سیدمصطفی هاشمی طبا، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
باید قبول کنیم که در شرایط کنونی کشور، دیگر اصلاحطلب یا اصولگرا معنایی ندارد زیرا تنها راهحل مشکلات، اولویتبندی آنهاست. طی سالهای گذشته به معضلات کشور تنها با دیدگاه سیاسی نگریستیم و این درحالی است که بحرانهای حجیم این روزهای ایران مربوطه به مسائل اقتصادی و اجتماعی است. اگر نگاه سیاسی را کنار بگذاریم خواهیم دید که اصولگرایان، نواصولگرایان و اصلاحطلبان همه باید با اتحاد در کنار یکدیگر مشکلات کشور را روی کاغذ بیاورند و فارغ از نگاه نه صرفا سیاسی مسائل کالبدی کشور را اصلاح کنیم. یعنی ایران را به معنای آنچه وجود دارد اعم از آب و خاک و مرزهایش اصلاح کنیم. در سیاست خارجی به حق برابر زیادهخواهی آمریکا یا برخی از توطئههای منطقهای ایستادهایم. از «مقاومت» حمایت کردیم که کار خوبی است اما کار بدی نيز انجام دادهایم. اگر ما سیاست اینچنینی در خارج از کشور داریم، باید بدانیم که آنها نیز علیه ما میایستند. ما در پی این سیاست که شاهد دشمنیها هم هستیم، متاسفانه در داخل کشور شاهد یک وادادگی اقتصادی هستیم؛ یعنی تولیدمان بر مصرف تکیه ندارد. سیاستهای کشور به گونهای بوده که فقط مصرف در کشور رشد داشته، آن هم با کمک پول نفت. چنین سیاستی باعث شده است که روحیه مردم روزبهروز مصرفیتر بشود. باید مردم را با حقیقت مواجه کنیم و حقیقت اقتصادی کشور را به آنها بگوییم. حقیقت تلخ تبعات خودش را هم دارد اما به شرطی که موضوع را سیاسی و جناحی نکنیم. اینکه در نماز جمعه درباره اصلاح معیشت مردم فریاد بزنیم درست نیست. به جز برنامهریزی مدون و تخصصی، هیچکسی نمیتواند به داد ما برسد. ما باید سرمایهگذاری کنیم و تولید ناخالص را افزایش بدهیم؛ در اين صورت بیکاری رفع میشود و مردم بهتر میتوانند زندگی کنند. هرچند که معتقدم مشکلات کشور صرفا با تغییر سیاست خارجی حل نمیشود زیرا بسیاری از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی کشور نسخهای داخلی دارد. لذا باید برای رونق تولید و ایجاد ثروت همه نیروهای انسانی فعال در کشور را بسیج کنیم تا بتوانیم هم کشور را اداره کنیم و هم صادرات داشته باشیم. عجیب است که در شرایط کنونی چندان اهمیتی به مسئله اقتصاد داده نمیشود. مثلا مجلس با سلسله استیضاحهای وزرا نهتنها وقت قوه مقننه را میگیرد بلکه در بعضی مواقع کاملا سیاسیکاری انجام میدهد. اکثر اقدامات مجلس در خصوص استیضاحها مطرح کردن خود است، در واقع مجلسیها با این اقدامات میخواهند بگویند ما به فکر مردم هستیم. اگر مجلس قصد کمک به مردم دارد باید مشکلات اقتصادی کشور و تبعات آن را برای مردم و دولت مطرح کند. مجلس وظیفه دارد مشکلات را طرح و تبعات سیاستهای غلط را اعلام کند و در مجموع فرمول سیاستهای درست اقتصادی را ارائه دهد. با استیضاح مشکلی حل نمیشود، نه تاثیر منفی دارد و نه مثبت. افرادی که استیضاح شدند چندان در اقتصاد کشور موثر نبودند و هر وزیر دیگری هم که گذاشته شود، به همین شکل عمل خواهد کرد، وزرا مجبور هستند به طور روزمره حرکت کنند؛ چراکه تکلیف اقتصاد سیاسی کشور مشخص نیست. مسئله تاسفبار دیگر در اقتصاد کشور این است که به جای اینکه سرمایهگذار خارجی جذب کنیم، به سمت دیگری رفتیم. هنوز هم برخی با جذب سرمایه مخالف هستند. ساز و کار سرمایهگذار خارجی در کشور ما طوری است که کسی وارد کشور نمیشود. بانکهای ما به جای اینکه سپردههای مردم را درحیطه سرمایهگذاری صنعتی و کشاورزی وارد کنند، خودشان سرمایهگذاری کوتاهمدت انجام میدهند. هرچند که این عقود اسلامی است که مردم را در یک معاملهای اینگونه شریک میکنند. بانکها به عنوان عامل تراکم ثروت و ایجاد امکانات تولیدی و اشتغالزا عمل نکردند. بیشتر پول را جاهایی سرمایهگذاری کردند که مصداق بازرگانی است و بازگشت پول در این حیطه خوب بود. به همین جهت سود خوبی به مردم دادند و در نهایت هم نقدینگی اینگونه افزایش یافت. در حقیقت چرخش معیوبی در کشور ایجاد شد. نتیجه این سخنان این شد که مقداری مردم متمتع شدند اما ثروت مملکت به نابودی رفت. بندهای اقتصادی قانون اساسی مانع رشد و پیشرفت کشور نیست. سخنان خوبی در آنجا قید شده است اما ما دیدگاههای دیگری داشتیم و طوری دیگر عمل کردیم. بسیاری از کارهایی که انجام شده با قانون اساسی مطابق نيست؛ در واقع ما گیر قانون اساسی نداریم بلكه روند را غلط طی کردیم. در اين ميان هدف رفاه مردم بود. در حالی که باید هدف ما ثروتمند شدن کشور باشد. اگر کشور ثروتمند نباشد، اگر تولید ناخالص ملی ما کم باشد، بهرهوری کم خواهد بود. بهرهمندی مردم تنها با افزایش تولید ناخالص افزایش خواهد داشت. اقتصاد یک علم است. بسیاری از کسانی که از بدو انقلاب تاکنون مسئولیت گرفتهاند، یک کتاب اقتصاد کلان را مطالعه نکردهاند. آنها نمیدانند اجزای اقتصاد کلان چیست. نقش دولت و مردم را در اقتصاد کلان نمیدانند. این نوع رفتار آدمها به جهل آنها بازمیگردد. البته اقتصاددانهای ما نیز، طرحی برای اینکه سیستم اقتصادی چگونه باشد، ندارند. آنها طرح ارائه نمیکنند. سکوت اقتصاددانها را حمل بر این میکنم که آنها برابر ارائه طرح اقتصادی درمانده شدهاند. شاید به این دلیل باشد که تبعات طرحهای اقتصادی سنگین است.
منبع: روزنامه سازندگی