سام سکوتی بداغ، عضو شورای حزب کارگزاران سازندگی ایران استان گیلان
دکتر حسن روحانی در فرازهایی از سخنان جلسه معارفه خود اذعان داشتند كه انتخابات در میان تردید و سوء ظن بخشی از جامعه کلید خورد اما مردم بار دیگر اعتماد کردند و به برنامه هایی رای دادند که نام ها(در ایران امروز هنوز تکرار می کنم وزنی بیش از احزاب دارد) و احزاب اصلاح طلب پای آن را امضا کرده بودند و امروز تمامی آنانی که حسن روحانی را تایید، حمایت و همراهی کرده اند می باید پاسخگو باشند و مهمتر از پاسخگویی نقش تبشیر و انذاری خود را وا ننهند که دراز است ره مقصد و ما نو سفریم.
موضوع فراهم کردن بستر خدمت برای وابستگان مسئولین به تنهایی نمی توانست محل منازعه گردد اگر خیل بیکاران سر در صفحات روزنامه ها برای پیدا کردن شغل کم آب و نانی که هیچ تناسبی هم به میزان تحصیلات و پایگاه اجتماعی افراد ندارد، تیتر برجسته ی زندگی مردم نبود.
اما با بررسی عملکرد دولت اعتدال و در کنار هم قرار دادن کارنامه امروز دولت دکتر حسن روحانی با سخنان روز تنفیذ، انحراف از بودجه بندی سخنان ریاست محترم جمهور نافرم توی ذوق می زند؛اگر چه وابستگان و آشنایان دولت همچنان حاضر نیستند بگویند دوغ ما ترش بود!
شگفتی مورد نظر نامزد آن روزها و رییس دولت امروز توسط مردم رقم خورد اما آیا انتظارات به حق مردم در حوزه ي سیاسی که رفع برخی محدودیت ها بود، در حوزه ي فرهنگی که توقیف و سانسور های غیر متعارف بود و در حوزه ي اقتصادی که کوچک تر شدن مجمع های ایرانی بود(در ایران قدیم بر سر مجمع هایی خوراک تناول می شد که از بس سفره ها آب رفتند که به دوران گذشته برگشته ایم) متوقف شده است یا "صا ایران" سالهای گذشته را تداعی می کند، هر روز بدتر از دیروز شده است؟
محورهای چندگانه اقوال آقای دکتر را که در این مقاله فاکتور بگیریم یکی از قشنگ ترین فرازهای سخنرانی روز تنفیذ که با ریش حنا شده اش و موسیقی کلامش به دلیل ترکیب قشنگ ماندگاری بیشتری در اذهان فراموشکار ما پیدا کرده است همان "بگذارید شایستگان به مردم خدمت کنند" هست؛همان بخشی که بیش از هر کسی از سوی خود رییس جمهور می باید مورد توجه قرار می گرفت که اگر حاکم سیبی از باغ بکند ملازمان درخت را ریشه کن می کنند!
مخالفت مجموعه بزرگی از اقتصاددان ها با ترکیب کابینه اقتصادی دولت هرگز مورد توجه دکتر روحانی قرار نگرفت و آنچه که نباید بر سر اقتصاد می آمد،آمد و دلار تا شش برابر هم رشد داشت و امروز اگر چه دلار سیر نزولی دارد اما قیمت کالاها هرگز حاضر نیستند دلار را همراهی کنند.
آیا رییس دولت یازدهم به محوری ترین بخش سخنان خود در نصب شایستگان در دولت اهتمام داشتند یا سخنان آشنای ایشان در مورد حلقه نزدیک خودشان در مرکز تحقیقات استراتژیک را باور کنیم؟
آیا امروز در جریان آقازاده ها و شاه داماد ها در وزارت خانه ها،سازمان ها هستند و باور دارند که بخت با چه کسانی یار شده است و شایستگی ها بر اساس چه پارامتری متر می شوند که خیل عظیم جوانان بیکار را یارای برابری با ان معیار ها نیست؟
آیا برخی از مدیران شایستگان را وابستگان شنیده اند یا بی اعتمادی مردم به صندوق هایی که چنین تناقض هایی از آن تراوش میکند دیگر اهمیتی برای تصمیم سازان دولتی ندارد؟