ناهید تاج الدین، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
یکی از مهمترین مسائل نظام اداری در ایران طی این سالها مسئله بهرهوری بوده. شاخصهای بهرهوری برای ایران جایگاهی بهتر از 130 ترسیم نکرده و میان 25 کشور منطقه از نظر شاخص بهرهوری نیروی کار و سرمایه به ترتیب در ردههای 12 و 22 قرار داریم طرفه آنکه بهرهوری در اقتصاد ایران نیز کمتر از 8 درصد است و در مجموع اثربخشی و کارآیی نظام اداری در ایران در وضعیت مناسبی قرار ندارد.
درحالیکه ما در کشوری زندگی میکنیم که ۵۰ درصد جمعیت آن طبق سرشماری سال ۹۵ زیر ۳۰ سال سن دارند و طبق تعاریف شناختهشده یکسوم جمعیتمان جوان هستند. نیروی انسانی عظیمی که باید تبدیل به سرمایه انسانی شود اما بهخاطر ضعف بهرهوری به افول میگراید و هنوز دو معضل اصلی آن یعنی اشتغال و ازدواج حل نشده. اینکه بر اساس نتایج طرح آمارگیری نیروی کار مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری جوانان ۲۴ - ۱۵ ساله، ۲۷ درصد اما نرخ بیکاری کل 11.7 درصد است نشانه آن است که در اشتغال جوانان هیچ توفیقی نداشتهایم. مسئله ازدواج جوانان هم به همین صورت است.
اینکه بیش از 11 میلیون جوان ایرانی سن ازدواج را رد کردهاند یا اینکه در حال حاضر رشد خانوارهای ما 2.7 درصد است، درحالیکه رشد جمعیتمان 1.24 است و میل به تجرد بهعنوان یک تغییر اجتماعی در حال شکلگیری است، نشانه عدم توفیق ما در مسئله ازدواج جوانان است و اینها همه مسائلیست که در حوزه ماموریت وزارت ورزش و جوانان باید مرتفع میشده که نشده است.
لذا من فکر میکنم رای مثبت کمیسیون اجتماعی مجلس به جدایی معاونت جوانان از وزارت ورزش ناشی از یک ضرورتشناسی عمیق بود.
باید بگویم اجرای ماده 53 قانون برنامه پنجم توسعه و ادغام دو سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان و تشکیل وزارت ورزش و جوانان از اساس غلط بود و باعث تداخل چارت در این وزارتخانه شد.
در همان سال تصویب این ادغام نیز مرکز پژوهشهای مجلس در ارزیابی خود ادغام سازمانهای ملی جوانان و تربیت بدنی را به جهات مختلف قابل تأمل و آن را غیرقابل توصیه دانسته بود. در همان سال کمیسیون فرهنگی نیز قائل به این بود که مسائل مربوط به جوانان فرابخشی است که هیچ یک از سازمانها و وزارتخانهها بهتنهایی از عهده انجام آن برنمیآیند و منحصر کردن مسائل جوانان در یک وزارتخانه لطمهای جدی به تحقق اهداف و حل مشکلات آنان وارد میکند. اما با این همه طرح ادغام به تصویب رسید.
در نهایت تشکیل این وزارتخانه منجر به این شد که مسائل جوانان کاملا تحتالشعاع مسائل ورزش قرار گیرد و بخش جوانان کاملا مهجور واقع شود. نفس تعیین افرادی چون محمود گودرزی وزیر پیشین یا دیگرانی که اغلب شخصیتهای ورزشی بودهاند، بهعنوان وزیر ورزش و جوانان نشانه پررنگتر بودن دغدغه ورزش نسبت به دغدغه جوانان بوده است. ضمن آنکه این دو بخش یعنی بخش ورزش و بخش جوانان اساسا دو بخش نامربوط به یکدیگر هستند. مگر ورزش فقط به جوانان اختصاص دارد یا مگر مسئله جوانان فقط ورزش است؟
بهرغم آنکه مثلا صنعت، معدن و تجارت با هم بسیار مرتبط هستند یا تعاون، کار و رفاه اجتماعی بسیار به هم نزدیک هستند؛ لذا میبینیم این دو بخش یعنی ورزش و جوانان آن تناسب سازمانی را با یکدیگر ندارند.
از طرف دیگر همین الان هم در شکلگیری وزارت گردشگری عدهای از صاحبنظران معتقدند که کارکرد سازمان گردشگری و میراث فرهنگی و راندمان و چابکی آن بهمراتب از راندمان وزارت گردشگری بیشتر است چون معتقدند وزارتخانه باعث خواهد شد بروکراسی و دیوانسالاری در بحث گردشگری پررنگتر شود.
درحالیکه نمایندههای موافق تشکیل وزارت گردشگری میگفتند باید گردشگری و میراث فرهنگی برای نظارت دسترسپذیرتر شود برای همین تبدیل آن به وزارتخانه ضروریست؛ لذا وزارتخانه بیشتر کارکرد نظارتی دارد اما برای مسائلی چون مسئله جوانان یا گردشگری بیشتر نیاز به رویکرد حمایتیست و به نظر میرسد سازمان ملی جوانان بیشتر بتواند به مسائل جوانان کمک کند تا وزارت ورزش و جوانان و با توجه به عملکر جزیرهای دستگاههای دیگر در حوزه جوانان، سازوکار جدید بیشتر به تمرکز روی مسائل جوانان کمک میکند.
منبع: روزنامه سازندگی