علی هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
دیدار پوتین و ترامپ در هلسینکی بهعنوان ملاقات رسمی بین رؤسای جمهور روسیه و آمریکا پس از 9 سال صورت گرفت. بعد از دیدار رسمی دیمیتری مدودوف و باراک اوباما در سال 2009 میلادی رؤسای جمهور این دوکشور دیدار رسمی دیگری با هم نداشتهاند. این دیدار از تغییرات در توازن قوا و نظم نوین جهانی حکایت دارد. لذا آمریکا در شرایط کنونی سعی میکند متحدانی جدید در مناسبات بینالمللی برگزیند. اکنون فضای نزدیک به جنگ سرد حاکم شده است و رقابتهای دو قدرت بزرگ جهانی روز به روز بیشتر میشود. اگر به تعداد وتوهای روسیه و چین نگاه کنیم درمییابیم که این شکاف بهویژه پس از الحاق کریمه به خاک روسیه و مسئله اوکراین، سوریه و یمن بیشتر شده است. دور شدن سوریه و آمریکا از یکدیگر و خطر به وجود آمدن یک جنگ سرد جدید اهمیت این ملاقات را افزایش داده است. ملاقات ترامپ و پوتین پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام کارکرد داخلی و جهانی دارد. کارکرد داخلی برای ترامپ به موضوع دخالت نرمافزاری سوریه در انتخابات آمریکا و کنار زدن هیلاری کلینتون رقیب ترامپ برمیگردد. پس از انتخابات آمریکا بحث دخالت روسیه در انتخابات مطرح شد و پوتین را بهعنوان شخصی که در این کار موثر بوده میدیدند. در این جهت آمریکا برای 9 نفر از افسران اطلاعاتی روسیه حکم صادر کرد. با وجود این، ترامپ اعلام کرد نظر پوتین بر نظر سازمانهای اطلاعاتی ما ارجح است و این نکتهای بود که در آمریکا نسبت به آن واکنش نشان دادند و مککین درباره این اظهارنظر از لفظ خیانت استفاده کرد و دلیلش این بود چگونه ترامپ حرف کسی را که افسر «کا.گ.ب» و در جنگ سرد دشمن ما بوده، به حرف سازمانهای اطلاعاتی خود ترجیح میدهد. البته پس از این هجومهای داخلی ترامپ عقبنشینی کرده و گفته منظور من این نبوده است. با توجه به جمیع مسائلی که وجود دارد، در این ملاقات دو مسئله برجام و سوریه مربوط به ایران است که اهمیت ویژهای دارد. ولی از محتوای جلسات و مصاحبهها بر میآید که اختلافات روسیه و آمریکا درمواردی پا برجا است، لذا هم ترامپ و هم پوتین به برجام اشاره و نظراتشان را بیان کردند و روسیه به موافقت به ادامه کار برجام تاکید داشته است. این نشان میدهد که آنها در یک جلسه به تفاهم نرسیدهاند و روسیه نظر اروپا را مبنی بر اینکه برجام در یک چارچوب باقی بماند قبول دارد و میخواهد این مسیر را با اروپا و چین ادامه دهد. گمانهزنیهایی برای به توافق رسیدن روسیه و آمریکا برای خروج ایران از سوریه در این دیدار مطرح میشود. این در حالی است که دوری نیروهای خارجی از 80 کیلومتری مرز اسراییل مورد توافق همه قرار دارد. اما اینکه ایران از خاک سوریه بیرون برود بستگی به خود ایران دارد، چون ایران خیلی روشن و صریح اعلام کرده است اگر دولت سوریه از ما بخواهد نیروهای مستشاری خود را خارج خواهیم کرد در غیر این صورت میمانیم؛ و ما به دعوت روسیه و سازمان ملل در سوریه حضور نداریم که با تصمیمگیری آنها خارج شویم. هنوز جنگ در سوریه تمام نشده و چند استان از استانهای قدیمی این کشور درگیر این موضوع است و به نظر نمیآید که اکنون حداقل کمک مستشاری ایران پایان یافته باشد. موضع روسیه هم تا کنون این بوده که حضور نیروهای ایران به نظر