یادداشت

نطق پایانی دبیرکل در سومین کنگره حزب کارگزاران سازندگی ایران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

آنچه در پایان وقت نشد بگویم

غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران 1- خواستم از همه دوستانی که زحمت کشیدند و شرکت کردند و آنهایی که نتوانستند شرکت کنند تشکر کنم؛ تشکر از جمعی که به نمایندگی از چند هزار عضو فعال حزب که در این شرایط با علاقه و اشتیاق کار حزب را دنبال می‌کنند. شرایطی که در داخل، افراد بسیاری همه نارسایی‌های موجود را در دولتی که نقش چندانی در تصمیمات آن نداریم به کارگزاران نسبت می‌دهند و در درون سیستم دولت و حکومت هم گویا جرم شناخته می‌شود که کسی عضو این تشکیلات باشد و حتی وزیر محترم سیاست داخلی، اعضای باسابقه و قدیمی حزب را از حضور در جلسات حزبی باز می‌دارد و از عوارض حزبی بودن کافی است که در هر گزینشی روی نام‌ها خط قرمز بکشند و از بیرون هم مخالفان نظام به جرم تلاش برای حفظ استقلال و امنیت و آرامش کشور برای‌مان چنگ و دندان تیز می‌کنند و «استمرارطلب»مان می‌نامند.
بله در چنین وضعیتی دیدن شما عزیزان امیدبخش است. با این همه قابلیت و توانایی‌های فردی و جمعی با این همه تحصیلات و طی مدارج علمی و این همه نیروی جوانی و شور و اشتیاق برای فعالیت حزبی و سیاسی و تعلق‌خاطر به سازندگی و توسعه ایران و درخشندگی آینده این سرزمین. افتخار می‌کنم که با شما عزیزان از سرتاسر ایران از سیستان‌وبلوچستان محروم تا آذربایجان غربی و شرقی و تا شرق و غرب و شمال و جنوب همراه و هم‌صحبت می‌شوم.
2- دوستان عزیز! راه اصلاحات و مسیر توسعه و سازندگی کشور هموار نیست، جاده عریض و آرامی برای حرکت نمی‌بینم، راه سنگلاخ و صعب‌العبور است، ولی مگر رهبر اعتقادی و تاریخی اصلاحات در اوج مشکلات و تهاجم و تنهایی نبود که گفت: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی (من تنها برای اصلاح‌طلبی در جامعه اسلامی بپا خاسته‌ام).») (از کلمات سرور آزادگان حسین‌بن علی(ع))
در هیچ شرایطی نباید امید را از دست بدهیم و از روح الهی دمیده در انسان که جست‌وجوگر راه‌های تازه و چاره‌های جدید است ناامید شویم: «ولا تیأسوا من روح‌الله» گفته‌ی یعقوب به فرزندان است که یوسف‌اش را در چاه انداخته بودند و فرزندی را در زندان داشت و چشمانی نابینا از بس اشک ریخته بود. (خیلی از مفسرین‌ «روح» را با «رُ» مضموم خوانده‌اند نه مفتوح). به فرزندان گفت بروید و تلاش کنید و از «روح‌ الهی» ناامید نشوید، روح خدا در انسان روح جست‌وجوگر و تلاش دائمی و امیدوار است.
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان، غم مخور
باید برای شرایط مختلف کشور در درون جمع‌ها و محافل حزبی فکر کنیم، در هر گشایش و بن‌بستی تصمیم جدید بگیریم، کار حزب جمع شدن اطلاعات و اندیشه‌ها و اتخاذ این تصمیم‌ها در کار جمعی است.
در مسائل استانی و ملی در جمع‌های کوچک و بزرگ به فکر اصلاح و بهبود وضعیت بها دهیم، در هر شرایطی جلوگیری از بدتر شدن اوضاع سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی خود یک هدف است. در هر پست و سمتی که باشیم یا نه، تلاش برای حل مسائل مردم و کشور و جلوگیری از فروپاشی و به‌هم‌ریختن، خود بزرگ‌ترین هدف است.
3-دوستان! وقتی عملکرد افراد را در این دولت یا هر کجای نظام می‌بینید از همان عملکرد و تنها با قصد اصلاح باید انتقاد کرد، تذکر داد، شاید خود را اصلاح کنند و کارآیی را بالا ببرند. کارهای عظیم همیشه از حرکت‌های سراسری شروع نمی‌شود بسیاری از اصلاحات جزئی بهبود کلانی را به دنبال دارد:
«فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره» آثار کوچکترین کار درست هم دیدنی است. در سطح کشور، در سراسر استان‌ها و فرمانداری‌ها و این همه مدیریت‌های محلی و امکانات فراوان، نیروهای سیاسی و لشکر عظیم بهبودخواهان باید فعال در صحنه باشند، یقه شهردار و فرماندار و بخشدار و استاندار و مدیران محلی را رها نکنید. نه برای مسائل شخصی و عزل و نصب‌های منفعت‌طلبانه، برای کار، برای تلاش، برای رسیدگی به مسائل مردم و برای توسعه و سازندگی، هر چندمختصر و شرایطی بهتر از دیروز، اخیرا به یکی از مدیران جوان شهرداری گفتم در همان‌جا که هستی جلوی فساد و سستی و کم‌کاری را بگیر، باز هم این جوان‌ها دلشان صاف‌تر است، شفاف‌ترند و دلسوزترند، قلب‌ها هنوز سخت و سنگین و سیاه نشده است.
اصلاح یعنی همین‌ها، خارج از حرف زدن و بحث‌های انتزاعی، در هرجا که مدیران فعال و کارآمد بوده‌اند، اتفاقی افتاده است و بهبودی حاصل شده است. ما در استان‌ها و شهرستان‌ها باید مدیران را وادار به کار کنیم؛ با هر زبان ممکن، نظام و دولت را رها نکنید، زندگی‌مان را تباه نکنیم، با نصیحت و صحبت نشد، با اعتراض و فریاد وادار به حرکت کنیم، اصل امر به معروف همین است. «ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر.»

