سیدافضل موسوی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در یکی دو روز گذشته مجلس شورای اسلامی طرح اصلاح قانون انتخابات مجلس را به تصویب رساند که در جریان آن برخی پیشنهادها و طرحها رای نیاورد و برخی دیگر نیز با رای نمایندگان به قانون انتخابات نمایندگان اضافه شد.
1 یکی از این طرحها تخصیص یک سهمیه به زنان در استانهایی دارای بالای 6 نماینده بود که هر چند نمایندگان به آن رای ندادند اما ممکن است این موضوع شبههای در زمینه عدم دفاع نمایندگان از حقوق زنان به وجود بیاورد. اما واقعیت امر این است که ما بیشتر مواقع در سیستم حکومتداری و قانونگذاریمان دچار افراط و تفریط میشویم که هردوی آنها غلط است. این درحالی است که در آموزههای دینی و شرعی ما توصیه شده است که همیشه حد وسط بهترین راه است. در اینکه باید کوشش کنیم خانمها که نیمی از جامعه ما را تشکیل میدهند در سرنوشت کشور دخیل باشند، شکی نیست. اما این کار نباید به صورت سهمیهبندی و تبعیضآمیز انجام شود. مطرحکنندگان این طرح ممکن است با هدف رفع تبعیض بین زنان و مردان این طرح را به صحن آورده باشند در حالی که خود چنین طرحهایی تبعیض علیه زنان محسوب میشود. از سوی دیگر چنین مسائلی قدرت تصمیمگیری مردم را نیز در نظر نمیگیرد و نوعی توهین به شعور آنها بهحساب میآید. ما که در قانون اساسی منعی برای کاندیدا شدن خانمها نداریم، طبق قانون هر تعداد خانم میتوانند برای یک شهر یا استانی نماینده شوند. اساساً امکان این وجود دارد که کل نامزدها و منتخبین یک حوزه انتخابی زنان باشند اما در نهایت این مردم هستند که باید انتخاب کنند. به عنوان مثال در حوزهای مانند پزشکی بهتر یا بدتر بودن پزشکان را بر اساس مهارت و تخصصشان قضاوت میکنیم نه بر اساس مرد یا زن بودن. بیمار نیز مختار است بر اساس اطلاعاتی که از پزشک دارد انتخاب کند. در انتخابات مجلس نیز به همین شکل است؛ نمایندگان فارغ از جنسیت، خود را در معرض انتخاب قرار میدهند و مردم آزادند که در بین آنها انتخاب کنند. اینکه ما یک نفر را صرفاً به دلیل زن بودن در لیست قرار دهیم درست نیست چون ممکن است مردم افراد دیگری را بشناسند که تواناییهای بسیار بالاتری از این فرد داشته باشند. همچنین چنین طرحهایی اجبار کردن مردم در انتخابشان است. اگر قرار باشد از هر 6 نفر در استانهای بزرگ یک نفر خانم به مجلس راه پیدا کند این خانم میتواند با ده درصد آرا هم به مجلس برود و ممکن است افراد دیگری باشند که بیشتر از او رای آورده باشند اما چون او سهمیه دارد حق آنها پایمال میشود. پس بههیچوجه مردم را نباید مجبور به انتخاب خاصی کرد بلکه باید آنها را در انتخاب آزاد گذاشت تا به هر فردی که تشخیص دادند رای بدهند. بنابراین راه درست این است که نمایندگان بدون این سهمیهها و تبعیضها خود را در معرض رای مردم قرار دهند و مردم هر که را انتخاب کردند آن بهترین است. ما اگر میخواهیم مشارکت زنان و سهم آنها را در مناصب مدیریتی بالا ببریم باید در این زمینه فرهنگسازی کنیم و تواناییهای زنان را بالا ببریم. توانمندسازی زنان سهمیه دادن به آنها در مجلس یا بخشهای دیگر نیست. توانمندسازی زنان بالا بردن سطح آموزش و مهارتهای آنها در رشتههای تخصصی است. اگر این اتفاق رخ دهد آن وقت زنان بر اساس برتری مهارتی خود به مناصب مدیریتی میرسند نه بر اساس سهمیهبندی که ممکن است ظلم در حق فرد دیگری باشد.