دولت سوریه بستگی دارد. روزنامه گاردین در تحلیلی اشاره کرده است، در صورت توافق روسیه و آمریکا احتمال جنگ بین ایران و آمریکا بالا میرود و دلیل آن را امکان توافق آمریکا با الحاق کریمه به روسیه میداند. در اینجا باید این نکته را در نظر گرفت که جمهوری خواهان نظری که از گذشته نسبت به کریمه داشتند به رسمیت شناختن الحاق کریمه بود و اولین بار کسینجر این موضوع را اعلام کرد؛ چرا که کریمه در گذشته جزو خاک روسیه محسوب میشده است. در دوران انتخابات هم ترامپ بیشتر بر این موضوع تاکید داشت. آمریکا اکنون با وجود مدیریت ترامپ دشمنیهایش به دو دسته سیاسی و اقتصادی مجزا میشود.در نظم جدید جهانی اروپا و کانادا و مکزیک هم دشمن آمریکا هستند. پس قاعدتا ترامپ سعی دارد در ترکیب آینده آمریکا تا زمانی که رئیسجمهور است در درجه اول جنگ اقتصادی راه بیندازد که در این جنگ با چین بهعنوان رقیب اصلی و اتحادیه اروپا سر ستیز دارد و در مقابل از لحاظ اقتصادی با روسیه اتحاد بیشتری برقرار خواهد کرد. هر دو طرف (روسیه و آمریکا) میخواهند انرژی و گاز و نفت صادر کنند و قیمت نفت را در حدی نگه دارند که پروژه نفت خام شل در آمریکا طبیعی باشد. اتفاقا روسیه هم به دلیل دوری و هم مراوداتی که با آمریکا دارد در موضوع تولید نفت که قیمت را ثابت نگه دارند با آمریکا به توافق رسیده و روسیه یکی از کشورهایی است که میخواهد با عربستان میزان نفت خامی را که از کاهش صادرات نفت ایران به دست میآید جبران کند. این شرایط بیانگر این است که در جهان همه دشمن هم نیستند بلکه ممکن است در یک موضوعی با هم دوست شوند. در برجام هم مواضع اروپا به روسیه نزدیکتر است و تلاش دارند که با روسیه و چین کار را ادامه دهند. اینکه احتمال میدهند ایران و آمریکا با یکدیگر وارد جنگ نظامی شوند چندان قابل استناد نیست؛ چرا که اکنون جنگ آخرین و سختترین و کمنتیجهترین روش است. آمریکا تجربه جنگ در عراق و سوریه و افغانستان را دارد و 700 تریلیون برای آنها هزینه دادهاند، اما نتیجه آن تنها 4 هزار کشته، ویرانی و حس تنفر ملتها نسبت به آمریکا بود. اما آمریکا در نبرد اقتصادی که با ایران شروع کرده است به دنبال متحد میگردد و اولین متحدی که یافته روسیه است. این در حالی است که برخی روی روسیه در برجام حساب میکنند. روسیه ممکن است که از برجام خارج نشود، اما در بخش تولید نفت با عربستان همکاری خواهد داشت. این دوستی و دشمنیها ممکن است برقرار باشد اما تا مادامی که اروپا تضمین کند نفت ایران را میخرد و روابط بانکی محفوظ است، هیچ دلیلی ندارد که ما از اروپا جدا شویم. شاید برخی جنگ اقتصادی را ساده تلقی کنند اما اگر بخواهیم دریافت درستی از اوضاع جهان داشته باشیم در مییابیم که برای دومین بار جنگ جهانی دوم در حال وقوع است. رفتاری که به صورت نمادین ترامپ با نشستن روی صندلی چرچیل انجام داد کاملا تبلیغاتی بود. لذا چرچیل در جنگ جهانی دوم با وارد کردن دشمنترین دشمن یعنی استالین به جنگ آلمان را با شکست مواجه کرد. به نظر میآید ترامپ هم با همان ژست میخواهد ظاهر شود.
ترامپ سعی دارد تا انگلیس را از اروپا جدا کند و برگزیت اجرا و جنگ اقتصادی موفق شود. همچنین سعی میکند در مسئله برجام و سوریه نظراتی را که دارد در مقابله با چپها در دنیا اعمال کند.
منبع: روزنامه سازندگی