حامد منتظری، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
هر حکومتی فارغ از اینکه قدرت خود را از کجا به دست آورده است یا اینکه تصمیمگیری در آن چگونه انجام میشود یا اینکه در چه قلمرو زمانی یا مکانی تاسیس شده است و یا اینکه توزیع قدرت در آن چه سازوکاری دارد، یک هدف عمده و غایی دارد و آن اداره امور کشور یا اجتماع است، خواه این اداره به این دنیا منحصر شود یا دنیای دیگر را هم در بر بگیرد. از این منظر میتوان با نگاهی کارکردگرا حکومتی را بهتر دانست که اجتماع خود را بهتر اداره کند و مصالح همگانی را بهتر برآورده کند.
اگر ماموریت حکومتی را اداره بهتر دنیا بدانیم ملاک برتری آن به سامان شدن امور دنیا خواهد بود و اگر ماموریتش روح و روان یا دین اجتماع باشد هم با همین ملاکها میتوان توفیق حکومت را سنجید و پس از سنجش مانند هر وسیله دیگری میتوان نسبت به اصلاح، ترمیم یا تغییر آن اقدام کرد. به عبارت دیگر هر کارکردی که برای سیستم حکومت فرض کنیم کارآمدی این سیستم در انجام آن کارکرد، توجیهکننده ادامه حیات آن است و به آن سیستم مشروعیت میدهد.
با این مقدمه حکومت جمهوری اسلامی را پس از چهل سال استقرار میتوان به نقد کشید و در این نقد نه فقط بایستی شاخصهای قبل و بعد از استقرار نظام را مقایسه کرد بلکه دقیقتر آن است که مقایسه شود اگر حکومت دیگری جایگزین این حکومت بود اوضاع چه تغییراتی در پی داشت. به زبان دیگر هم باید عملکرد حکومت در ارتقای شاخصهای مادی و معنوی و هر زمینهای که ادعای آن را دارد سنجیده شود، هم مقایسه شود آیا نسبت به نسخههای بدیل پیشرفت جامعتری به دنبال داشته است یا خیر. بیشک در این مقایسهها ایجاد زمینههای پیشرفت هم وظیفه خود حکومت است، مثلا ایجاد زمینه تعامل بیشتر و بهتر با سایر ملل و کشورها جزء وظایف یک حکومت به حساب میآید یا اگر ریشه بعضی مشکلات در فرهنگ جامعه دیده شود بهبود فرهنگی هم از وظایف حکومتی خواهد بود.
اما مشکل آنجا خود را نشان میدهد که حکومت گونهای تعریف شده است که اساسا از هر نقصی مبراست و در نتیجه نقدی هم بر آن وارد نخواهد بود، کجا؟ آنجا که صفت مقدس به نظام اضافه شد. مقدس به معنای پاکیزه و منزه است و برای ماهیتی به کار میرود که از امور روزمره و از دسترس انسانها خارج باشد و با این تعریف مگر میتوان نظامی که مقدس نامیده شده را نقد نمود؟ اصولا اگر حکومت را وسیلهای برای اداره امور اجتماع میدانیم مگر میشود وسیلهای را مقدس دانست؟ حال هر چه این وسیله با امور قدسی مربوط باشد و برای رسیدن به آن امور تلاش کند یا با نیت های خیر ایجاد شده باشد، باز هم نمیتوان خود وسیله را منزه دانست.
از اینجاست که این سخن كنفوسيوس به یاد میآید كه هر ظلمي در جهان از ظلم بر كلمات آغاز میشود. بر همین اساس میتوان شخصی یا گروهی را به اقدام علیه نظام متهم کرد یا به جهت تضعیف نظام جلوی فعالیت او را گرفت یا برخورد قضایی نمود. و طبیعی است که در چنین نظامی هر پست و موقعیتی هم به درجهای از تقدس رسیده است و اگر ایرادی دیده شود حکما از چشمان بیننده است. عجیب نیست در هر اداره و نهادی به جای تاکید بر حقوق مراجعین و وظایف کارمندان، خطر حبس و تعزیر در صورت توهین به کارمندان هشدار داده شده است. مشکل آنقدر علنی است که مربی پرتغالی تیم ملی فوتبال هم دریافت به جای پاسخگویی، می تواند دست به دامن رهبری شود.
شاید چهل سالگی را دیگر بتوان فرصتی برای تجدید نظر در مفاهیم ذهنی دانست. بنا بر آنچه گفته شد و به دور از هرگونه هیاهو و پیشداوری و ارزشگذاری، نظام جمهوری اسلامی نیز مانند هر پیمان اجتماعی دیگر قابل سنجش است. وعده این نظام فراتر از تامین آب و نان که بدیهی دانسته شده است، ارتقای روحی و روانی و دینی جامعه بوده است و اهمیت این امور در جای جای قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز تاکید شده شده است. آنچه امروز فراتر از اینکه چه دولتها یا اشخاصی بر سر کارند، قابل انکار نیست کاهش توام هم توان مادی و هم قدرت معنوی جامعه و آسیبهای آن روی جسم و روح و روان شهروندان است و از این منظر نمیتوان نمره قابل قبولی به کارآمدی نظام داد.
این ناکارآمدی لزوما به معنای نامناسب بودن خود سیستم نیست، بلکه به معنای عدم تطابق این سیستم برای تامین نیازهای جامعه در این زمان و در این مکان است. سوال اصلی این است که آیا نظام فرصت اصلاح یا ترمیم را به خود میدهد یا نه.
منبع: هفتهنامه صدا