2 مورد دیگر تصویب عدم ممانعت حضور نمایندگان به صورت همزمان در لیستهای مختلف بود که به نظر این بند دچار اشکال است و نمایندگان بهتر بود که در این خصوص تامل بیشتری میکردند چراکه هر فردی که خود را به عنوان کاندیدا معرفی میکند بهتر است از سوی حزب یا جریان خود شرکت کند تا مردم دچار سردرگمی نشوند. از سوی دیگر این بند امر تحزب را در کشور به تاخیر میاندازد. تلاش نمایندگان باید در راستای تقویت هرچه بیشتر احزاب کشور باشد. البته در همین رابطه این بند هم اضافه شده است که مردم میتوانند بهجای نام نمایندگان نام یا شماره لیست را در برگه خود بنویسند که امر مبارکی است اما اگر یک فرد بتواند در چند لیست حضور داشته باشد عملاً این موضوع نقض میشود و ممکن است شیطنتهایی هم صورت بگیرد. روال انتخابات پارلمانی نیز این است که جناحها و احزاب بعد از انتخابات به تناسب کرسیهایی که بهدست آوردهاند با یکدیگر ائتلاف میکنند و به نوعی احزاب بعد از انتخابات در امور کشور مسئولیت میپذیرند و این موضوع این مسئولیتپذیری را دچار خدشه میکند؛ بنابراین خوب است که کاندیداها قبل از انتخابات احزاب، جناح و لیست خود را بهصورت مشخص معلوم کنند تا بعد از انتخابات جامعه بتواند بر اساس وعدههایی که دادهاند از آنها سوال کند.
3 یکی دیگر از تغییرات، بهرسمیت شناخته شدن جبهههای استانی در انتخابات مجلس بود. یعنی فرد فارغ از احزاب مرکزی میتواند از طرف یک گروه یا جبهه استانی در انتخابات شرکت کند. این موضوع از این جهت خوب است که تکثرگرایی را گسترش میدهد اما از این جهت که تضعیفکننده احزاب است و وزن احزاب در انتخابات مشخص نمیشود، دارای اشکال است. این جبههها باید نسبت خود را با جناحهای سیاسی احزاب کشوری مشخص کنند چون انتخابات مجلس یک موضوع سیاسی، ملی و سراسری است و یکی از کارکردهای آن کمرنگ کردن قبیلهگرایی و تقویت تحزب و دموکراسی است. این روش باعث تقویت قبیلهگرایی و تضعیف تحزب میشود. همه حق دارند در انتخابات شرکت کنند اما در همهجای دنیا چند حزب فراگیر وجود دارد و دیگر گروهها با روشن کردن نسبت خود با این احزاب زیر چتر هر کدام از آنها فعالیت میکنند.
4 در مجموع این اصلاح جدید قانون انتخابات مجلس که بخشی از نظرات دولت نیز در آن ادغام شد، قانون خوبی است اما اشکالاتی هم دارد. معمولاً نمایندگان هر وقت که میخواهند در قانون انتخابات تجدیدنظر کنند عرصه را برای کاندیدا شدن دیگران تنگتر میکنند. در حالی که این هم یک نوع تبعیض است. نمایندگان باید تا جایی که میتوانند دست مردم را در انتخاب باز بگذارند تا هیچ مورد حاشیهای در آن تاثیر نگذارد. برای نمونه در قانون اساسی ما شرط سواد نمایندگان خواندن و نوشتن ذکر شده است که حتی با مدرک دیپلم هم این توانایی بهدست میآید اما نمایندگان در اصلاحات قبلی مدرک تحصیلی فوقلیسانس را شرط کردند و در این دوره هم یک دوره حضور در مجلس به عنوان یک دوره تحصیلی را برداشتند که این هم یک نوع محدود کردن مردم در انتخاب و به نوعی تنگنظری است. گاهی ما در مسائل اجرایی به یک متخصص و دکتر نیازمندیم و مثلاً رئیسجمهور یا وزرا فرد متخصصی را در آن کار میگمارند، اما وقتی قرار است مسئولی را مردم انتخاب کنند نمایندگان حق ندارند با شروطی که میگذارند مردم را محدود کنند. شاید فردی مدرک تحصیلی فوقلیسانس نداشته باشد اما از لحاظ توانایی و مهارت بسیار برتر از فرد دارای این مدرک باشد. در مجلس همه امور مطرح است و نمایندگان با کوچکترین و بزرگترین مسائل سروکار دارند بنابراین ملاک حضور در مجلس شایستگی است که آن را هم مردم تعیین میکنند، غیر از این خلاف قانون اساسی و آزادی انتخاب است.
منبع: روزنامه سازندگی