4-از نظر من یکی از قابل نقدترین دستگاه‌های دولتی وزارت کشور است. وزیر کشور، رئیس دولت‌های محلی است؛ استانداران همه روسای دولت‌های استانی هستند، آدم‌های توانمند و باجربزه و مدیر باید کشور را با استفاده از توان ملی و امکانات محلی اداره کنند؛ نوآوری و استعداد و کارآمدی از خود نشان دهند و این باید ملاک ارزیابی و گزینش باشد. وقتی آدم‌های حرف‌شنو و ضعیف و بله‌قربان‌گو انتخاب می‌شوند، آدم‌های ناتوان روی کار می‌آیند. وقتی نمی‌توانند اداره کنند و مسئله «حل» کنند، متوسل به نیروی امنیتی و نظامی و انتظامی می‌شوند که به قول خودشان مسئله را «جمع» کنند و حکومت و دولت مرکزی را در مخمصه بیندازند و «مسئول» می‌کنند... من دشمنی و مخالفت با کسی ندارم ولی نصیحت مدیران است که وزرا و رئیس‌جمهور اگر نجنبند و حرکت نکنند و از انتقادها آشفته شوند، دیگر کسی انتقاد نمی‌کند، ولی بعدا با بغض فروخفته‌ای روبه‌رو می‌شوند که دیگر «جمع» نمی‌شود.
وقتی بیش از هر چیز در گزینش افراد به حرف‌های انتزاعی و ذهنی متوسل می‌شوید در یکی فلان سابقه سیاسی را علم می‌کنید و در یکی اصطلاح جدید به کار می‌برید: «دوز اصلاح‌طلبی‌اش بالاست»، آن وقت آدم‌های ضعیف مسلط می‌شوند، هیچ مدیر توانمندی تربیت نمی‌شود چرا الان یک نفر وزیر، یک نفر استاندار، یک مدیر توانمند پیدا نمی‌کنید؟ در هشتاد میلیون جمعیت و یا چندین میلیون نیروی جوان تحصیلکرده، مرد و زن بعد از انقلاب، کسی پیدا نمی‌شود؟ تا تفویض اختیار و نگاه فدرالی و استفاده از نیروهای محلی و امکانات مردم نباشد، نیروی مدیریتی پرورده نمی‌شود و این استعدادها بارور نمی‌شود، انتقادی را از همین دیروز یادآوری کنم: وزیر کشور که از چند روز قبل از نهایی شدن انتخاب آقای حناچی از طریق نامه رئیس شورای شهر در جریان اسامی کاندیداهای نهایی و احتمالی شهرداری بود و در واقع رئیس شورا از ایشان استعلام کرده بود که اگر نظری هست در جریان باشند، پنج روز پس از مهلت قانونی حکم شهردار را امضا می‌کنند و در این فاصله چقدر شایعه درست می‌شود و بحث‌های حاشیه‌ای و لوث کردن مدیریت کسی که در حد عضو هیئت دولت و اداره شهری 12-10میلیونی با این همه مشکلات و مدیریت بر حداقل 150هزار نفر... از همه اینها جالب‌تر اینکه در اولین توصیه وزیر در حکم شهردار آمده است که: «...انتظار می‌رود با تسریع در تصمیم‌گیری‌های به‌موقع و کارشناسی‌شده... نهایت اهتمام لازم را به عمل آورید»!
