود که نجیبانه ضمن اعتقاد و باور به اصلاحات و همراهی با رهبران اصلاحطلب اکنون در برابر پرسشهای فراوانی که افکار عمومی از آنها پاسخی برایشان مطالبه میکند بیپاسخ ماندهاند و از این رو با نگارش چنین نامهای نگرانیها و دغدغه خود را از سرنوشت اصلاحات و مهمتر از آن حراست از امید و سرمایه اجتماعی ابراز داشتهاند.
به نظر میرسد پس از اتفاقات رخ داده از خرداد 76 تا کنون اصلاحطلبان پس از طی دوران سخت هشت ساله احمدینژاد با روی کار آمدن دولت روحانی به دنبال دستاوردهای حداقلی در سیاست، اقتصاد، فرهنگ و سیاست بینالمللی بودند و آن هم همان پروژه نرمالیزاسیون بود که به نظر میرسد در چهار سال گذشته عملکرد اصلاحطلبان در تحقق این پروژه قابل دفاع بوده و چندان نمیتوان بر آن خرده گرفت. اما آنچه اصلاحطلبان از آن غافل شدند مطالبات انباشته و متراکم جامعه از گفتمان اصلاحات و حاملان آن یعنی اصلاحطلبان بود. واقعیت این است که پروژه نرمالیزاسیون برای بخش عمدهای از اصلاحطلبان تبدیل به سقف خواستهها و تنها پروژه سیاسی روی میز اصلاحطلبی شد و مطالبات اصلاحطلبان تقلیل پیدا کرد بهجا انداختن دوباره بروکراتهای رانده شده از دولت و تزریق تعداد معدودی نیروی جدید به بخشهایی از مدیریت اجرایی کشور غافل از اینکه در نبود پروژه و گفتمان سیاسی و اقتصادی روشن نمیتوان افکار عمومی را تا ابد قانع کرد که دیگران در مدیریت کشور بد بودند و ما تنها نیروی کارساز اجرایی کشوریم. بیتوجهی مفرط به مطالبات اصلاحطلبانه مردم و شعارزدگی آفت بزرگی است که دامنگیر اصلاحات شده و بزرگان اصلاحات چنانچه خود را در معرض نقد منصفانه نگذارند نه تنها دستاوردهای حداقلی خود را نیز نخواهند توانست حفظ کنند بلکه ضربه جبرانناپذیری بر امید و سرمایه اجتماعی مردم وارد خواهند کرد. اصلاحات در دو حوزه «گفتمانی و محتوایی» و «ساختاری و تشکیلاتی» دچار نقصان و مشکلات قابل توجهی است که بیارتباط به هم نیستند. شاید به دلیل حاکم شدن ساختار غیرانتخاباتی و غیردموکراتیک، در سایه مناسبات حاکم بر شورای سیاستگذاری، بر جریان اصلاحات امکان هرگونه نوآوری، تحرک، پویایی، جسارت و خلق اندیشههای جدید در جریان اصلاحات از آن گرفته شده است. به نظر میرسد ساختار فعلی باید دچار دگردیسی گفتمانی و ساختاری شود و با دربرگرفتن طیفهای متنوعی از نیروهای حاضر در جامعه امکان نمایندگی آنان را نیز فراهم آورد.
فارغ از اینکه انگیزه نگارندگان نامه چه بوده است و فارغ از غنا و محتوای نامه و حتی فارغ از اینکه مطالبات مطرح شده در نامه امکان تحقق داشته باشد، نوشتن و انتشار چنین نامهای در فضای سیاسی فعلی کشور غنیمت بوده و میتواند محملی برای گفتوگو، نقد و به چالش کشیدن شیوههای سیاستورزی در کشور باشد که امید است بتواند مقدمات گشایش در فضای سیاسی کشور را فراهم آورد. بدیهی است این نامه و انتشار آن را باید صرفا آغازی برای گفتوگوهای بیشتر و پویایی هر چه بیشتر فضای سیاسی و البته تلنگری بر شیوه منفعلانه اصلاحطلبان کنونی دانست. اکتفا نکردن به این نامه و ورود گروهها و گرایشهای مختلف سیاسی به این موضوع و به نقد کشیدن و به چالش کشیدن آن میتواند بستری برای گفتوگو و اقدامات بیشتر را فراهم آورد.
منبع: روزنامه سازندگی