سیدمصطفی هاشمی طبا، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
با راهاندازی کانال مالی ایران و اروپا مباحث مربوط به پالرمو و CFT به حاشیه رفت و مخالفان گشایش هر نوع راهی برای بهبود وضعیت فعلی اقتصاد کشور مسیر جدیدی برای سنگاندازی در راه دولت پیش گرفتهاند. بالاخره این سازوکار یک راهی است در مقابل تلاش آمریکا برای قطع همه مراودات مالی و اقتصادی ما با جهان و حداقل مزیتش این است که سد آمریکا را میشکند. ممکن است با بررسی دقیق و علمی ایرادات زیادی بتوان به آن وارد کرد اما نمیتوان بدون ورود به قضیه این ایرادات را دید و در مورد آنها چانهزنی کرد. بالاخره ما باید از راههای مختلف با دشمنیهای آمریکا مقابله کنیم و این سازوکار یکی از آن راهها است. ما نمیتوانیم آنگونه که بعضیها شعار میدهند کل مراوداتمان را با جهان قطع کنیم. متاسفانه این افراد تنها مخالفت میکنند و هیچ روش صحیحی را برای ادامه مسیر کشور ندارند البته این صحبتها به این دلیل است که اینها مسئولیتی ندارند و خود را در مقابل مردم پاسخگو نمیدانند اما در مقابل دولت و مجلس مسئولیت دارند و در مقابل تصمیمی که میگیرند باید به مردم پاسخگو باشند به همین دلیل نمیتوانند بر مبنای شعار تصمیم بگیرند. تفاوت نگاه مسئولین قوا با این افراد این است که اینها واقعبینانه به موضوع نگاه میکنند. در این مورد هم اگر ما بخواهیم شعار ندهیم و بر اساس واقعیات موجود تصمیم بگیریم، باید وارد موضوع شویم و با تعامل و چانهزنی ایرادات را برطرف کنیم. عدهای هم معتقدند که این تصمیم اروپا یک تصمیم سیاسی است و ما نباید به آن دل خوش باشیم. سوال من این است که آیا بهتر است اروپا از این لحاظ با آمریکا اختلاف داشته باشد و ما از آن بهره ببریم یا کلاً در همه جوانب متحد آمریکا شود و علیه ما کار کند. بنابراین اگر هم سیاسی باشد باز جای استفاده و بهرهبرداری دارد. برخی دیگر در داخل ایران معتقدند که این تصمیمات اروپا تاکتیکی است و در عمل یا حداقل در طولانیمدت به ما کمکی نخواهد کرد و ما باید تصمیم کلیتری بگیریم. از این عزیزان هم میپرسم که آن تصمیم کلی و استراتژیکی که از آن صحبت میکنند، چیست؟ این که ما بگوییم ما تصمیمات استراتژیک در مقابل غرب داریم که استراتژی نیست. اگر معتقدند که ما باید مانند کره شمالی عمل کنیم، شفاف اعلام کنند. اگر امروز ما از برجام خارج شدیم و فعالیتهای اتمی خود را به حالت گذشته برگرداندیم (که قادر به آن هستیم) ولی تحریم کامل شویم، مراودات مالی ما قطع شود و نفت را با تریلی بفروشیم و صاردات قطع شود، نامش میشود استراتژی؟ همینطور حرفهای بزرگ زدن و شعارهای بیمسئولیت دادن در مقابل زندگی و معیشت 80 میلیون جمیعت که نیاز به غذا، دارو و هزار و یک احتیاج دیگر دارند که راهحل نیست. این حرفها اگر در نهایت عملی هم باشد به نفع دلالها و کسانی است که به دنبال پولشویی و بازار سیاه هستند. در این روش سوءاستفادهها غیرقابلکنترل خواهد بود. البته با این روش پیش رفتن هم حدی دارد. اینگونه نیست که با دقتنظرهایی که در ممانعت از دور زدن تحریمها وجود دارد، ما بتوانیم مثلا روزی 2 میلیون بشکه نفت بفروشیم و پولش را به کشور برگردانیم. به هر حال این موارد تلاشهایی نیست که به نفع منافع کشور باشد و به نوعی روی شاخه نشستن و بن بریدن است.
منبع: روزنامه سازندگی