سیدافضل موسوی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
جلسه انتخاب شهردار سوم پایتخت، امروز در شورای شهر تهران تشکیل میشود. تمام تلاشها بر این است که رایگیریهای نهایی انجام شود زیرا در فرصت اندکی که در اختیار شوراست، هرلحظه بدون شهردار بودن تهران، آسیبهای فراوانی را با خود به همراه خواهد داشت.
حدود 2 سال به اتمام شورای شهر پنجم باقی مانده است. اگر این شورا قصد دارد که سرافرازانه به کار خود پایان دهد، باید فکری اساسی برای مدیریت شهری تهران کند. زیرا اگر کار با همین منوال پیش برود سرمایه سیاسی و اجتماعی اصلاحطلبان از دست خواهد رفت و در انتخابات بعدی یک نفر هم به اعضای فعلی یا در مجموع لیست انتخاباتی اصلاحطلبان رای نخواهد داد. شورای شهر پنجم تقریبا هیچ کار اساسیای برای تهران انجام نداده است و چه بسا که از فعالیتهای روزمرهشان هم عقب هستند. از آنجایی که با توجه به شرایط فعلی در شهرداری تهران کار خاصی نمیتوان انجام داد و شورای شهر به اندازه کافی زمان را از دست داده است، بنابراین در مدت اندک باقیمانده دیگر فرصتی برای آزمون و خطا باقی نمیماند. لذا اعضای شورای شهر پنجم یکبار برای همیشه باید شهرداری را انتخاب کنند که بتواند اولویتهای اولیه پایتخت را مدیریت کند.
متاسفانه شاخصی برای انتخاب شهردار آینده در شورای شهر مشخص نشده است. شورایی موفق است که شهردار آن موفق باشد زیرا شورا کار اجرایی نمیکند و در واقع یک نهاد تصمیمگیرنده و سیاستگذار است. در نتیجه اگر شهردار مدیریت درستی نداشته باشد حاصل عملکرد و انتخاب اعضای شورای شهر است. یکی از دلایل عدم انتخاب درست شهردار تهران، نبود انسجامی کافی بین احزاب مختلف اصلاحطلب است. نباید فراموش کنیم که همه اصلاحطلبان در یک جبهه هستند و بنابراین باید جبههای هم عمل کنند. نباید هر فردی در شورای شهر و شهرداری ساز خودش را بزند زیرا چنین رویهای نهتنها باعث شکست خود اعضا شده، بلکه نتیجه این ناکامی به پای تمام اصلاحطلبان نوشته میشود. اعضا باید عملکردشان را اثبات کنند. اثباتی که ظهور و بروز آن در بیرون از شوراست و نه در جلسات و اتاق شورای شهر.
واقعیت این است که شهرداری تهران با مشکلات عدیدهای مواجه است و حتی نمیتواند یک بزرگراه احداث کند. چرا که پول و امکاناتش را ندارد. شهرداری حتی حقوق کارمندانش را هم به سختی پرداخت میکند. بنابراین در چنین شرایطی مدیریت شهری باید حسابشده و مبتنی بر اولویتبندیهای کارشناسیشده چه در تصمیمگیریها و چه در اجرای پروژههای شهری باشد. من معتقدم در این شرایط اولویتها باید به سمت انجام پروژههایی برود که اثرگذاری آنها در زندگی روزمره شهروندان تهرانی سریعتر رخ مینماید. به علاوه شهردار باید شهرداری را کوچک کند و این کوچکسازی بهتر است از دایره مدیریت خود شهردار شروع شود. شهرداری تهران با تعداد بسیار کمتری از پرسنل فعلی هم مدیریت میشود. به علاوه به اعتقاد من گسترش مترو باید اولین اولویت شهردار آینده باشد. اگر بتوان واگنهای مترو را گسترش داد، بسیاری از مردم دیگر نیازی به استفاده از خودروی شخصی ندارند. اگر تا این حد شاهد تردد اتومبیلهای تکسرنشین هستیم به دلیل بیتوجهی شهرداران سابق به بحث حمل و نقل عمومی است. دولت 2 میلیارد دلار اعتبار برای واگنهای بیشتر اختصاص داده است. لذا فردی باید در مسند شهرداری باشد که بتواند ساخت این واگنها را سفارش دهد و بر ریلهایی که درحالحاضر آماده است سوار کند. همچنین تجهیزات کنترلی نیز باید در نظر گرفته شود تا شاهد اتفاقاتی مانند حادثه قطار نیشابور نباشیم. این امکانات از خارج از کشور سفارش داده میشود که با آن میتوان زمان توقف در ایستگاههای مترو را کاهش داد.
البته همه این موارد صرفا پیشنهاداتی است که از بیرون از دایره تصمیمگیران شهری بیان میشود. باید ببینیم اعضای شورای شهر تهران در نهایت بر چه مبنایی و به چه گزینههایی برای شهرداری خواهند رسید. فعلا آنطور که اعلام شده، بالاترین رأی در میان گزینههای شهرداری را آقای آخوندی وزیر سابق راه و شهرسازی کسب کرده است. ایشان پس از نامه استعفایش و بیرون آمدن از دولت، به دلیل عدم هماهنگیای که با قوه مجریه دارد در شهرداری هم نمیتواند کاری از پیش ببرد. شهردار باید با دولت هماهنگ باشد. شهرداری مدیری میخواهد که به عنوان مثال برای گسترش ناوگان حملونقل عمومی در هماهنگی با دولت قادر به جذب بودجه و پیشبرد برنامه باشد. چنین موردی نیازمند روابط خوب با دولت و توانایی فردی است. زیرا در صورت گسترش مترو میتوان 2.5 میلیون نفر مسافری را که اکنون از مترو استفاده میکنند، به 7 میلیون نفر افزایش داد و از این رهگذر هم معضل آلودگی هوای تهران را کاهش داد و هم به کاهش ترافیک در تهران کمک کرد. حل این معضلات رضایتمندی شهروندان و در نتیجه افزایش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان را به دنبال خواهد داشت.
منبع: روزنامه سازندگی