محمد هاشمی، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
دولت آمریکا یک بار دیگر در ادامه سیاستهای خصمانه خود علیه ایران سپاه پاسداران ایران را در لیست گروههای تروریستی قرار داده است. خصومت آمریکاییها با ایران به 41 سال پیش برمیگردد. در سال 57 وقتی آمریکاییها متوجه شدند امکان ادامه حکومت شاه وجود ندارد، تصمیم گرفتند که در ایران کودتا کنند و به همین منظور ژنرال هایزر را به ایران فرستادند اما هایزر بعد از بررسیهایی که انجام داد به این نتیجه رسید که در ایران امکان کودتا وجود ندارد و ملت ایران زیر بار کودتا نمیروند؛ بنابراین هیچ چارهای ندارند جز این که تسلیم شرایط شوند. بعد از این که انقلاب پیروز شد آمریکاییها دست از خصومت برنداشتند. در این 40 سال آنها 2 استراتژی بیشتر در قبال ایران نداشتهاند یکی «تغییر رفتار ایران» و دیگری «تغییر رژیم ایران». هر رئیسجمهوری نیز در این مدت بر سر کار آمده این دو گزینه را روی میز داشته است. حتی اوباما که نسبت به رؤسای جمهور پیشین این کشور، بیشتر درصدد ارتباط با ایران بود، فشار و تحریمها را بر ایران تجدید کرد. علت این دشمنی هم شکستی است که آنها به تعبیر خودشان از اسلام شیعی متحمل شدهاند. آنها وقتی عراق را تصرف کرده بودند در پی دستگیری امام زمان (عج) بودند تا به این واسطه بر اسلام شیعی پیروز شوند؛ یعنی حماقت آمریکاییها در این حد است. بنابراین تغییر رفتار و تغییر رژیم همیشه در دستور کار آنها بوده است و بارها در این رابطه برنامهریزی کردهاند و اقداماتی انجام دادهاند اما تا به حال موفق نشدهاند، در این مقطع نیز جمعبندیای که داشتهاند این است که اگر سپاه پاسداران را محدود کنند شاید بتوانند در رسیدن به خواستههایشان موفق باشند؛ منتها تحلیلشان کاملا اشتباه است به این دلیل که آنها از منابع داخلی ایران اطلاعات درستی ندارند. آمریکاییها اطلاعاتشان را عمدتاً از طریق منافقین یا سلطنتطلبانی که آنها هم سالها است از ایران دور هستند، به دست میآورند. تصور آنها از اوضاع داخلی ایران مبتنی بر اخبار و شایعات است که بر همین مبنا تحلیلشان در مورد ایران بیپایه و اساس از آب در میآید؛ اما واقع امر این است که در داخل ایران درست است که مردم در زمینههای مختلف با مشکلات ریز و درشتی مواجه هستند اما مردم در حمایت از اصل نظام شوخی ندارند. همچنان که میبینیم در همین موضوع قرار دادن سپاه در لیست گروههای تروریستی چگونه از سپاه حمایت کردند. بنابراین گاف بزرگ آمریکاییها این است که هدف ایجاد تفرقهشان تبدیل به ایجاد وحدت در ایران شده است. برخی از تحلیلگران داخلی و خارجی معتقدند از آنجایی که در داخل آمریکا محبوبیت ترامپ در حال ریزش است و با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاستجمهوری این کشور، هدف ترامپ از این اعلام به دست آوردن بهانه برای حمله به ایران است تا بتواند وضعیت خودش را تثبیت کند. اما با توجه به شرایطی که در منطقه وجود دارد و سیاستهای دو حزب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا در منطقه که حول محور امنیت اسرائیل میچرخد، بعید میدانم سردمداران این کشور بخواهند با حمله به ایران امنیت اسرائیل را به خطر بیاندازند. چرا که آنها میدانند که شروع جنگ در اختیار آنهاست اما ادامه آن از کنترل آنها خارج است. بنابراین به نظر میرسد این اقدام آمریکا در حد جنگ تبلیغاتی و راضی نگه داشتن اسرائیل و عربستان باشد. از سوی دیگر عربستان در داخل و خارج خود وضعیت خوبی ندارد و در یمن و سوریه که همسایههای این کشور محسوب میشوند، ایران دارای نفوذ است. البته در برابر اقدام آمریکا در قرار دادن سپاه در لیست گروههای تروریستی، عربستان خوشحالی خود را پنهان نمیکند و شیطنت هم کرده است. حتی احتمال این که این اقدام پیشنهاد عربستان بوده باشد، وجود دارد اما هدف اصلی آمریکا و کشورهای حامی این کشور تبلیغاتی است و فراتر از تبلیغات گامی برداشته نمیشود؛. در ضمن بحث بازار نفت هم موضوع مهمی است که اقدام علیه ایران آن را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد چرا که ایران در حال حاضر حداقل به دو تنگه و درگاه مهم نفتی در منطقه تسلط دارد؛ بنابراین سودی از رودررویی ایران و آمریکا نصیب عربستان نمیشود چرا که آنها در مقابل ایران حتی از اسرائیل آسیبپذیرتر هستند.
منبع روزنامه سازندگی