فائزه هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
آقای علمالهدی امام جمعه مشهد گفته است که «مردم به خیابانها بیایند». این سخن در شرایطی میتواند صحیح باشد که همهی مسئولان روشهای درست و سیاستهای مناسب که درجهت منافع مردم و منافع ملی باشد در پیش بگیرند اما آیا چنین است؟ و آیا کشور در این راستا اداره میشود؟
آنچه این روزها میبینیم اعتراض بخشهایی از مردم است. ریشه این اعتراضات ناکارآمدی و فسادی است که میبینند. بسیاری از مردم در تنگناهای زیاد اقتصادی و اجتماعی گرفتارآمدهاند. برخی نیز در محدودیتهای سیاسی قرار گرفتهاند. پس میبینید که باید توجهات معطوف به حقوق و آزادیهای مردم باشد. اما آیا چنین است؟ مردم چنین حسی ندارند. آنها میبینند هر روز عدهای پروارتر میشوند و خودشان ضعیف و ضعیفتر. وقتی مدیرانی از این جناح و آن جناح، شهره به ناکارآمدی و فساد هستند، و از دیگر سو دغدغهای هم برای مبارزه با آن ندارند، چه انتظاری از جامعه دارید؟ طبیعتا مردمی که شاهد فسادها هستند و با تمام وجودشان این حس را درک میکنند که قرار بر تغییر و مبارزه با فساد نیست، به این نتیجه میرسند که باید اعتراضات خود را به روش دیگری که این روزها میبینیم نشان دهند.
مردم کشور زمانی میتوانند حامی واقعی سیاستها باشند که ببینند منافع آنها هم در سیاستها دیده میشود، اما در کمال تاسف، من چنین حسی را در جامعه نمیبینم. بنابراین در درجه اول مدیران باید سیاستهایشان را عوض کنند و مسئولان به ویژه مدیران اصولگرا و تندرو هم هدفشان حفظ منافع ملی باشد تا چنین اتفاقات و بحرانهایی را شاهد نباشیم. زیرا بخش مهمی از این ناکارآمدیها به سیاستهای کلانی برمیگردد که تعدادی از افرادی که به منافع ملی توجه ندارند در پیش گرفتهاند. بدیهی است که شخص آقای روحانی و دولت او تاثیر چندانی بر تغییر سیاستها ندارند و برای حصول نتیجه به عزمی جدی میان تمام جناحهای کشور نیاز داریم. هرچند بخش کوچکی از بیسیاستیها هم به مدیران رئیسجمهور برمیگردد که به نظر میآید آن مدیریت لازم را برای اداره کشور و وظیفهای که بر دوششان سنگینی میکند ندارند.
درهرصورت مشکلات ریشه در یک نقطه و یکجا ندارد. مجموعهای از وقایع و مدیریتها باعث این وضعیت شده است. آقای روحانی نیز نقش پررنگی در این ناکارآمدیها ندارد اگرچه در بسیاری موارد هم مخالفت خاصی با آن نشان نمیدهد. در چنین وضعیتی نیز طرح سوال از رئیسجمهور اعلام وصول شده است که به نظرم بهترین فرصت برای روحانی است که از تریبون قوه مقننه سخنی متفاوت با مردم بگوید. رئیسجمهور باید توضیحات واقعی بدهد و با روشنگری، جریاناتی را که در پشت پرده چنین شرایطی را رقم زدهاند، معلوم کند. بر کسی پوشیده نیست که این روزها بسیاری از جریانهای تندرو از نارضایتی و اعتراضات مردم بهرهبرداری میکنند تا تمام تخممرغها را در سبد دولت قرار دهند، در صورتی که اینطور نیست. دولت در مشکلات جامعه نقش بسیار کمرنگی ایفا میکند، بنابراین بهترین حالت، استفاده روحانی از فرصتی است که برایش در نظر گرفته شده است. البته به یک نکته نیز اشاره کنم که رئیسجمهور باید کمی توجه کند تصمیمات و سخنانی که میگوید چقدر در جهت منافع ملی و کمرنگ کردن سیاستهای غلط در شرایط کنونی است. شاید زمانی این قبیل سیاستها جواب میداد ولی دیگر نتیجه ندارد. کشور در شرایط مناسبی قرار ندارد. اگر در دوران جنگ تحمیلی و بسیاری از زمانهای دیگر برای عبور از بحرانها موفق بودیم به این دلیل است که مردم در کنار مقامات و مسئولان بودند ولی اکنون چنین موضعی نمایان نیست. اعتراضات، اعتصابها و ناامیدی مردم نشان از آن دارد که اکثریت زیادی در جامعه از سیاستهای پیشین آسیب دیدهاند و در مقابل این سیاستها قرار گرفتهاند. لذا دولت هم نباید دست نگه دارد و اگر شعارهایش واقعی است باید خود را از چنین سیاستهای غلطی جدا کند. در غیر این صورت مردم گمان میکنند که دولت هم با یکسری سیاستهای شکست خورده مشکلی ندارد و حتی همراهی هم میکند.
متاسفانه در چندموردی که وزرای روحانی صحبت کردند نهتنها مشکلی حل نشد بلکه باعث گران شدن ارز و اقلام دیگر هم شد. رئیسجمهوری در سخنان و پیامهایشان از بحران اقتصادیای حرف میزنند که درواقع سیاسی است. این، سخن درستی است، هرچند تیم اقتصادی دولت نیز نتوانستند برنامههای زنجیروار و منسجمی را ارائه داده و انتظارات را برآورده کنند. اقتصاد کشور درحال حاضر با تصمیمات انفرادی و بدون در نظر گرفتن مجموعه عوامل متعدد حرکت میکند. از مجموعه عواملی که باید پیوسته در کنار یکدیگر برنامهریزی شوند تا نتیجه بدهد، میتوان به جمع شدن نقدینگی، بدون پشتوانه بالا بردن قیمت دلار و ایجاد بازار ثانویهای که هیچ سرمایهگذاری ندارد، اشاره کرد.
امیدواریم سوالی که از رئیسجمهور میشود، زمینهای باشد برای آگاه کردن مردم در خصوص این سوال که مسئولان در بهم ریختن شرایط اقتصادی و به خصوص غیراقتصادی چه نقشی دارند.
در نتیجه باید تاکید کرد که ممکن است توضیحات و سخنان روحانی امید مردم را افزایش ندهد ولی میتواند جامعه را از یکسری مسائل و مقصران اصلی برای بحران پیش آمده آگاه کند. امیدی که از دست رفت را نمیتوان با شعار یا حتی سخن حق ترمیم کرد، بلکه تنها عمل و تغییر یکسری سیاستهاست که رفتهرفته ممکن است اعتماد و امید عمومی را بازگرداند.
منبع: روزنامه سازندگی