واقعا امکان نداشت در این دولت و بین این آقایان وزرا هماهنگی و تصمیم‌گیری به‌موقعی اتفاق می‌افتاد که این همه حاشیه ساخته نشود؟ و مدیریتی در این سطح دست‌مالی نشود؟ و دغدغه مردم و سوژه برای رسانه‌های شمشیر از رو بسته بیگانه اضافه نشود؟ جز سستی در اداره کشور و محول کردن همه امور به بوروکراسی افسرده و مسئولیت‌ناپذیری در هر امری می‌توان اسمی برای این روال گذاشت؟
5-و نهایتا اینکه دوستان عزیز! کارگزاری و اصلاح‌طلبی و تحول‌خواهی هدف و برنامه و آرمان می‌خواهد نه صرفا دست و پا زدن برای پست گرفتن و شغل به دست آوردن و نماینده و وزیر و مدیر و استاندار شدن. هر چه برای دیگران عیب می‌گرفتیم برای خود نیز عیب بدانیم. با رانت حزب‌ و اسم اصلاح‌طلبی و بدون شایستگی مدیر شدن برای همه اسیر حلقه خاصی شدن که بدون شایستگی توقع تایید داشته باشیم برای همه ناپسند است. باید از خودمان و دوستانمان عبور کنیم، این همه جوانان که ارزشمندترین سرمایه کشور هستند را باور کنیم، به نسل‌مان و جوانان‌مان فکر کنیم، از نقد و انتقاد از خودمان برنیاشوبیم و با استبداد و خودخواهی به منتقدان نگاه نکنیم، در اصلاحات اگر خود را اصلاح نکنیم و دعوا سر حضور در یک جمع بی‌خاصیت و در معرض دید مردم به جنگ سلم و تور تبدیل کردن باشیم که اگر در عمل این دولت و این شوراهای شهری و مدیریت‌های مختلف امید و اعتمادی را در مردم ایجاد نکند، صداهای جدیدی بلند خواهد شد و اگر اعتماد مردم از دست رفته باشد، مردم صدای ما را نخواهند شنید. با تبلیغات وسیع بیگانه از بیرون و تخریب رقبا در داخل، اعتماد مردم به همه آن دلسوزی‌ها و هزینه‌دادن‌ها و زجرکشیدن‌ها پیش و پس از انقلاب به اصلاح‌طلبان و توسعه‌گرایان رنگ باخته است. با این عملکردها توشه‌ای برنخواهیم گرفت، راهی جز اعتماد به نسل جدید دانش‌آموخته و دلسوز و صادق نداریم. به آنها میدان بدهیم که خودشان حرکت کنند و از ابزارهای روزآمد استفاده کنند، شاید بتوان بدون خشونت، بدون دخالت بیگانه و بدون هرج و مرج و فروپاشی از تنگناها عبور کنیم.

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی