سیدمحمود علیزاده طباطبایی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در دنیای امروز انسانها آموختهاند در مقابله و رویارویی با یکدیگر از توانایی اصلی خود یعنی تفکر و اندیشه برای حل معضل استفاده کنند به این معنی که به جای جنگ و درگیری مشکلات فیمابین را با گفتوگو حلوفصل نمایند، با یکدیگر قرار بگذارند، چارچوبهایی را برای تفاهم مشخص کنند، نهادهایی را در چه در سطح ملی و چه بینالمللی برای حفظ این تفاهمها تدارک ببینند، میثاقها و پیمانهای عمومی در سطح جهان منعقد نمایند و یکدیگر را به اجرا و تعهد به اجرای آن فرا خوانند و هر حکومتی که این قرار و مدارها را نقض کرد محکوم کنند و ضمانتهای اجرایی هم برای این محکومیتها پیشبینی کردهاند.
طبیعی است گفتوگو بین دو حکومت در چارچوب نهادها و مناسبات بینالمللی به معنای حقانیت هر دو یا یکی از آنها یا قبول ادعای یکی و رد ادعای دیگری نیست. گفتوگو شیوهای است برای حل منازعه و هر قدر حکومتها در گفتوگو ضعیف باشند و در این زمینه مهارت کسب نکرده باشند بیشتر به جنگ و درگیری میاندیشند.
در گفتوگوهای دیپلماتیک مهم این است که توجه شود دو طرف باید به حالت «برد ـ برد» بیاندیشند، یعنی اجازه ندهند طرف مقابل باخت را به آنها تحمیل کند و در عین حال انتظار نداشته باشند به قیمت باخت طرف مقابل موفق به کسب پیروزی شوند. گفتوگو باید منجر به تفاهمی شود که مورد قبول طرفین قرار گیرد.
منافع ملی ایران اسلامی و همچنین امنیت ملی ما اقتضا میکند در گفتوگوهای دیپلماتیک با طرفهای خارجی بیشترین منافع را برای کشور تأمین نماییم. هنر دولت خاتمی در این بود که در طول مذاکرات هستهای توانست از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و صدور قطعنامه علیه ایران ممانعت به عمل آورد و با شناسایی منافع مشترک جلوی تقابل را بگیرد. طبیعی است همه کشورهای جهان برای افزایش منافع خود تلاش میکنند و نباید انتظار داشته باشیم که کشورهای دیگر رفتارشان را برای تأمین منافع ملی ما تنظیم کنند.
قواعد حاکم بر محیط بینالمللی و بازیهای بینالمللی و شناخت این قواعد میتواند منافع مشترک را حتی بین کشورهای متخاصم جستوجو کند. باید باور کنیم که کشورها دوست و دشمن دائمی ندارند بلکه دوست و دشمن خود را براساس منافعشان تعریف میکنند.
تحولات منطقهای و مسائل پیرامون ایران اسلامی نشان میدهد در جریان سقوط طالبان در افغانستان و سقوط صدام در عراق، ایران و آمریکا منافع مشترک داشتند و هر دو کشور به اهداف خود رسیدند و ملتهای این دو کشور نیز نجات پیدا کردند.
واضح است که تأمین منافع ملی نیازمند تدبیر و مدیریت جامعگراست تا بتوان از تمام فرصتها و شرایط به نحو مطلوب استفاده کرد و هنر دیپلماسی باید این باشد که در تعامل با کشورها منافع ملی تأمین شود.
تنگنظری، عداوت و کوتهفکری گروهی نباید در تصمیمگیریهای ملی تأثیرگذار باشد.
جنگافزارهای نوین با نیروی عظیم تخریبگر خود، بیانگر این واقعیت هستند که مدیران و برنامهریزان کشور باید استراتژی امنیت ملی را بر مبنای قدرت ملی که فرآیند پیچیده اطلاعات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، موقعیت ژئوپلتیکی و منابع ملی است طراحی نمایند تا بتوانند تعادل منطقی بین هدفهای ملی برقرار کرده و منافع ملی را به نحو مطلوب برای وصول به هدفهای ملی تخصیص دهند. این تصور که قدرت نظامی تنها ابزار وصول به هدفهای امنیت ملی است ناشی از عدم شناخت پیچیدگی جهان امروز است. امنیت ملی ما امروز از نظر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مانند اینها مورد تهدید قرار گرفته است، بیشک ابزار مقابله با فقر، بیماری، بیکاری و مانند اینها قدرت نظامی نیست. رژیمهایی مثل شوروی سابق از نظر قدرت نظامی هیچگونه کمبودی نداشتند ولی به لحاظ عدم شناخت کافی از مفهوم امنیت، توان مقابله با تهدیدهای غیرنظامی را نداشتند و از پا درآمدند.
نیازمندیهای کشور را نمیتوان بدون توجه به ظرفیت اقتصاد ملی تأمین کرد، در دوران دفاع مقدس شاهد بودیم که چگونه ظرفیت فیزیکی اقتصاد ملی محدودکننده نیازهای دفاعی شدند.
باید به این نکته بسیار مهم و اساسی توجه داشت که امنیت ملی اقتضای آن را دارد که منابع محدود اقتصاد ملی به گونه سنجیده و خردمندانهای به اموری اختصاص داده شود که امنیت کشور را در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی به طور متوازن تأمین کند.
منبع: روزنامه سازندگی